محمدرضا رضاییان، تهیهکننده برنامه کتابباز با روزنامه جام جم گفتگویی انجام داده که بخشهایی از آن در ادامه آمده است.
انتشاراتیهایی که در حوزه کتاب کودک فعالند، راضیترین گروه در حوزه کتاباند و گویا بازار کتاب کودک داغ است و کتاب و کتابخوانی کودکان دیگر دغدغه نیست.
دغدغههایشان شاید کمتر از دیگر بخشهای نشر باشد و کتابهایشان خوب بفروشد اما تا وقتی امکان کتابخوانی برای همه بچههای سرزمینمان مهیا نباشد، کتاب همچنان دغدغه است. علاوه بر خانوادهها باید نظام آموزشی هم این بخش را تقویت کند و کتابخوانی به یکی از پایههای نظام آموزشی و مدارس تبدیل شود. هر چند الان در دوره کرونا همه تمرکز آموزش و پرورش این است که بچهها بتوانند درسشان را بخوانند. اما فارغ از بحث کرونا و شرایطی که پیش آورده مدارس موفق، پرسنلی دارند که کارشان این است توجه بچهها را به کتاب خواندن جلب کنند. حتی برخی مدارس کلاسهای کتابخوانی دایر میکنند و برخی کتابخانههای پر رونق و معلمان پرورشی فعالی دارند که روی کتابخوانی متمرکزند. بهنظرم آموزش در کنار پرورش معنا پیدا میکند، اما در بسیاری از مدارس ما پرورش کمرنگ است و باید به آن توجه شود. الان آموزش و پرورش ما بیشتر نظام آموزشی است و نظام پرورشی چندان در آن پررنگ نیست. نظام پرورشی است که محتوای کتابها را بررسی کرده و کم و کاستهای آنها را گوشزد میکند و مهارتآموزی از طریق کتابها را در دستور کار قرار میدهد و آن را پیگیری میکند.
خانوادههای کمبضاعت معمولا آنقدر درگیر معیشت روزمره هستند که کمتر فرصت میکنند برای بچهها کتاب بخرند یا آنها را تشویق به کتاب خواندن کنند، برای بچههای این قشر چه باید کرد؟
برای این خانوادهها سیرکردن شکم خانواده در اولویت است و اگر بتوانند همین کار را انجام دهند باید به آنها دستمریزاد گفت. فقط امیدواریم پدر و مادر چنین خانوادههایی کتابخوانی جزو دغدغههایشان باشد و فرزندان خود را تشویق کنند به کتابخانههای مساجد و فرهنگسراها بروند و از کتابخانه آنجا استفاده کنند. خیران زیادی هستند که مدرسه میسازند و نسبت به پوشاک، تغذیه و نوشتافزار بچههای نیازمند حساس هستند. به نظرم باید این دغدغه در خیران شکل بگیرد که کتابخانه مدارس و رونق بخشیدن به آنها مثل پوشاک و غذا مهم است. کتاب نخواندن، مرگ خاموش است و این را همه دلسوزان جامعه متوجه شوند. فرهنگسازی برای مطالعه و کتابخوانی عزمی ملی است و یک نهاد یا یک گروه نمیتوانند از پس آن برآیند. همانگونه که در دوره کرونا همه دست به دست هم دادهاند و با برنامهریزی تلاش میکنند مردم کمتری آلوده این ویروس شوند. برای کتابخوانی و مطالعه هم، همه باید عزم را جزم کنند که مردم علاقهمند به مطالعه شوند و بدانند کتابخوانی میتواند کیفیت زندگی را بالا ببرد و راههای جدیدی برای زندگی بهتر در اختیار آنها بگذارد.
اول باید کتابخوانی و مطالعه را برای مردم جذاب کرد، باید در آنها علاقهمندی به وجود آورد و اینکه بدانند با خواندنکتاب میتوانند مهارتهای جدیدی یاد بگیرند و راههای تازهای برای زندگی بهتر پیدا کنند. بچههای خانوادههای کمبضاعت اگر به کتاب علاقهمند شوند و کتابهای خوب در دسترس آنها قرار بگیرد، توانمند میشوند و حتما تصمیم میگیرند مسیر زندگی خود را جوری برنامهریزی کنند که دیگر فقر و نداری را تجربه نکنند و با انتخابهایشان زندگی دیگرگونهای برای خودشان رقم بزنند. آنها میتوانند کتابهایی بخوانند که راههای رشد اقتصادی را به آنها بیاموزد که نه تنها خودشان را از تنگدستی نجات دهند، بلکه آنها بتوانند خانواده خود را هم ترمیم کرده و گشایشهای مالی برایشان فراهم کنند.
کتاب چگونه میتواند اینهمه تغییر ایجاد کند؟
اول این را بگویم که برای همه آدمها نمیتوان یک نسخه پیچید. هر آدمی مختصات خودش را دارد و بر اساس آنها باید مسیر زندگیاش را ترسیم کند. اما یک چیز در همه انسانها مشترک است و آن انتخابهایشان است. اگر یاد بگیریم درست انتخاب کنیم، موفق هم خواهیم بود. انسان 32 هوش مختلف دارد که در پنجتای آنها میتواند به نبوغ برسد؛ از هوش ریاضی تا حفظی تا حرکتی و هیجانی و... برای همه اینها میتوان مهارتها را در کتابهای مختلف پیدا کرد و یاد گرفت که چگونه در آنها به نبوغ برسد. برخی ناشران کتابهای تالیفی و ترجمه خیلیخوبی در این زمینه دارند، فقط باید یک راهنما باشد که والدین و کودکان و نوجوانان را به سمت خواندن این کتابها راهنمایی کند. طبق آمار، پدر و مادرها اشتیاق زیادی پیدا کردهاند که برای فرزندانشان کتاب بخرند. به نظرم الان باید از این علاقهمندی و استقبال استفاده کرد و آنها را راهنمایی کرد که در هر مقطعی از زندگی فرزندانشان چه کتابهایی برای آنها بخوانند یا بچهها و نوجوانان را تشویق به مطالعه آن کتابها بکنند.
هدفمندسازی در مطالعه به اندازه خود کتابخوانی مهم است. یادگیری مهارتهای فردی و نوع ارتباط برقرار کردن با دیگران برای اینکه به ورطه تنهاییهای هولناک نیفتیم، یکی از مهارتهای ارتباطی است که از طریق کتاب میتوان آنها را یاد گرفت. پدر و مادرها به نظرم باید این کتابها را برای فرزندان خود تهیه کنند تا ما در آینده با چالش انسانهای منزوی که توانایی برقراری ارتباط با دیگران را ندارند مواجه نشویم.قبلا کتابها بیشتر داستان و رمان بود اما الان کتابهای مهارتآموزی زیاد شدهاند که همه گروههای سنی را در برمیگیرند و نباید از آنها غافل شد.
دنیا به سمت توسعه اینترنت پیش میرود و هرروز ما بیشتر در این دنیا غوطهور میشویم، بهخصوص کودکان که بچههای اینترنت هستند. آیا این موضوع میتواند آنها را از کتابخوانی و مطالعه دور کند؟
به نظرم اینترنت بد نیست با این توضیح که افراط و تفریط در هر چیزی میتواند آسیبزا باشد.در دورهای که فناوری روز به روز پیشرفت میکند و بیشتر دنیای نه چندان دور در دست هوش مصنوعی خواهدبود، منع کردن و دور نگهداشتن بچهها از اینترنت کار درستی نیست. آموزش درباره چگونگی استفاده از اینترنت هم مهارتی است که باید همه به شکل فراگیر بیاموزند. این مهارت نامش سوادرسانهای است که در کشور ما متاسفانه روی آن زیاد کار نشدهاست. بیشتر مردم به اینترنت و زیرشاخههای آن دسترسی دارند بدون اینکه سواد استفاده از آن را یاد گرفتهباشند. اینترنت، شبکههای اجتماعی و بازیهای رایانهای و... به ما آسیب نمیزند اگر سواد استفاده از آن را داشتهباشیم. به موازات اینکه به بچهها سواد خواندن و نوشتن یاد میدهیم، باید سواد رسانهای را هم به آنها بیاموزیم تا از کودکی یاد بگیرند در دنیای اینترنت چگونه رفتار کنند.