ساعت ۳ بامداد دیروز قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری دربند از مرگ مشکوک پسر جوانی با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی راهی محل شد.
روزنامه جوان نوشت: تیم جنایی در محل حادثه که ساختمان قدیمی و دو طبقهای در حوالی دربند است با جسد پسر ۲۱سالهای به نام فرزین روبهرو شدند که حکایت از آن داشت بر اثر سقوط از ارتفاع و اصابت جسم سخت به سرش به طرز مشکوکی بهکام مرگ رفته است.
نخستین بررسیها نشان داد پسر فوت شده چند ساعت قبل همراه پنجنفر از دوستانش برای دیدن اجنه و ارواح به این خانه قدیمی میآیند که پس از شنیدن صداهایی از داخل خانه هنگام فرار از ارتفاع پنجمتری به پایین سقوط میکند و بر اثراصابت سرش به میله آهنی فوت میکند.
بدین ترتیب همزمان با انتقال جسد پسر جوان به پزشکی قانونی برای مشخص شدن علت اصلی مرگ مأموران پلیس، دوستان فرزین را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
صبح دیروز پنجمتهم که احتمال میرود در مرگ فرزین نقش داشته باشند، به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند.
برای دیدن اجنه به خانه قدیمی رفتیم
یکی از متهمان به نام پیمان که ۱۸سال سن دارد، در توضیح ماجرا به بازپرس پرونده گفت: ما پنج نفر و فرزین شش دوست صمیمی بودیم که همگی حوالی یافت آباد در جنوب تهران زندگی میکنیم. ما از دوران کودکی با هم هستیم و همیشه به صورت دستهجمعی به کوه، مسافرت و تفریح میرویم. مدتی قبل فرزین گفت که خانهای در حوالی دربند میشناسد که در آنجا اجنه و ارواح زندگی میکنند. از آنجایی که ما علاقه زیادی به چیزهای ترسناک داریم و همیشه هم فیلمهای ترسناک میبینیم کنجکاو شدیم ارواح را از نزدیک ببینیم.
وی ادامه داد: چند هفته قبل همگی برای کوهپیمایی به حوالی دربند رفته بودیم که از اهالی محل که سن و سالی داشتند و قدیمی آنجا بودند، درباره خانه اجنه و ارواح سؤال کردیم که همگی آنها مدعی بودند، آن خانه ارواح دارد و هر کسی که جرئت کرده و به آنجا رفتهاست با چشمان خودش ارواح و اجنه را دیده و حتی با آنها حرف هم زده است.
وقتی حرفهای اهالی محل را شنیدیم، مطمئن شدیم که فرزین راست میگوید و به همین خاطر دوست داشتیم که هیجان دیدن ارواح و اجنه را از نزدیک تجربه کنیم و بعد هم برای دوستان دیگرمان تعریف کنیم.
وی درباره شب حادثه گفت: غروب روز دوشنبه تصمیم گرفتیم همگی با هم برای تفریح به پارک برویم که فرزین گفت امشب به خانه ارواح برویم. همگی قبول کردیم و شب با خودروی یکی از دوستان راهی منطقه دربند شدیم. آدرس خانه اجنه را فرزین بلد بود و حتی خودش از روی نقشه آدرس داد که ساعتی بعد به آنجا رسیدیم. هوا تاریک و شب هم از نیمه گذشته بود و فضای آنجا سوت و کور بود که وارد خانه قدیمی شدیم. فرزین گفت اجنه داخل اتاقی هستند که در آن اتاق حوضچهای قرار دارد و آن اتاق هم در طبقه پایین قرار داشت. از گفتههای فرزین معلوم بود که او قبلاً به این خانه آمده، چون آنجا را به خوبی میشناخت. من و فرزین و بهمن سهنفری به طرف اتاق اجنه رفتیم و دو نفر دیگر هم به قسمتهای دیگر خانه رفتند. آنجا خیلی تاریک بود که با نور گوشی تلفن همراهمان میشد به سختی قدم برداشت. روی دیوار علامتهای خاصی بود و قسمتی از دیوار هم با خون نوشته بود اینجا طلسم شدهاست به اینجا نزدیک نشوید.
با ترس و لرز وارد اتاق شدیم که ناگهان صدای پچ پچ و فس فس و بعد هم صدای قهقه خندهای به گوشمان رسید.
وی ادامه داد: نمیدانم آن لحظه از ترس توهم زده بودیم یا واقعاً صدای اجنه بود که به گوشمان میرسید که از ترس فرار کردیم. اول من خارج شدم و بعد هم بهمن و در آخر هم فرزین از آنجا بیرون آمد که پایش لغزید و به پایین سقوط و سرش به آهنی برخورد کرد. بلافاصله بر بالای سر او حاضر شدیم که متوجه شدیم نفس نمیکشد.
در ادامه چهار متهم دیگر حرفهای پیمان را تأیید کردند. متهمان در ادامه برای روشن شدن زوایای پنهان این حادثه به دستور قاضی ساسان غلامی دراختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند. تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد.
روزنامه جوان نوشت: تیم جنایی در محل حادثه که ساختمان قدیمی و دو طبقهای در حوالی دربند است با جسد پسر ۲۱سالهای به نام فرزین روبهرو شدند که حکایت از آن داشت بر اثر سقوط از ارتفاع و اصابت جسم سخت به سرش به طرز مشکوکی بهکام مرگ رفته است.
نخستین بررسیها نشان داد پسر فوت شده چند ساعت قبل همراه پنجنفر از دوستانش برای دیدن اجنه و ارواح به این خانه قدیمی میآیند که پس از شنیدن صداهایی از داخل خانه هنگام فرار از ارتفاع پنجمتری به پایین سقوط میکند و بر اثراصابت سرش به میله آهنی فوت میکند.
بدین ترتیب همزمان با انتقال جسد پسر جوان به پزشکی قانونی برای مشخص شدن علت اصلی مرگ مأموران پلیس، دوستان فرزین را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
صبح دیروز پنجمتهم که احتمال میرود در مرگ فرزین نقش داشته باشند، به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند.
برای دیدن اجنه به خانه قدیمی رفتیم
یکی از متهمان به نام پیمان که ۱۸سال سن دارد، در توضیح ماجرا به بازپرس پرونده گفت: ما پنج نفر و فرزین شش دوست صمیمی بودیم که همگی حوالی یافت آباد در جنوب تهران زندگی میکنیم. ما از دوران کودکی با هم هستیم و همیشه به صورت دستهجمعی به کوه، مسافرت و تفریح میرویم. مدتی قبل فرزین گفت که خانهای در حوالی دربند میشناسد که در آنجا اجنه و ارواح زندگی میکنند. از آنجایی که ما علاقه زیادی به چیزهای ترسناک داریم و همیشه هم فیلمهای ترسناک میبینیم کنجکاو شدیم ارواح را از نزدیک ببینیم.
وی ادامه داد: چند هفته قبل همگی برای کوهپیمایی به حوالی دربند رفته بودیم که از اهالی محل که سن و سالی داشتند و قدیمی آنجا بودند، درباره خانه اجنه و ارواح سؤال کردیم که همگی آنها مدعی بودند، آن خانه ارواح دارد و هر کسی که جرئت کرده و به آنجا رفتهاست با چشمان خودش ارواح و اجنه را دیده و حتی با آنها حرف هم زده است.
وقتی حرفهای اهالی محل را شنیدیم، مطمئن شدیم که فرزین راست میگوید و به همین خاطر دوست داشتیم که هیجان دیدن ارواح و اجنه را از نزدیک تجربه کنیم و بعد هم برای دوستان دیگرمان تعریف کنیم.
وی درباره شب حادثه گفت: غروب روز دوشنبه تصمیم گرفتیم همگی با هم برای تفریح به پارک برویم که فرزین گفت امشب به خانه ارواح برویم. همگی قبول کردیم و شب با خودروی یکی از دوستان راهی منطقه دربند شدیم. آدرس خانه اجنه را فرزین بلد بود و حتی خودش از روی نقشه آدرس داد که ساعتی بعد به آنجا رسیدیم. هوا تاریک و شب هم از نیمه گذشته بود و فضای آنجا سوت و کور بود که وارد خانه قدیمی شدیم. فرزین گفت اجنه داخل اتاقی هستند که در آن اتاق حوضچهای قرار دارد و آن اتاق هم در طبقه پایین قرار داشت. از گفتههای فرزین معلوم بود که او قبلاً به این خانه آمده، چون آنجا را به خوبی میشناخت. من و فرزین و بهمن سهنفری به طرف اتاق اجنه رفتیم و دو نفر دیگر هم به قسمتهای دیگر خانه رفتند. آنجا خیلی تاریک بود که با نور گوشی تلفن همراهمان میشد به سختی قدم برداشت. روی دیوار علامتهای خاصی بود و قسمتی از دیوار هم با خون نوشته بود اینجا طلسم شدهاست به اینجا نزدیک نشوید.
با ترس و لرز وارد اتاق شدیم که ناگهان صدای پچ پچ و فس فس و بعد هم صدای قهقه خندهای به گوشمان رسید.
وی ادامه داد: نمیدانم آن لحظه از ترس توهم زده بودیم یا واقعاً صدای اجنه بود که به گوشمان میرسید که از ترس فرار کردیم. اول من خارج شدم و بعد هم بهمن و در آخر هم فرزین از آنجا بیرون آمد که پایش لغزید و به پایین سقوط و سرش به آهنی برخورد کرد. بلافاصله بر بالای سر او حاضر شدیم که متوجه شدیم نفس نمیکشد.
در ادامه چهار متهم دیگر حرفهای پیمان را تأیید کردند. متهمان در ادامه برای روشن شدن زوایای پنهان این حادثه به دستور قاضی ساسان غلامی دراختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند. تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد.