رهبر انقلاب اسلامی در خاطرات شفاهی خود از دوران دفاع مقدس که در قسمت دوم مستند "در لباس سربازی" پخش شد به گفتگوی فردی با خانوادهاش اشاره کرد که صحبتهای او و شوق برای شهادت، ایشان را تحت تاثیر قرار داد و منقلب کرد.
به گزارش تسنیم، رهبر انقلاب فرمود: «یک شب در اتاق خودم نماز میخواندم. دیدم از اتاق بغلی صدا میآید. فردی تلفنی با تهران صحبت میکرد. من نمیدانستم با کی صحبت میکند و این کیست؟ لباس نظامی، چون تنش بود، خیال میکردم درجهدار یا افسری باشد. ترکی با خانواده و زن و بچهاش صحبت میکرد. من خیلی تحت تاثیر صحبتهایش قرار گرفتم. او میگفت که "امشب میخواهم به میهمانی بروم... اگر برنگشتم به بچهها برس. " فهمیدم که امشب عملیات دارند و با زبان غیرمضطربکنندهای با خانوادهاش صحبت میکرد. من خیلی منقلب شدم که مردی اینگونه به سوی مرگ میرود و عازم شهادت میشود. بعد که پرسیدم این فرد کیست، پاسخ دادند این مرد حاج صادق عبداللهزاده است. او از کسبه بازار بود که بعد هم به شهادت رسید.»
شهید حاج صادق عبداللهزاده از کسبه بازار بود و وضع مالیاش خیلی خوب بود. او مغازه در بازار، چهار واحد خانه، زمین و سه فرزند داشت. با آغاز جنگ تحمیلی کاسبی و زندگی را رها کرد و عازم جبهههای جنگ شد. وقتی از او پرسیدند که چرا تمام وقت در جبههها هستی؟ پاسخ داد: «من مقلد امامم، امام فرموده جبههها را خالی نگذارید.» البته او پیش از آن در جبهه کردستان حضور داشت و از همانجا هم با دکتر چمران آشنا شد.
جنگ تحمیلی که آغاز شد در جبهههای جنوب به ستاد جنگهای نامنظم پیوست. او علاوه بر اینکه در جبههها به رزم و نبرد پرداخت، با همکاری کسبه بازار، نقش پشتیبانی از رزمندگان و ستاد جنگهای نامنظم را برعهده گرفت. او با کمک برادرش نیروهای بازار و تجار متعهد را فعال کرد و آشپزخانه ستاد جنگهای نامنظم را هم دایر کرد و با این اقدام غذای گرم روزانه برای رزمندگان تهیه میشد. عبداللهزاده در عملیات شکست حصر سوسنگرد نیز که بخشهایی از آن در "مستند لباس سربازی" شرح داده شد، نقش مهمی در نبرد و پشتیبانی از نیروها داشت.
به گزارش تسنیم، رهبر انقلاب فرمود: «یک شب در اتاق خودم نماز میخواندم. دیدم از اتاق بغلی صدا میآید. فردی تلفنی با تهران صحبت میکرد. من نمیدانستم با کی صحبت میکند و این کیست؟ لباس نظامی، چون تنش بود، خیال میکردم درجهدار یا افسری باشد. ترکی با خانواده و زن و بچهاش صحبت میکرد. من خیلی تحت تاثیر صحبتهایش قرار گرفتم. او میگفت که "امشب میخواهم به میهمانی بروم... اگر برنگشتم به بچهها برس. " فهمیدم که امشب عملیات دارند و با زبان غیرمضطربکنندهای با خانوادهاش صحبت میکرد. من خیلی منقلب شدم که مردی اینگونه به سوی مرگ میرود و عازم شهادت میشود. بعد که پرسیدم این فرد کیست، پاسخ دادند این مرد حاج صادق عبداللهزاده است. او از کسبه بازار بود که بعد هم به شهادت رسید.»
شهید حاج صادق عبداللهزاده از کسبه بازار بود و وضع مالیاش خیلی خوب بود. او مغازه در بازار، چهار واحد خانه، زمین و سه فرزند داشت. با آغاز جنگ تحمیلی کاسبی و زندگی را رها کرد و عازم جبهههای جنگ شد. وقتی از او پرسیدند که چرا تمام وقت در جبههها هستی؟ پاسخ داد: «من مقلد امامم، امام فرموده جبههها را خالی نگذارید.» البته او پیش از آن در جبهه کردستان حضور داشت و از همانجا هم با دکتر چمران آشنا شد.
جنگ تحمیلی که آغاز شد در جبهههای جنوب به ستاد جنگهای نامنظم پیوست. او علاوه بر اینکه در جبههها به رزم و نبرد پرداخت، با همکاری کسبه بازار، نقش پشتیبانی از رزمندگان و ستاد جنگهای نامنظم را برعهده گرفت. او با کمک برادرش نیروهای بازار و تجار متعهد را فعال کرد و آشپزخانه ستاد جنگهای نامنظم را هم دایر کرد و با این اقدام غذای گرم روزانه برای رزمندگان تهیه میشد. عبداللهزاده در عملیات شکست حصر سوسنگرد نیز که بخشهایی از آن در "مستند لباس سربازی" شرح داده شد، نقش مهمی در نبرد و پشتیبانی از نیروها داشت.
از سمت راست: حسن شاه حسینی - شهید رستمی - شهید، ولی پور - شهید چمران - ناشناس - شهید عبدالله زاده
این کسبه بازاری که پیش از انقلاب عضو انجمن اسلامی بازار بود و فعالیتهای انقلابی داشت در روز نخست عملیات نصر که در روز ۱۵ دی ۵۹ آغاز شد، به شهادت رسید. او در حالی که روی جیپ موشک «تاو» به همراه خدمه آن برای رزم با دشمن به سمت جاده هویزه- پادگان حمید میرفت، بر اثر تیر مستقیم تانک دشمن به شهادت رسید و نیمی از بدنش قطعه قطعه شد. در آن عملیات حسین علمالهدی و جمعی از همرزمان و نیروهایش نیز به شهادت رسیدند.
پس از اینکه عبداللهزاده به شهادت رسید، دکتر چمران در رسای او نوشت: «شهید حاج صادق عبداللهزاده دنیایی از صداقت و محبت و صفا و صمیمیت بود که به رزمندگان جان بر کف اسلام روح میداد و همچون پروانهای عاشق به همهی جبههها میرفت و همه مشکلات جنگندگان را حل میکرد و به همه سنگرها سر میزد، به همه دلداری میداد، هر شهیدی را بر دوش میکشید و هر مجروحی را به بیمارستان میرساند.»
در وصف این شهید کتابی با عنوان "تویی که نمیشناختمت " توسط نشر فاتحان و سازمان بسیج اصناف و بازاریان به قلم مهدی خدادادی منتشر شده است. در پایان این کتاب عکسهای این شهید به همراه دستخط دکتر چمران در خصوص شهادت عبداللهزاده منتشر شده است. خاطره رهبر انقلاب نیز که در ابتدای این نوشته آمد، در آن کتاب آمده است.
+ شناسنامه عکس نخست: از سمت چپ: کاظم اخوان - مرحوم حاج صادق عبدالله زاده - شهید چمران - حسن شاه حسینی - سرهنگ شهید رستمی - شهید، ولی پور - شهید رجبی و باقی از رزمندگان بسیجی