دیروز مردم ایران با حضور چند ده میلیونی و ماندگار خود در تظاهرات روز ۲۲ بهمن، باردیگر - و به قول حضرت امام(ره)- تحلیل ها و آرزوهای آمریکا و اسرائیل را زیرگام های استوار خود لگدمال کردند و احتمالا آمریکا، اسرائیل و متحدان اروپایی و منطقه ای آنها را به این نتیجه که چند سال قبل «کاسپار واین برگر» وزیر دفاع وقت آمریکا بر آن تاکید ورزیده بود رساندند که برای سقوط و براندازی جمهوری اسلامی ایران تنها یک راه وجود دارد و آن «از میان برداشتن ملت ایران است»! چرا که به گفته «واین برگر» نظام جمهوری اسلامی ریشه در باورهای دینی مردم دارد و از آنجا که جدا کردن این باورها از مردم امکان پذیر نیست و یا به سختی امکان پذیر است، مردم ایران به عنوان یک ملت باید از میان برداشته شوند.
واین برگر بعد از تصویب قطعنامه «تحریم تسلیحاتی ایران» نیز در دفاع از تصویب این قطعنامه گفته بود «...در صورتی که قطعنامه تحریم تسلیحاتی ایران با قاطعیت اجرا شود، ریشه توانایی ایران برای ادامه جنگ به سرعت خشک می شود واین به مفهوم آن است که موجودیت ایران به عنوان یک ملت به خشکی می گراید و دنیای مدرن از پدیده ای ناهمگن به نام جمهوری اسلامی ایران رهایی می یابد»!
«ساموئل هانتینگتون» صاحب نظریه معروف «جنگ تمدن ها» چند سال قبل از پیوستن به موشه دایان رفیق گرمابه و گلستان خود در آن دنیا، در همایش بین المللی «دموگرافی» که در فوریه سال ۲۰۰۵ در نیکوزیا، پایتخت قبرس بر پا شده بود، این پرسش را مطرح کرده بود که؛ «چرا آمریکا با مرتجع ترین کشور منطقه - منظورش عربستان سعودی است- که به صورت نظام پادشاهی قرون وسطایی اداره می شود و در آن از رأی و نظر مردم در اداره کشور کمترین نشانه ای نیست، بیشترین دوستی و نزدیکی را دارد و در همان حال بیشترین دشمنی و مقابله خود را روی کشوری مانند ایران که همه ارکان و کانون های تصمیم ساز آن با رأی مردم شکل گرفته، متمرکز کرده است؟» هانتینگتون به این پرسش پاسخی نمی دهد و فقط در پایان سخنان خود اعلام می کند که پاسخ این پرسش را بر عهده شرکت کنندگان در همایش یاد شده می گذارد و البته اشاره می کند «این برخورد به ظاهر دوگانه، توضیح و پاسخی منطقی و قابل قبول دارد»!
دو سال بعد- مارس ۲۰۰۷- خانم کاندالیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا در دولت بوش در مصاحبه با روزنامه سعودی «شرق الاوسط» - چاپ لندن- بدون اشاره به همایش نیکوزیا، پرسشی را که هانتینگتون- شاید به خاطر حفظ پرستیژ خود- بی پاسخ گذاشته بود، پاسخ داد « در این مصاحبه ابتدا خبرنگار شرق الاوسط توضیح می دهد که دولت حماس برآمده از رأی مردم فلسطین است و سپس می پرسد؛ چرا دولت شما- آمریکا- که طرفدار دموکراسی و پشتیبان رأی مردم است(!) دولت حماس را به رسمیت نمی شناسد و در مقابل، محمود عباس را رئیس دولت فلسطین می داند»؟ خانم رایس که انگار پرسش شرق الاوسط را نشنیده است، پاسخ درباره دولت حماس و اسماعیل هنیه را وامی گذارد و با پیش کشیدن نام جمهوری اسلامی ایران می گوید؛ «ما انکار نمی کنیم که ایران یک کشور دموکرات است و دولت و مجلس در آن با رأی مردم انتخاب می شوند ولی باید توجه داشت که امروزه «مشروعیت» در دو شکل «مشروعیت داخلی» و «مشروعیت بین المللی» مطرح است، جمهوری اسلامی ایران مشروعیت داخلی دارد ولی مشروعیت بین المللی ندارد»! خانم رایس در پاسخ به ابهام خبرنگار شرق الاوسط می گوید «قبول داریم که دولت و مجلس ایران با رأی مردم انتخاب شده اند اما، این فقط نشانه «مشروعیت داخلی» است ولی خواست و رأی مردم ایران باید در خانواده بین المللی نیز مشروعیت داشته باشد که جمهوری اسلامی ایران فاقد این مشروعیت است»!!
به بیان دیگر، «برای آمریکا و متحدانش «دموکراسی» فقط یک بهانه است و از نگاه آنها رأی و نظر مردم تنها هنگامی نشانه دموکراسی خواهد بود که نتیجه آن بیرون از منافع آنان نبوده و تضمین کننده زورگویی ها و غارتگری های نظام سلطه بین الملل باشد»!
یک ماه بعد از صدور قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران که به بهانه مقابله با برنامه هسته ای کشورمان - و به نوشته واشنگتن پست برای حمایت از جنبش سبز(!)- تصویب شده بود، دولت آمریکا لایحه ای با عنوان «قانون جامع تحریم ایران» را از تصویب کنگره گذراند- ۹ ژوئیه ۲۰۱۰/ ۱۸ تیر ۱۳۸۹- براساس این مصوبه شرکت های آمریکایی از صدور فرآورده های نفتی پالایش شده- از جمله بنزین- به جمهوری اسلامی ایران منع شده و شرکت های غیرآمریکایی نیز در صورت صدور بنزین به ایران مشمول تحریم تجاری آمریکا می شدند- این تحریم به تولید بنزین در جمهوری اسلامی ایران تا مرز صدور این فرآورده نفتی انجامید- بعد از این مصوبه، شرکت های نفتی از تحویل سوخت به هواپیماهای مسافربری کشورمان در فرودگاه های اروپایی و برخی فرودگاه های کشورهای فسقلی عرب خودداری ورزیدند و مسافران را با دردسرهای فراوانی روبرو کردند. در همان هنگام «رابرت گیتس» وزیر دفاع وقت آمریکا در پاسخ به این سؤال خبرنگار روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز که «این تحریم ها به جای دولت ایران، مردم ایران را نشانه رفته است» گفته بود؛ «ترجیح می دهم به این پرسش در وقت دیگری پاسخ دهم».
ده ها و صدها نمونه دیگر از این دست اعترافات صریح و بی پرده مقامات رسمی آمریکا و متحدان اروپایی و منطقه ای آنها را می توان فهرست کرد که در آن بدون پرده پوشی تاکید می کنند طرف مقابل و حریف رو در روی آمریکا و متحدانش در چالش ۳۳ ساله و پرحادثه آنان با ایران اسلامی، «مردم ایران» هستند و نظام جمهوری اسلامی ایران فقط از آنجا که خواست همین مردم را نمایندگی می کند، با خشم و کینه آنها روبرو بوده و هست. اکنون به آسانی می توان یک بار دیگر و برای چندمین بار بر درستی و حکیمانه بودن نظر امام راحل(ره) پی برد و بدون کمترین تردیدی حضور چندده میلیونی دیروز مردم در راهپیمایی سراسری ۲۲بهمن را لگدمال کردن تحلیل ها و آرزوهای آمریکا و اسرائیل و متحدان اروپایی و منطقه ای آنها دانست.
گفتنی است روز چهارشنبه ۱۹ بهمن ماه جاری نیز حضرت آقا در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش فرموده بودند؛
« در ۲۲ بهمن امسال نیز به توفیق الهی و با هدایت خداوند متعال همه خواهند دید که مردم ایران چگونه به میدان خواهند آمد»... و دیدیم که آمدند.
نگاهی هر چند گذرا به تبلیغات گسترده و فراگیر مقامات و رسانه های غربی طی سه ماه گذشته از تمرکز آنها روی سه محور حکایت می کند؛
اول: تاکید بر این که جمهوری اسلامی ایران تحت تاثیر تحریم ها به آخر خط رسیده است و چاره ای جز کوتاه آمدن ندارد! و به زودی نشانه های کوتاه آمدن را می توان در نگاه مسئولان بلند پایه نظام مشاهده کرد!
بیانات تاریخی رهبرمعظم انقلاب در خطبه های جمعه تهران، پاسخ شکننده ای به این توهم پراکنی بود. حضرت آقا از یکسو به اقتدار جمهوری اسلامی ایران که از تمامی سال ها و دوران های پیشین، فراتر و درخشان تر است اشاره فرمودند و از سوی دیگر برای نشان دادن اقتدار ایران اسلامی و ضعف و ناتوانی آمریکا و متحدانش نمونه ها و اسناد انکارناپذیری از پیروزی های ایران و شکست های آمریکا، اسرائیل و اروپایی ها را در یک ویترین که برای همگان قابل رویت باشد به نمایش گذاشتند. وقتی حزب الله در جنگ ۳۳ روزه و حماس در جنگ ۲۲ روزه فقط با حمایت جمهوری اسلامی ایران بر آمریکا و اسرائیل غلبه می کنند، نتیجه تهدید بی اساس و یا حمله احتمالی و احمقانه آمریکا به ایران پیشاپیش قابل پیش بینی است. نیست؟!
دوم: دشمنان با سیاه نمایی این توهم را می پراکندند که مردم با کاستی ها و دشواری هایی در زندگی روزمره خود روبرو هستند و از این روی در راهپیمایی ۲۲ بهمن که نشانه مشروعیت و مقبولیت مردمی جمهوری اسلامی ایران است حضور چشمگیری نخواهند داشت!
سوم: با اشاره به همان علت پیش گفته- محور دوم- اعلام می کردند که از حضور مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز کاسته خواهد شد.
... و دیروز، مردم پاکباخته و دشمن شناس ایران اسلامی با بصیرت مثال زدنی خود و حضور بی نظیر و چند ده میلیونی در تظاهرات ۲۲ بهمن از یکسو محور دوم از آرزوهای دشمن را زیرگام های استوار خود لگدمال کردند. و از سوی دیگر تردیدی باقی نگذاشتند که در انتخابات مجلس نهم نیز همانگونه که حضرت آقا پیش بینی کرده اند، حضوری حماسی و بارها گسترده تر و فراتر از موارد مشابه خواهند داشت.
و بالاخره، حضور چند ده میلیونی دیروز مردم در تظاهرات و راهپیمایی ۲۲ بهمن بار دیگر و برای چندمین بار به آمریکا و متحدانش فهمانده است که حریف رو در روی آنها مردم ایران هستند که یکپارچه در برابر نظام سلطه بین المللی ایستاده و خواهد ایستاد، مخصوصا امروزه که طعم شیرین این رودررویی را در انقلاب های اسلامی منطقه و خیزش مردم در آمریکا و اروپا علیه نظام سلطه نیز به چشم دیده است.
حسین شریعتمداری
هر روز که برای سلامتی اقا اما زمان عج و حضرت اقا و سید حسن نصرالله اسفند دود میکنم نام عمار های زمانه چون شما را هم ذکر میکنم پس بترکه چشم حسود؟
اینجانب به نظام مقدس جمهوری اسلامی و اصل مترقی ولایت فقیه اعتقاد عمیق قلبی و عملی دارم و خود و خانواده ام در پاسداشت ارزش های انقلاب اسلامی از هیچ تلاشی فروگذار نبوده ایم با این حال برخی از آمال لگدمال شده خود را بیان می کنم:
1- یکی از آرزوهای بزرگ زندگی من اهدا 600 هزارتومان پول به مادرم است تا به سفر کربلا برود ولی با داشتن 33 سال سن توانایی برآوردن این آرزو را ندارم
2- الان نزدیک به 4 سال است که قصد خرید یک کت و شلوار را دارم ولی نمی توانم.
3- بسیار افتاده است از رستوران های خیابان ولی عصر حد فاصل پارک وی تا تجریش عبور کرده ام و آرزو کردم با مادرم در یکی از این رستوران ها شام بخوریم ولی به دلیل تنگنای مادی تاکنون موفق به برآوردن این آرزو نشده ام.
3. به دلیل فوت پدر در کودکی مادرم مرا با دستفروشی بزرگ کرد و الان دانشجوی دکتری یکی از دانشگاه های خوب کشور هستم ولی به دلیل اینکه کسی نیست سفارش اینجانب را نماید در هیچ دانشگاهی مشغول به کار نیستم ودارای شغل دون پایه با درآمد بسیار پایین هستم.
4. مسافرت به یک کشور خارجی یکی دیگر از آمال لگدمال شده من است
5- خرید یک پراید یکی دیگر از آرزوهای لگدمال شده من است
6- تاهل یکی دیگر از آمال لگد مال شده من است.
7- کاش حوصله داشتم همه را لیست می کردم
دوستان یه نگاهی به کتاب عالیجناب سرخ پوش کنن بد نیست!!
آرزوهاي لگدمال شده تيتر جالبيه . دست پيش رو گرفتند پس نيافتند . اعتلاي فرهنگي از اهداف انقلاب بود و حالا ؟؟ رفاه اجتماعي از اهداف انقلاب بود و حالا ؟؟ عدالت اجتماعي و مبارزه با استبداد و قانون هاي نانوشته از اهداف انقلاب بود و حالا ؟؟ كم كردن فاصله طبقاتي از اهداف انقلاب و حالا ؟؟ اعتلاي دين و اسلام از اهداف انقلاب بود و حالا ؟؟ وهزاران هزار اهداف ديگر انقلاب و ..... حالاهاي ديگر؟؟؟؟ و امروز : گراني و تورم و شعار و فساد مالي و اداري اغلب مسئولان و بي اعتنايي به مذهبو شعور مردم ( البته صرف نظر از شعار ها و عوام فريبي هاي رايج اغلب مسئولان و اغلب رسانه ها ) . شكمت سير و قلمت پر جوهر برادر حسين . خ.ش به حال تو امثال تو درد شما با درد مردم يكي نيست .
1_ در اینکه اجازه تشکیل حکومت اسلامی داده نشده با توجه به روایات متعدد و علل ان شکی نیست
2_ انقلاب و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی در ایران به دست امام و همراهی تمامی احاد چه چپ چه روحانیون و مراجع ....بیشتر تحقق زمینه ظهور امام زمان بود ...ولی با ادامه این حکومت و حاکمیت را فدای هدفها کردن این شد که دیدیم و داریم میبینیم که شد نه جمهوری داریم نه اسلام نه مراجع نه مردم و فقط عده ای خاص اگر راست میگوئید همانطور که در حکومت حضرت علی (ع) و پیامبر گرامی اسلام شاهد بودیم اجازه می دادند مردم حتی مخالفین حرف بزنند شما اجازه بدید والا به خدا نه ما صدا سیما داریم نه ساندیس.....
گرگنه میکنی اندرشب آدینه بکن،
تا از آن صدر نشینان جهنـــم باشی
البته درستکاران مستثنی هستند کما اینکه
خداوند هم آنها را برمیدارد و غیرآنهارا میگذارد تـــــادر آتش خود افروخته شان بسوزند.