سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۵ مهر ۱۳۹۹ - ۲۳:۱۸

پرونده آرمان و غزاله به کجا رسید؟

آرمان به اتهام قتل عمدی غزاله پای میز محاکمه ایستاد و با حکم قضایی به قصاص محکوم شد.
کد خبر : ۵۲۴۵۰۱

آرمان که هفته گذشته و بعد از پذیرفته شدن درخواست اعاده دادرسی اش در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام قتل عمدی غزاله پای میز محاکمه ایستاد با حکم قضایی به قصاص محکوم شد. قضات دادگاه در رایی ۱۱ صفحه‌ای وی را مستحق مرگ دانستند.

وی پیش‌تر نیز به قصاص محکوم شده بود که به این حکم اعتراض کرد و درخواست اعاده دادرسی وی پذیرفته شد تا بار دیگر از خود دفاع کند.

آرمان در جلسه دادگاه منکر قتل غزاله شد و گفت: من آن زمان بچه بودم. اشتباهات زیادی مرتکب شدم، اما قاتل نیستم.

ناپدید شدن مرموز غزاله در تهران

رسیدگی به این پرونده از شامگاه دوازدهم اسفند ۹۲ به دنبال ناپدید شدن دختر ۱۹ ساله‌ای به نام غزاله در دستور کار پلیس قرار گرفت. مادر غزاله به پلیس گفت: دخترم ظهر برای رفتن به مطب دکتر از خانه خارج شد و دیگر باز نگشت. همه جا را دنبال او گشته ام، اما خبری از دخترم نیست. به دنبال اظهارات این زن تلاش برای افشای راز ناپدید شدن دختر جوان آغاز شد و پلیس در نخستین گام از تحقیقات به بررسی ریز مکالمات تلفنی دختر جوان پرداخت. در نتیجه به رابطه او با پسر ۱۸ ساله‌ای به نام آرمان پی برد. وقتی پلیس در اتاق آرمان با آثار لکه‌های خون روبه رو شد این پسر را در خانه پدری اش میرداماد بازداشت کرد. وی منکر رابطه پنهانی با غزاله شد، اما در بازجویی‌های بعدی به قتل اعتراف کرد.

آرمان گفت: من و غزاله چند ماه قبل که برای سفر به آنتالیا رفته بودیم با هم آشنا شدیم و پس از بازگشت به ایران ارتباط مان با هم ادامه پیدا کرد و با هم قرار ازدواج گذاشتیم.

وی درباره جزییات جنایت گفت: ظهر دوازدهم اسفند ماه وقتی پدر و مادرم در خانه نبودند غزاله را به خانه مان دعوت کردم تا با او صحبت کنم. غزاله گفت تصمیم گرفته از ایران برود؛ که از شنیدن این حرف عصبانی شدم. من او را هل دادم که سرش به کنار تخت برخورد کرد. سپس چند ضربه با میله بارفیکش به سرش زدم. من که ترسیده بودم جنازه را داخل یک چمدان گذاشتم و در خیابان رها کردم.

پرونده آرمان و غزاله به کجا رسید؟

کتمان قتل در اولین دادگاه آرمان

به دنبال اعترافات این پسر وبازسازی صحنه جرم و در حالی که هنوز جسد کشف نشده بود آرمان در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

پسرجوان در دادگاه سناریوی تازه‌ای مطرح کرد و گفت: من قبلا تحت فشار به قتل عمدی غزاله اعتراف کرده بودم. اما حالا می‌گویم من او را نکشتم و بی گناهم.

وی در تشریح جزییات ماجرا گفت: من غزاله را به خانه مان دعوت کرده بودم که یکباره در راه پله‌ها پایش سر خورد و سرش به دیوار برخورد کرد. او بیهوش شده و من به شدت ترسیده بودم. از ترس اینکه پدر و مادر سر برسند جنازه را داخل یک چمدان چرخ دار گذاشتم و به سر خیابان بردم و آن را در کنار یک سطل زباله رها کردم و نمی‌دانم بعد از آن چه بر سر جنازه آمد. من به غزاله علاقمند بودم و ضربه کشنده‌ای به او نزدم.

فرصت دوباره اولیای دم به آرمان / پسر جوان قصاص نشد

در پایان جلسه قضات دادگاه، آرمان را به قصاص محکوم کردند.

با گذشت ۶ سال از این ماجرا و در حالی که هنوز جسد غزاله پیدا نشده بود آرمان پای چوبه دار رفت، اما پدر و مادر غزاله به او فرصت دیگری دادند تا شاید بگوید جسد دخترشان را کجا مخفی کرده است. اما در همین حال وکیل آرمان با توجه به اینکه جسد غزاله پیدا نشده و همچنین با طرح این موضوع که خانواده غزاله چند ماه بعدازماجرای قتل دخترشان از دانشگاه برای وی مرخصی تحصیلی گرفته بودند و نیز فیس بوک وی بار دیگر بازگشایی شده بود مدعی بی گناهی موکلش شد ودرخواست اعاده دادرسی را مطرح کرد.

با طرح این موضوع، قضات دیوان عالی کشور اعاده دادرسی را پذیرفتند و پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. آرمان ۲۲ شهریور ماه امسال برای دومین بار پای میز محاکمه ایستاد.

پدر و مادر غزاله درخواست قصاص را مطرح کردند

دومین دادگاه

در دومین جلسه دادگاه که به ریاست قاضی بابایی و با حضور رضایی قاضی مستشار برگزار شد نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت:آرمان متولد ۱۹ اسفند ۷۴ که حالا دانشجویی ارشد رشته مهندسی پزشکی است متهم است ۱۲ اسفند ماه سال ۹۲ غزاله ۱۹ ساله را در خانه پدری اش در خیابان میرداماد کوچه البرز کشته که برایش اشد مجازات می‌خواهم.

پس پدر و مادر غزاله برخاستند و درخواست قصاص را مطرح کردند.

سپس آرمان در جایگاه ویژه یستاد و گفت:من غزاله را نکشتم و اتهام را قبول ندارم. من آن روز از مدرسه به خانه آمدم و ناهار خوردم. میخواستم که گوشی موبایلم زنگ خورد. غزاله گفت وقت دکتر او به یک ساعت بعد افتاده. او گفت بیا تا یکدیگر را ملاقات کنیم. آن روز دوشنبه بود. گفتم چهارشنبه با هم قرار داریم، اما گفت می‌خواهد به خانه مان بیاید. او به اصرار خودش به خانه مان آمد. با هم صحبت کردیم. او کتاب سوئدی روی میز را دید و، چون می‌خواست از ایران برود به همین خاطر در این باره با هم صحبت کردیم. چند بار گوشی موبایل او زنگ خورد او یکباره تصمیم گرفت از خانه بیرون برود که پایش سر خورد و زمین افتاد.

وی در پاسخ به سوال قاضی درباره علت درگیری و عصبانیت در روز حادثه گفت: من آن روز اصلا عصبانی نشدم. من ۷۶ روز در سوییت بودم و به من می‌گفتند پدر و مادرم در سوییت کناری هستند و آن‌ها را شکنجه می‌دهند. آن‌ها می‌گفتند می‌خواهند برادر کوچکم را هم بگیرند. به همین خاطر قتل را گردن گرفتم. من در آن زمان بچه بودم. چیزی نمی‌فهمیدم.

جنازه غزاله در سطل زباله /جسد غزاله پیدا نشده است

وی حالی که گریه میکردگفت: وقتی غزاله می‌خواست از خانه بیرون برود من مقابل در رفتم. خانه مان در طبقه چهارم است. او خداحافظی کرد و من در را بستم که صدای جیغ او را شنیدم. در را باز کردم و دیدم از بالای پله‌ها افتاده. من او را صدا زدم. ترسیده بودم. نمیدانم چطور شد خیلی سریع او را به داخل خانه آوردم و روی پادری گذاشتم. روی آن پلاستیک کشیدم و او را با چمدان به بیرون از خانه بردم.

آرمان در پاسخ به سوال قاضی درباره اینکه هنگام انتقال جسد به سطل زباله می‌دانستی که او زنده است یا نه گفت:نمی دانم مرده بود یا زنده. من بی هدف در خیابان راه می‌رفتم. من حماقت پشت حماقت کردم و حالا بعد از ۷ سال متوجه شدم باید به اورژانس تماس می‌گرفتم. باور کنید من دیوانه شده بودم. من فکر می‌کردم مثل یک بازی کامپیوتری است که غزاله از سطل زباله بلند می‌شود و به خانه اش می‌رود.

او در مورد اختلافش با غزال گفت نیز گفت: ما اختلافی با هم نداشتیم. ما در سفر ترکیه با هم اشنا شده بودیم. در مدت ۲ سال سه بار رابطه مان تمام شد، اما هر بار خودش برمی‌گشت. اولین بار من به او اصرار کردم، اما دوباره آخر خودش به سراغم آمد. من چرا باید به او آسیب می‌زدم. من آن زمان دبیرستانی بودم و در رشته تجربی درس می‌خواندم. عقلم نمی‌رسید. به همین خاطر دست به چنین کار احمقانه‌ای زدم.

پدر آرمان برخواست و گفت معدل در آن زمان ۷ بود و اوضاع روحی خوبی نداشت. سپس وکلای اولیای دم و متهم به دفاع پرداختند و ایراداتی را مطرح کردند.

آرمان وقتی برای اخرین دفاع پشت تریبون قرار گرفت و گفت: من اشتباه کردم، اما قاتل نیستم. من آن زمان بچه بودم و نفهمیدم چکار می‌کنم.

در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و قضات دادگاه در رایی ۱۱ صفحه‌ای آرمان را به قصاص محکوم کردند.

منبع: رکنا