متهم که مردی ۳۰ ساله است، پس از شکایت جوانی به نام سینا بازداشت شد. سینا که با کمک مأموران اورژانس به بیمارستان منتقل شده بود، بعد از انجام چند عمل جراحی یکی از دو چشمش را از دست داد. او در شکایتش به مأموران پلیس گفت: من به اتفاق چند نفر از دوستانم برای تماشای دسته عزاداری بیرون بودیم که با آرش روبهرو شدیم.
شرق نوشت: بدون اینکه حرفی بین ما باشد یا برخوردی داشته باشیم، آرش به من حمله کرد و گفت چرا به من چپ نگاه کردی، من اصلا متوجه آرش نشده بودم و نمیدانم او چرا چنین فکری کرد. آرش و دوستانش سر من ریختند و با چاقو و چماق حسابی کتکم زدند و باعث شدند یک چشمم را از دست بدهم. بهجز آرش فردی به نام فردین هم در آن درگیری بود و آنها هر دو من را زدند. مأموران بعد از شنیدن توضیحات شاکی، تحقیقات خود را برای دستگیری دو متهم آغاز کردند، اما مشخص شد آرش فرار کرده است.
پلیس بعد از مدتی ردزنی در نهایت موفق شد آرش و فردین را شناسایی و بازداشت کند. فردین در تحقیقات ادعا کرد برای میانجیگری در دعوا بوده و نقشی در آن درگیری نداشته است. او گفت: من قبول دارم در درگیری بودم، اما دعوا نمیکردم و با هیچکدام از طرفین نزاع هم مشکلی نداشتم. آن روز من هم برای تماشای دسته عزاداری رفته بودم که دیدیم درگیری رخ داده است. بدون اینکه بدانم طرفین درگیری چه کسانی هستند، وارد دعوا شدم و سعی کردم آنها را از هم جدا کنم. با توجه به گفتههای این متهم و سایر شهود پرونده و با توجه به اینکه مشخص شد فردین نقشی در واردکردن ضربه به سینا نداشته و آنچه اتفاق افتاده بین آرش و سینا بوده است، فردین از اتهام تبرئه و آزاد شد؛ اما آرش بهعنوان تنها متهم تحت بازجویی قرار گرفت.
او گفت: من اتهام را قبول ندارم، چون ضربهای به مقتول نزدم. متهم گفت: سینا مدام به من چپ نگاه میکرد و با این کارش من را عصبی کرد. وقتی سراغش رفتم و گفتم تو چه کسی هستی که به من چپ نگاه میکنی، فریاد زد و درگیری درست کرد و من را زد. من هم برای دفاع از خودم چاقو کشیدم. دوستان سینا هم آنجا بودند و درگیری بالا گرفت. دوستان سینا هم چاقو داشتند و برای اینکه من را بزنند، با چاقو حمله کردند و من هم مجبور شدم چاقو بکشم، اما ضارب نیستم و ضربه را من نزدم.
با وجود انکارهای متهم، با توجه به شهادت شهود و شکایت سینا، کیفرخواست علیه آرش صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم در جلسه رسیدگی پای میز محاکمه رفت. در این جلسه ابتدا شاکی در جایگاه قرار گرفت و گفت حاضر به گذشت نیست و خواستار قصاص متهم است. او گفت: سرنوشت من با این اتفاق تغییر کرد و من حاضر به گذشت نیستم. آرش باید بفهمد من در این مدت چه کشیدهام. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او یک بار دیگر اتهام را رد کرد و گفت: من اتهام را قبول ندارم. من ضربهای نزدهام، هرچند قبول دارم چاقو کشیدم، اما اصلا از چاقو استفاده نکردم. در محله ما همه موقع دعوا چاقو میکشند و بهجز من بقیه هم چاقو داشتند؛ شاید آنها ضربهای به شاکی زده و به گردن من انداخته باشند تا خودشان مجازات نشوند. بعد از گفتههای متهم و وکیل مدافع او، قضات برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند.
شرق نوشت: بدون اینکه حرفی بین ما باشد یا برخوردی داشته باشیم، آرش به من حمله کرد و گفت چرا به من چپ نگاه کردی، من اصلا متوجه آرش نشده بودم و نمیدانم او چرا چنین فکری کرد. آرش و دوستانش سر من ریختند و با چاقو و چماق حسابی کتکم زدند و باعث شدند یک چشمم را از دست بدهم. بهجز آرش فردی به نام فردین هم در آن درگیری بود و آنها هر دو من را زدند. مأموران بعد از شنیدن توضیحات شاکی، تحقیقات خود را برای دستگیری دو متهم آغاز کردند، اما مشخص شد آرش فرار کرده است.
پلیس بعد از مدتی ردزنی در نهایت موفق شد آرش و فردین را شناسایی و بازداشت کند. فردین در تحقیقات ادعا کرد برای میانجیگری در دعوا بوده و نقشی در آن درگیری نداشته است. او گفت: من قبول دارم در درگیری بودم، اما دعوا نمیکردم و با هیچکدام از طرفین نزاع هم مشکلی نداشتم. آن روز من هم برای تماشای دسته عزاداری رفته بودم که دیدیم درگیری رخ داده است. بدون اینکه بدانم طرفین درگیری چه کسانی هستند، وارد دعوا شدم و سعی کردم آنها را از هم جدا کنم. با توجه به گفتههای این متهم و سایر شهود پرونده و با توجه به اینکه مشخص شد فردین نقشی در واردکردن ضربه به سینا نداشته و آنچه اتفاق افتاده بین آرش و سینا بوده است، فردین از اتهام تبرئه و آزاد شد؛ اما آرش بهعنوان تنها متهم تحت بازجویی قرار گرفت.
او گفت: من اتهام را قبول ندارم، چون ضربهای به مقتول نزدم. متهم گفت: سینا مدام به من چپ نگاه میکرد و با این کارش من را عصبی کرد. وقتی سراغش رفتم و گفتم تو چه کسی هستی که به من چپ نگاه میکنی، فریاد زد و درگیری درست کرد و من را زد. من هم برای دفاع از خودم چاقو کشیدم. دوستان سینا هم آنجا بودند و درگیری بالا گرفت. دوستان سینا هم چاقو داشتند و برای اینکه من را بزنند، با چاقو حمله کردند و من هم مجبور شدم چاقو بکشم، اما ضارب نیستم و ضربه را من نزدم.
با وجود انکارهای متهم، با توجه به شهادت شهود و شکایت سینا، کیفرخواست علیه آرش صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم در جلسه رسیدگی پای میز محاکمه رفت. در این جلسه ابتدا شاکی در جایگاه قرار گرفت و گفت حاضر به گذشت نیست و خواستار قصاص متهم است. او گفت: سرنوشت من با این اتفاق تغییر کرد و من حاضر به گذشت نیستم. آرش باید بفهمد من در این مدت چه کشیدهام. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او یک بار دیگر اتهام را رد کرد و گفت: من اتهام را قبول ندارم. من ضربهای نزدهام، هرچند قبول دارم چاقو کشیدم، اما اصلا از چاقو استفاده نکردم. در محله ما همه موقع دعوا چاقو میکشند و بهجز من بقیه هم چاقو داشتند؛ شاید آنها ضربهای به شاکی زده و به گردن من انداخته باشند تا خودشان مجازات نشوند. بعد از گفتههای متهم و وکیل مدافع او، قضات برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند.