شنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۳ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۴:۱۹
طاووس

دفاعيه‌اي انتقادي بر "صراط"

کد خبر : ۵۳۵۵۸
به گزارش سرویس وبلاگ صراط، سید مصطفی خاتمی در وبلاگ طاووس نوشت:
 
چند روزي به آغاز دهه فجر، صدا و سيما پخش مجموعه مستندي را آغاز كرد به نام صراط با مضمون كلي "راهي كه آمده‌ايم". پخش دو ـ سه قسمت از اين مستند كافي بود تا صداي اعتراض برخي همچون دفتر هاشمي رفسنجاني، حسن روحاني و وكيل شهرام جزايري بلند شود.

مستند صراطاعتراض محمد هاشمي، رئيس دفتر بردارش حجت‌الاسلام هاشمي رفسنجاني، معطوف بود به چگونگي نقل و نقد ماجراي پيشنهاد برخي اطرافيان هاشمي براي تغيير قانون اساسي به منظور ادامه رياست جمهوري وي پس از دو دوره تصدي اين پست. وي مدعي شده است كه آن اظهار نظرها ربطي به جناب رفسنجاني نداشته است و به عكس، ايشان در رد آن اعلام موضع نموده كه "مگر در ممكلت قحط‌الرجال است كه چنين كاري انجام بگيرد."* اما همه مي‌دانند كه آقاي هاشمي در تمام مدتي كه اين مباحث طرح مي‌شد به شيوه خودش سكوت كرد و تنها زماني در مقابل آن موضع گرفت كه بازخورد منفي آن در بين مردم، جريانات سياسي و حتي رهبري مشخص شد.
اما حداقل فايده اين مستند آن است كه نسل جوان امروزي كه شايد آن روزها را نديده يا چندان به خاطر نداشته باشد، از برخي واقعيات تاريخي آگاه شود. حداقل فايده اين مستند آن است كه بزرگ‌ترها به ياد بياورند و جوان‌ترها بفهمند كساني آن روز در حال تئوري‌سازي نوعي مادام‌العمري براي رياست جمهوري بودند كه حالا عربده دموكراسي‌طلبي و آزادي‌خواهي‌شان گوش فلك را كر كرده است. آن هم با توجيهاتي از اين قبيل كه "حيف است به استناد يك بند قانون اساسي از خدمات آقاي هاشمي محروم شويم". افرادي مثل عطاءالله مهاجراني و عبدالله نوري!

حداقل فايده اين مستند آن است كه يادآوري شود اولين كسي كه در برابر موج عافيت‌طلبي مسئولان و اشرافي‌گري فرياد زد، رهبري بوده است. حداقل فايده مستند صراط اين است كه مخاطب بداند زماني كه بحث امكان انحلال مجلس به رهبري در شوراي بازنگري قانون اساسي مطرح مي‌شود (آنچنان كه در بسياري كشورهاي سلطنت مشروطه و يا دموكراتيك دنيا براي مقاماتي همچون پادشاه يا رئيس جمهور چنين امكاني وجود دارد)، همين رهبري طي حكمي دستور به حذف اين موضوع از مذاكرات شورا مي‌دهد.

حداقل فايده اين برنامه آن است كه مخاطب بداند چه روزهايي بر كشور گذشته است؛ كشوري كه روزي رسماً جدول خاموشي داشت حالا صادركننده برق شده است. يا بداند كه ملت چه روزگار پرتلاطمي را پشت سر گذاشته است، روزگاري كه مثل حالاي عراق، ترور مردم عادي و مسئولان دولتي چيزي عادي بود.

هاشمي رفسنجاني و حسن روحانيگرچه به اعتقاد اين قلم، صدا و سيما در توليد چنين برنامه‌هايي نيز به شدت درگير محافظه‌كاري و مصلحت‌سنجي‌هاي بي‌خاصيت است.
چرا نبايد مردم بدانند كه جناب آقاي هاشمي كه هم‌اكنون اين همه طرفدار رأي مردم و آزادي بيان شده‌اند، چه برخوردهاي حذفي نادرستي در مقابل مخالفان و منتقدانشان داشته‌اند؟
يا مثلاً چرا برنامه صراط در بررسي موضوع اشرافي‌گري جملات زير را از رهبري كه در 23 مرداد 70 و تنها دو سال پس از آغاز دولت آقاي رفسنجاني (طي سخناني به شدت انتقادي و تند) بيان شده است پخش نمي‌كند؟
"نمي‏شود ما در زندگي مادّي مثل حيوان بچريم و بغلتيم و بخواهيم مردم به ما به شكل يك اسوه نگاه كنند؛ مردمي كه خيليشان از اوليات زندگي محروم‌اند.
... من و شما همان طلبه يا معلم پيش از انقلابيم. يكي از شماها معلم بود، يكي دانشجو بود، يكي طلبه بود، يكي منبري بود، همه‏مان اين‏طور بوديم؛ اما حالا مثل عروسي اشراف عروسي بگيريم، مثل خانه اشراف خانه درست كنيم، مثل حركت اشراف در خيابانها حركت كنيم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ريششان تراشيده بود، ولي ما ريشمان را گذاشته‏ايم، همين كافي است؟! نه، ما هم مترفين مي‏شويم.
"

چرا نبايد صراط به اين موضوع بپردازد كه در دولت آقاي خاتمي و در زمان دبيري آقاي حسن روحاني در شوراي عالي امنيت ملي، كار به جايي رسيد كه ساده‌ترين آزمايش‌هايي كه مرتبط با موضوع هسته‌اي بود در آزمايشگاه‌هاي فيزيك دانشگاهي ممنوع شد؟ و اين از نتايج همان قرارداد سعدآبادي بود كه جناب روحاني از آن به عنوان افتخار ياد مي‌كند!

صدا و سيما هنوز نياموخته است كه حقايق، تعيين‌كننده مصالح است.

* نقل به مضمون
نظرات بینندگان
...
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۲:۲۸ - ۲۴ بهمن ۱۳۹۰
۰
۰
با درود فراوان خدمت آقای "مصطفی خاتمی" عزیز.
دوست گلم اکنون نمیخواهم نوشته شما را تایید یا تاکذیب کنم،فقط خیلی کوتاه نگرش کلی خود را بیان میدارم.
در نگرش من متاسفانه سالهاست که صداوسیما از ملی بودن به میلی تبودن بدیل شده است.
طبیعتا ازصداوسیمای میلی هم بیش از این نمیتوان انتظار داشت.
اگرسری به آرشیوصداوسیما در سال های نخست انقلاب بزنیم خواهیم دید که میزگردها و مناظره هایی بین اندیشه های مختلف حتی کسانی که ضددین بودند صورت میگرفت ولی رفته رفته صداوسیما تبدیل شد به یک رسانه برای فریاد زدن اندیشه های مورد تایید مسولانش.
امروزه اگر یک فرد با اندیشه های مثلا مارکسیستی یا لیبرالیستی در صداوسیما حضور یابد بسیاری فریاد وای اسلاما برآوردند که ای داد اسلام درخطر افتاده و اصلا چرا باید چنین شخصی را در صداوسیما راه دهند.
این تندروی های غلط و کورکورانه و یا شایدهم آگاهانه برخی مسولین باعث بروز فرقه های انحرافی و شیطان پرستی در جامعه ما گردیده.
جوان وقتی پاسخ پرسش های خود را نمی یابد و از آن بدتر حتی جرات بیان پرسش هایش را ندارد نتیجه میشود همین چیزی که اکنون شاهدش هستیم.
به امید روزهای بهتر...
بدرود.