سه مرد جوان که به خاطر بیکاری در پوشش مسافرکش اقدام به زورگیری کرده بودند، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند.
به گزارش شرق، یک سال قبل تعدادی از شهروندان به پلیس گزارش دادند در محدوده میدان آزادی مورد سرقت قرار گرفتهاند. هر شهروند به صورت جداگانه شکایتی را مطرح کرد، اما از آنجایی که سرقتها در محدوده زمانی مشخص و در یک منطقه اتفاق افتاده بود، مأموران متوجه سریالیبودن دزدیها شدند.
یکی از شهروندان که مورد سرقت قرار گرفته بود، به مأموران گفت: صبح زود حدود ساعت هفت بود که من برای رفتن به سر کار به میدان آزادی رفتم. وقتی مقصدم را گفتم یک پراید توقف کرد و بعد از اینکه سوار ماشین شدم و چندکیلومتری رفتیم متوجه شدم راننده مسیرش را عوض کرد. وقتی اعتراض کردم سرنشینان ماشین با قمه به من حمله کردند، بعد مرا کتک زدند و هرچه همراهم بود از من گرفتند. آنها کارتهای بانکی و همه اموال قیمتی من ازجمله تلفن همراهم را با خود بردند.
شکایتهای دیگر که به مأموران داده شد، تقریبا به همین شکل بود. درحالیکه پلیس تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کرده بود، مشخص شد در مدتی کوتاه نزدیک به ۲۰ شهروند در منطقه آزادی مورد زورگیری قرار گرفتهاند؛ به این ترتیب پلیس با برقراری گشت ویژه موفق به شناسایی ماشین پرایدی شد که سه جوان سوار بر آن بودند و مشخصاتش دقیقا با آنچه مالباختگان گفته بودند همخوانی داشت. مأموران با متوقفکردن پراید و بازداشت متهمان آنها را به اداره آگاهی منتقل کردند.
هرچند هر سه جوان اتهام را رد کردند و مدعی شدند پلیس آنها را اشتباهی بازداشت کرده است. این افراد وقتی با قربانیان روبهرو و از سوی آنها شناسایی شدند، به سرقت اعتراف کردند و مدعی شدند به دلیل بیکاری و فقر شدید به سرقت روی آوردند.
بعد از اعترافات متهمان و تکمیل پرونده، کیفرخواست علیه این سه نفر که پدرام، حسام و حامد نام دارند، صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده با توجه به اینکه از ۲۰ شاکی ۱۰ نفر از آنها اعلام گذشت کرده بودند، نماینده دادستان از قضات خواست تا به لحاظ جنبه عمومی جرم درخصوص ۱۰ شاکی که رضایت داده بودند متهمان را محاکمه کند، اما درخصوص ۱۰ شاکی دیگر با توجه به درخواست شکات درخواست مجازات کرد.
در ادامه شاکیان باقیمانده یک به یک در جایگاه قرار گرفتند و شکایت خود را مطرح کردند. یکی از شاکیان گفت: متهمان به گرفتن اموال من بسنده نکردند؛ آنها من را به شدت کتک زدند و به مرگ تهدید کردند.
شاکی دیگر گفت: به محضی که به سمت میدان فتح پیچیدند، من اعتراض کردم و خواستم ماشین را نگه دارند، اما با قمه و چاقو به من حمله کردند. چنان وحشتی در جان من است که دیگر نمیتوانم به راحتی به خیابان بیایم و درخواست مجازات متهمان را دارم. همه شاکیانی که در دادگاه حضور داشتند درخواست اشد مجازات برای متهمان کردند. بعد از اینکه شاکیان شکایت خود را مطرح کردند، متهمان یکبهیک در جایگاه قرار گرفتند. ابتدا حسام در جایگاه قرار گرفت.
او گفت: ما سه دوست بودیم که هیچ شغلی نداشتیم. برای اینکه بتوانیم پولی به دست بیاوریم پدرام پیشنهاد داد زورگیری کنیم. ما به اندازه نیازمان زورگیری میکردیم. سپس حامد در جایگاه حاضر شد؛ او گفت: من قبول ندارم که در همه سرقتها بودم؛ من فقط در پنج سرقت بودم که رضایت شاکیان را هم گرفتهام. من واقعا به قدری که نیاز داشتم دزدی میکردم و به خاطر بیپولی این کار را انجام میدادم. ضمن اینکه پدرام به ما گفت با دزدی میتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم. وقتی پول زیر دندانمان مزه کرد هر روز سرقت میکردیم.
سپس پدرام در جایگاه قرار گرفت؛ هرچند او نیز تأکید کرد به خاطر بیپولی سرقت میکرده است، اما گفت: کسی که تشویق به سرقت کرد من نبودم. این تصمیم هر سه نفر ما بود. ضمن اینکه من راننده بودم و دو نفر دیگه قمه و چاقو داشتند و من چیزی نداشتم. بعد از گفتههای متهمان و وکلای آنها هیئت قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
به گزارش شرق، یک سال قبل تعدادی از شهروندان به پلیس گزارش دادند در محدوده میدان آزادی مورد سرقت قرار گرفتهاند. هر شهروند به صورت جداگانه شکایتی را مطرح کرد، اما از آنجایی که سرقتها در محدوده زمانی مشخص و در یک منطقه اتفاق افتاده بود، مأموران متوجه سریالیبودن دزدیها شدند.
یکی از شهروندان که مورد سرقت قرار گرفته بود، به مأموران گفت: صبح زود حدود ساعت هفت بود که من برای رفتن به سر کار به میدان آزادی رفتم. وقتی مقصدم را گفتم یک پراید توقف کرد و بعد از اینکه سوار ماشین شدم و چندکیلومتری رفتیم متوجه شدم راننده مسیرش را عوض کرد. وقتی اعتراض کردم سرنشینان ماشین با قمه به من حمله کردند، بعد مرا کتک زدند و هرچه همراهم بود از من گرفتند. آنها کارتهای بانکی و همه اموال قیمتی من ازجمله تلفن همراهم را با خود بردند.
شکایتهای دیگر که به مأموران داده شد، تقریبا به همین شکل بود. درحالیکه پلیس تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کرده بود، مشخص شد در مدتی کوتاه نزدیک به ۲۰ شهروند در منطقه آزادی مورد زورگیری قرار گرفتهاند؛ به این ترتیب پلیس با برقراری گشت ویژه موفق به شناسایی ماشین پرایدی شد که سه جوان سوار بر آن بودند و مشخصاتش دقیقا با آنچه مالباختگان گفته بودند همخوانی داشت. مأموران با متوقفکردن پراید و بازداشت متهمان آنها را به اداره آگاهی منتقل کردند.
هرچند هر سه جوان اتهام را رد کردند و مدعی شدند پلیس آنها را اشتباهی بازداشت کرده است. این افراد وقتی با قربانیان روبهرو و از سوی آنها شناسایی شدند، به سرقت اعتراف کردند و مدعی شدند به دلیل بیکاری و فقر شدید به سرقت روی آوردند.
بعد از اعترافات متهمان و تکمیل پرونده، کیفرخواست علیه این سه نفر که پدرام، حسام و حامد نام دارند، صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده با توجه به اینکه از ۲۰ شاکی ۱۰ نفر از آنها اعلام گذشت کرده بودند، نماینده دادستان از قضات خواست تا به لحاظ جنبه عمومی جرم درخصوص ۱۰ شاکی که رضایت داده بودند متهمان را محاکمه کند، اما درخصوص ۱۰ شاکی دیگر با توجه به درخواست شکات درخواست مجازات کرد.
در ادامه شاکیان باقیمانده یک به یک در جایگاه قرار گرفتند و شکایت خود را مطرح کردند. یکی از شاکیان گفت: متهمان به گرفتن اموال من بسنده نکردند؛ آنها من را به شدت کتک زدند و به مرگ تهدید کردند.
شاکی دیگر گفت: به محضی که به سمت میدان فتح پیچیدند، من اعتراض کردم و خواستم ماشین را نگه دارند، اما با قمه و چاقو به من حمله کردند. چنان وحشتی در جان من است که دیگر نمیتوانم به راحتی به خیابان بیایم و درخواست مجازات متهمان را دارم. همه شاکیانی که در دادگاه حضور داشتند درخواست اشد مجازات برای متهمان کردند. بعد از اینکه شاکیان شکایت خود را مطرح کردند، متهمان یکبهیک در جایگاه قرار گرفتند. ابتدا حسام در جایگاه قرار گرفت.
او گفت: ما سه دوست بودیم که هیچ شغلی نداشتیم. برای اینکه بتوانیم پولی به دست بیاوریم پدرام پیشنهاد داد زورگیری کنیم. ما به اندازه نیازمان زورگیری میکردیم. سپس حامد در جایگاه حاضر شد؛ او گفت: من قبول ندارم که در همه سرقتها بودم؛ من فقط در پنج سرقت بودم که رضایت شاکیان را هم گرفتهام. من واقعا به قدری که نیاز داشتم دزدی میکردم و به خاطر بیپولی این کار را انجام میدادم. ضمن اینکه پدرام به ما گفت با دزدی میتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم. وقتی پول زیر دندانمان مزه کرد هر روز سرقت میکردیم.
سپس پدرام در جایگاه قرار گرفت؛ هرچند او نیز تأکید کرد به خاطر بیپولی سرقت میکرده است، اما گفت: کسی که تشویق به سرقت کرد من نبودم. این تصمیم هر سه نفر ما بود. ضمن اینکه من راننده بودم و دو نفر دیگه قمه و چاقو داشتند و من چیزی نداشتم. بعد از گفتههای متهمان و وکلای آنها هیئت قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.