سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۶ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۶

یک مجری با سه چراغ روشن

یک مجری با سه چراغ روشن
جای طنازی مودبانه و زبان بدن این هنرمند چیره دست، همچنان در میان مجریان امروزی خالی است
کد خبر : ۵۳۵۱۰۸
برای نسل من، منوچهر نوذری یادآور خاطره‌هایی است که هنوز هم شیرینی‌اش را در رؤیاهایمان حس می‌کنیم؛ هنرمندی که امروز سالروز درگذشت اوست و ۱۵ سال از هجرت بی‌بازگشت اش در ۱۶ آذر ۸۴ می‌گذرد. وقتی صندوقچه خاطرات ذهنم را می‌گردم، نام منوچهر نوذری را در کنار برنامه‌هایی می‌بینم که گاه یک هفته، در انتظار دیدن یا شنیدن شان روزشماری می‌کردم؛ برنامه «هزار برگ هزار رنگ» که پُر بود از نمایش‌های کوتاه تاریخی که خنده را مهمان لب‌های کودکان و نوجوانان ایرانی می‌کرد و از روایت‌های خشک تاریخ، قصه‌هایی می‌ساخت به شیرینی عسل یا برنامه پرمخاطب «مسابقه هفته» که پنج‌شنبه شب‌ها، از شبکه اول، مهمان خانه‌ها می‌شد و آن‌قدر محبوب بود که به خاطرش خیابان‌ها را خلوت می‌کردند، تا سر موقع به منزل برسند یا «راهِ شب پنج شنبه شب»، خاطره‌انگیزترین برنامه رادیویی در ذهن جوانان کنکوری نسل من؛ برنامه‌ای که تنها دو مجری داشت، منوچهر نوذری و علیرضا جاویدنیا، اما این دو در آن دو سه ساعت، کاری می‌کردند کارستان. خوب یادم می‌آید که در بین نمایش‌هایی که با صدای مرحوم نوذری می‌شنیدم، داستان‌های ترسناک مربوط به ارواح و اجنه، از بقیه شنیدنی‌تر بود!

خراسان نوشت: صبح‌های جمعه را که دیگر نگو! اصلاً روز جمعه ما، بدون «آقای ملوّن» نوذری با آن لهجه خاص و خسّت خنده‌آورش نمی‌گذشت؛ تقریباً هر لهجه‌ای را، از شمال گرفته تا جنوب، می‌شد با صدای منوچهرخان شنید. به جرئت می‌گویم که مخاطبان، بیشتر این برنامه‌ها را به خاطر منوچهر نوذری و اجراهای بی‌نقص او نگاه می‌کردند. آن مرحوم، تقریباً پای ثابت تمام جُنگ‌های طنزی بود که از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می‌شد؛ نمایش‌های ظریف، با طنز فوق‌العاده، مؤثر و روده‌بُر کننده، به خصوص زمانی که با مرحوم «مهین دیهیم» همبازی می‌شد، هنوز در خاطر من و هزاران نفر مثل من، ماندگار است. در این‌جا باید یاد سریال‌هایی مثل «کوچه اقاقیا» را هم زنده کرد که هنوز برای آنان که دقایقی را صرف دیدنش می‌کنند، دلچسب است و مفرّح. همین‌طور از دوبله‌های جذاب او باید سخنی به میان آورد که شخصیت‌های معروفی مانند «استیو مک‌کوئین» و «جک لِمون» را در ذهن قدیمی‌ها تداعی می‌کند.

راز ماندگاری یک هنرمند

حالا، با گذشت آن دهه‌های خاطره‌انگیز، تنها یاد منوچهر نوذری در خاطرم باقی مانده‌است؛ یادی که به این سادگی‌ها از ذهن بیرون نمی‌رود اما چرا؟ راز این ماندگاری را باید در شخصیت او و طنازی مؤدبانه‌اش جست. نوذری اطلاعات عمومی وسیعی داشت، مخاطب اش را همان اول کار سبک سنگین می‌کرد و به قول معروف، در سرِ شوخی را باز کردن، بی‌گدار به آب نمی‌زد. در همان برنامه مسابقه هفته، با یک نگاه می‌فهمید چه کسی ظرفیت شوخی را دارد و وقتی به این عرصه وارد می‌شد، کوتاه و مؤدبانه از آن می‌گذشت؛ در یک کلام، او برای مخاطب اش، ولو مخاطب معدودی که شاید حتی از او بیزار بودند، احترام قائل می‌شد. موضوعی که طی دهه‌های اخیر، بین برخی مجری‌های ظاهراً سرشناس، کمتر مورد توجه است. نوذری استاد زبان بدن بود، خیلی وقت‌ها حرفی نمی‌زد، اما مخاطب کاملاً درک می‌کرد که مقصود او چیست؟ ساده حرف می‌زد و با این‌که شعرهای زیادی را از حفظ داشت، دنبال طعنه و کنایه و سخت کردن کلامش نبود، به همین دلیل، مخاطبانش، از کوچک و بزرگ، راحت با او ارتباط برقرار می‌کردند و پیوندشان با مرحوم نوذری، آن‌قدر پایدار می‌ماند که حتی پس از درگذشت او نیز برقرار بود. اگر قرار باشد به سنت برنامه «مسابقه هفته»، برای اجرا و مردمی بودن زنده‌یاد منوچهر نوذری چراغی روشن کنیم، سهم او قطعاً سه چراغ روشن خواهد بود.