تنها پنج ماه فاصله زمانی کافی بود که فاجعه تخریب آلونک آسیه پناهی در کرمانشاه، اینبار عیناً در بندرعباس تکرار شود. در این بین انتشار فیلم خودسوزی مادر و ضجه های دخترک خانه خراب بندرعباسی در شبکه های اجتماعی دل هر انسان آزاده ای را به درد آورد و واکنش های منفی بسیاری را به دنبال داشت.
در پی این اتفاق، بسیاری از نهادهای رسمی و گروه های جهادی، ضمن محکومیت این اقدام، نه تنها بابت ساخت خانه برای این زن بندرعباسی که از قضا سرپرست خانوار هم بود، اعلام آمادگی کردند بلکه تسهیلات حمایتی همچون بیمه درمانی و اعطای کمک های مالی بلاعوض را نیز برای این خانواده محروم در نظر گرفتند. اگرچه اعلام آمادگی ارگان های مسئول و گروه های خودجوش جهادی برای کمک به این خانواده محروم شایسته تقدیر است و نشان از برجستگی حس نوعدوستی در ایشان دارد اما سوال مهم در این باره آن است که اگر در لحظه تخریب زاغه این زن بندرعباسی، دوربین موبایل حاضر در محل، آن صحنه های غیرانسانی و زشت را ضبط نمی کرد و ویدیو این اتفاقات در شبکه های اجتماعی وایرال نمی شد، آیا باز هم کسی به داد این زن بی سر پناه و دختر مظلومش می رسید یا همچون هزاران زاغه نشین مشابه و بیتریبون، حقشان خورده می شد و اَحدی هم از این حقخوری مطلع نمی گردید؟!
ناگفته پیداست که گسترش روزافزون فضای مجازی باعث شده تا بتوان از طریق ظرفیت بی بدیل شبکه های اجتماعی، دردهای نهفته جامعه را به گوش آحاد ملت رساند و برای حل آن استمداد طلبید اما آیا این موضوع نافی وظایف و رافع مسئولیت دستاندرکاران در حوزه پیشگیری و شناسایی دردمندان جامعه است که بایست با اقدام به موقع، مانع از رخداد فجایعی اینچنینی شوند؟! ساده تر اینکه، متاسفانه شرایط به گونه ای پیش رفته است که مسئولان مربوطه، تنها وقتی وارد گود بازستاندن حق مظلوم از ظالم می شوند که ویدیو یا تصویری از آن واقعه در شبکه های اجتماعی دست به دست بچرخد و پس از جریحه دار شدن احساسات مردم و با فشار افکار عمومی، تازه سوپرمنهای داستان به فکر عمل به وظایف بدیهیشان بیافتند!
بر طبق آمارها، بیش از نیم میلیون خانوار زاغه نشین مستقر در چادر، کپر یا آلونک در کشور وجود دارند که باید برای تمام ساکنین محروم آن، پیش از خرابی سرپناهشان توسط شهرداری ها، چاره اندیشید تا اگر احیاناً دوربینی در هنگام هجوم مامورین شهری به خانه هایشان در محل حاضر نبود، به فراموشی سپرده نشده و آواره دشت و بیابان نگردند! از این رو، شوآف ساختن سقف بالای سر برای تنها یکی از صدها هزار خانوار زاغه نشین در سراسر کشور، همچون مُسکنی موقت، تنها به درد پُر کردن بیلان های محرومیت زدایی می خورد و معضل را به شکل ریشه ای حل نخواهد نمود!
حقیقت محض رو گفتین
تا دردی ایجاد نشود هیچوقت بفکر درمانش نیستیم!