به گزارش صراط به نقل از ایسنا اينكه پنج مجري كنار هم مينشينند كاري با مخاطب ندارند و حتي به آنها سلام هم نميدهند و با يكديگر گپ ميزنند يا اينكه داستان خيلي از اتفاقات پشت صحنه را در جلوي دوربين ميبينيم، يا اينكه اگر مجري در ديالوگ خود اشتباه ميكند، تهيهكننده مستقيم جلوي دوربين ميرود و ميگويد شما قرار نبود اين حرف را بزني؛ همهي اين ويژگيها چند وقتي است پچپچهايي را موجب شده كه «روز از نو» عوض شده است.
از يك روز اجراي اين برنامه زندهي صبحگاهي به شرح زير است:
امروز نيز يكي از روزهايي است كه «روز از نو»ي صبحگاهي قرار است برنامهي ديگري را به صورت زنده روي آنتن ببرد.
در اتاق كناري استودي «روز از نو» هستيم؛ ساعت نزديك شش و 30 دقيقه صبح است و عوامل اين برنامه اعم از افرادي كه مقابل دوربين ظاهر ميشوند و آنهايي كه پشت صحنه هستند، يكي يكي، پرانرژي از راه ميرسند. مجريان به اتاق گريم ميروند و گريمور آنها را براي حضور در برنامه آماده ميكند.
***
به استوديوي 21 كه وارد ميشويم، دكور زرد و نارنجي رنگ «روز از نو» نخستين شياي است كه جلب توجه ميكند. اين استوديو در ساختمان شبكهي دو ـ همان ساختمان معروف انتهاي خيابان الوند ـ واقع شده است.
حدود 30 دقيقه به شروع برنامه باقي مانده است و پنج ـ شش نفر از عوامل برنامه مشغول مرتب كردن صحنه و بررسي آن هستند. با نظارت و راهنمايي پيام ابراهيمپور صندليها براي قرار گرفتن در صحنه جا به جا شده و در مكان صحيح قرار ميگيرند.
عوامل اعم از شهرام شكيبا ـ مجري مستر برنامه ـ و ساير مجريها در حالي كه با همديگر گپ ميزنند، وارد استوديوي 21 «روز از نو» ميشوند؛ دقايقي بيشتر به شروع پخش برنامه نمانده است. شش گزارشگر و مجري روي يك سكو گردهم ايستادهاند تا با سلامي برنامه را شروع كنند.
***
قبل از شروع برنامه پيام ابراهيمپور دقايقي از وقتش را در اختيار ما ميگذارد و با حضور در صحنه جايگاه گزارشگران را به ما معرفي ميكند؛ او در همين حين با دقت به همه چيز نظارت ميكند تا مبادا مشكلي در صحنه وجود داشته باشد.
ابراهيمپور توضيحاتي دربارهي گروه و بخشهاي مختلف آن ميدهد و ميگويد: هر بخشي داراي يك نمودار است كه شامل نمودار فرهنگي، اقتصادي، ستون آزاد، اجتماعي، پزشكي و ورزشي است. هر كدام از اين بخشها مهمانان خاص خودشان را دارند، در ستون آزاد نيز يك روز ايستگاه صلواتي داريم كه در آن به مناسبتهاي مذهبي پرداخته ميشود.
وي تاكيد كرد: افرادي كه در هر ستون مستقر هستند، دبيران بخش خود هستند و مجري محسوب نميشوند.
وي ادامه ميدهد: صدابرداري «روز از نو» منحصر به فرد است به اين علت كه چند ميكروفن باز به همراه يك بوم معلق در كار وجود دارد كه آن را نسبت به برنامههاي ديگر متمايز كرده است؛ اين شيوه در برنامههاي ديگر اصلا متداول نيست.
او ميگويد: شما تفاوت در برنامه را ميبينيد به اين دليل كه برنامه با تيتراژ شروع نميشود بلكه با همين چهره افراد شروع ميشود. به اين دليل كه معتقدم تيتراژ يك آرم است و بسيار محترم است، در نتيجه بايد پنج دقيقه بعد از اينكه روي آنتن هستيم، شروع شود.
وقتي از ابراهيمپور دربارهي مشكلات توليد يك برنامه زنده ميپرسيم، ميگويد: شبكه دو محدوديتهاي خاص خودش را دارد و هيچ وقت شبكه سه نميشود به دليل اعمال سنگين ضوابط و مقررات از سوي مديران اين شبكه؛ مديران و حضرات در اين شبكه ماندهاند كه فرم «روز از نو» چيست؟ به اين علت كه سر مفاهيم مشترك به تفاهم نميرسيم؛ به عنوان مثال فريدزاده تهيهكنندهي ديگر اين برنامه ميگويد مجريان همه بايد رو به دوربين سلام كنند در صورتي كه در طرح من اينها مجري نيستند بلكه دبير هستند. يا آبدارچي كه داخل برنامه ميآيد آبدارچي نيست، او صداي خاموش است. در نتيجه تعريفهاي ما در اين برنامه يكي نيست.
پيام ابراهيمپور خاطرنشان ميكند: «روز از نو» اكنون مراحل آزمون و خطاي خود را ميگذراند. اولين برنامه «روز از نو» را در تاريخ چهارم فروردين 91 خواهيم ديد.
***
سه تصويربردار نيز در جايگاههاي خود مستقر هستند كه در اين فاصله به سراغ مسعود قطبي ـ تصويربردار پرتابل برنامه ـ ميرويم.
وي درباره همكارياش با برنامه «روز از نو» ميگويد: پيام ابراهيمپور بسيار فرد پر انرژياي است، حال اگر اين انرژي را تك تك عوامل داشته باشند برنامه «روز از نو» براي مخاطب بسيار موثر خواهد بود؛ البته نظر كلي برنامه را مخاطبان ميدهند؛ اينكه برنامه صبحگاهي است و آيا ميطلبد اين برنامه در اين ساعت پخش شود يا نه؟
با نزديك شدن به زمان پخش جنب و جوش صحنه هم بيشتر شده است.
پس از اينكه عوامل در جاي خود مستقر ميشوند، «روز از نو» با آياتي از قرآن شروع ميشود.
سه، دو، يك ... شروع
شهرام شكيبا ـ مجري «روز از نو» ـ با يك متن ادبي برنامه را جلو ميبرد.
«هرچند حال و روز زمين و زمان بد است، اما يك تكه از بهشت در آستان مقدس است، حتي اگر به آخر خط هم رسيدهاي، آنجا براي عشق شروعي مجدد است...»
***
ميهمانان برنامه نيز در اتاق گريم حضور دارند. دبير بخش ورزشي به سراغ اولين ميهمان ورزشي خود ميرود. دوربين نيز با او به اتاق گريم ميرود و او را به استوديو هدايت ميكند. اكنون ميهمان برنامه در برنامه حضور دارد و دبير برنامه با او گفت وگو ميكند.
برنامه همچنان ادامه دارد و ميهمانهاي هر بخش يكي پس از ديگري به استوديو هدايت ميشوند و دربرنامه حضور پيدا ميكنند.
بعد از چند دقيقه گزارشي پخش ميشود كه بينندگان آن را ببينند؛ در اين فاصله به سراغ جهاني ـ كارگردان «روز از نو» ـ ميرويم.
وي از دغدغهها و مشكلات كار ميگويد و اظهار ميكند: كار به شدت براي من سخت است اما سخت نه به جهت ساختاري، به جهت اينكه كار با ابراهيمپور برايم سخت است. ابراهيمپور يك مستندساز است، اما نميدانم چرا نميتوانيم پل مشترك در كار پيدا كنيم؛ به اين دليل كه او ميخواهد نگاه مستند خود را به استوديو بياورد در صورتي كه ما در استوديو وظيفه داريم وقايع را بازسازي كنيم ما وظيفه داريم بازي و بازيگرداني كنيم و شكل اجرايي را به مخاطب انتقال دهيم اين در حالي است كه ابراهيمپور ميخواهد هر اتفاقي را كه بيفتد از سروصدا ريختن، شكستن، رفتن و آمدن را مخاطب به جهت زنده بودن و ساختارش ببيند.
وي ادامه ميدهد: ما در اين شرايط هنوز به پل مشترك نرسيدهايم يعني آن چيزي كه تعريف يك كارگردان تلويزيوني و يك برنامهساز تلويزيوني است، با استانداردهاي ابراهيمپور يكسان نيست؛ به عنوان مثال سايه بوم در تلويزيون، هيچ تعريف تلويزيوني ندارد.
كارگردان «روز از نو» همچنين دربارهي ساير برنامههاي تلويزيوني كه به شدت درگير فرم شدهاند، توضيح ميدهد: ما به جاي اينكه محتوا را تكان بدهيم محتوا را رها كردهايم و تنها به فرم ميپردازيم. فكر ميكنيم با فرم و ساختار ميتوانيم تغييراتي ايجاد كنيم و توقعمان اين است كه آن قالب بتواند محتوا را بالا بكشد؛ اين در حالي است كه ضعف در محتوا با ساختار پوشيده نميشود.
***
ساعت نزديك به 9 صبح است؛ كم كم به آخرين لحظات برنامه ميرسيم. گزارشگر خانم برنامه كه هر روز موظف است يك مجله و صفحهاي از گزارش مهمانان برنامه را آماده كند در حال تنظيم اين گزارش است.
ساعت 9 صبح است گروه همه روي سكو جمع ميشوند. شهرام شكيبا گزارشي را كه آماده شده است ورق ميزند و در پايان با جملهاي كه «زندگي بدون اميد هيچ معنايي ندارد اميد و زندگي، اميد و زندگي، اميد و زندگي...» برنامه را به اتمام ميرساند.
سپس منتظر «روز از نو»يي ديگر ميشويم.
****
ساعت كمي از 9 صبح گذشته است و همه براي خوردن صبحانه دور هم جمع ميشوند كه ما نيز ميهمان آنها ميشويم؛ در اين فاصله كه ميهمان شهرام شكيبا هستيم با وي مختصر گپي ميزنيم.
وي از حضورش به عنوان مجري در «روز از نو» ميگويد و اظهار ميكند: طرح اين برنامه و شيوهاي كه بنا بود كار شود باعث شد تا به اين كار علاقهمند شوم. قرار شد اين برنامه برنامهاي باشد كه ما معناي زنده بودن يك برنامه را بفهميم. گاهي برنامه زندهمان را آنقدر شسته و رفته ميسازيم كه انگار يك برنامه توليد شده است. اما ما در اين برنامه زندگي ميكنيم قرار نيست اداي مجريها را دربياوريم. بناي ما بر اين است همان گونه كه هستيم باشيم چون گفتهاند تصورمان اين است كه در يك فضاي نشريه كار ميكنيم به همان شلوغي كه در آن ممكن است خيلي رعايت نظم به آن معنا نداشته باشيم. وقتي وارد فضاي برنامه ميشويم خودمان را به شدت به اتفاقاتي كه قرار است در برنامه بيفتد، ميسپاريم و اين برنامه را براي من شيرين كرده است و به اين علت بود كه پذيرفتم بعد از مدتها به تلويزيون برگردم.
وي در ادامه دربارهي همكارياش با پيام ابراهيمپور ميگويد: براي دوستان ديگر مجري شايد اين همكاري سخت باشد به اين دليل كه ابراهيمپور فرم خاصي را دنبال ميكند، براي افرادي كه با شيوه معمولي و طبيعي برنامهها كار كردهاند اين كار سخت است اما براي من آنقدر سخت نبوده است چون من خودم كار اين چنيني را دوست دارم و دوست دارم كه جلوي دوربين آدمها زندگي كنم و زندگي پر از اشتباه است.
وي همچنين دربارهي متفاوت بودن برنامه ميگويد: متفاوت بودن الزاما خوب نيست بلكه ميتواند يك ويژگي باشد. ما گاهي در دام متفاوت بودن ميافتيم و همين كارمان را خراب ميكند اما برخي از آدمها متفاوت فكر ميكنند. متفاوت زندگي ميكنند اگر اجرايي داشته باشند اجرا و ايدهشان با بقيه متفاوت است. پيام ابراهيمپور نيز متفاوت از بقيه زندگي ميكند من خودم هم آدم در چارچوب و طبق معمولي نيستم به همين علت ميتوانم بپذيرم و بپسندم، اما گاهي هم متفاوت بودن به ما ضرر ميزند و اكنون شايد 40 درصد از ايدهاي كه در اين برنامه داشتهايم اجرا شده است.
شكيبا مي گويد: اتفاقات در صحنه «روز از نو» برايمان آنقدر سريع است كه سوئيچر هم با ما همراه شده است به خاطر همين شكلها و تصويرهاي كوتاه داريم كه اين شكلها باعث ميشود تنوع تصوير به بيننده نشان داده شود.
پس از شهرام شكيبا به سراغ هومن ستوده ـ دبير بخش اجتماعي برنامه ـ ميرويم و از او درخواست گپي ميكنيم كه صميمانه ميپذيرد.
ستوده ميگويد: «روز از نو» برنامه جديدي است. كاركردن با پيام ابراهيم پور سخت است به اين لحاظ كه بسيار نكتهبين است. بسياري از تهيهكنندهها با داشتن يك بيسيم با مجري در ارتباط هستند، اما ابراهيمپور به جاي بيسيم 10 ذرهبين دارد كه دائما گوشه گوشه برنامه را در آنتن زنده با همان ذرهبين ميبيند، او ساختارشكني كرده است اما نگاهش خوب است.
حال به سراغ محمدرضا يكتامرام ـ دبير بخش ورزشي روز از نو ـ ميرويم و از وي درباره همكارياش با اين برنامه ميپرسيم كه اظهار ميكند: وقتي كه به روز از نو آمدم ابتدا نگاه تك بعدي به ورزش داشتم اما پس از مدتي اين نگاه قالبي كنار گذاشته شد.
وي درباره همكارياش با پيام ابراهيمپور ميگويد: اين تهيهكننده متفاوت است به همين دليل كارش هم عين خودش متفاوت است به همين دليل تفاوت رنگ در كارش را ميبينيد. ما سعي ميكنيم در اين 20 دقيقهاي كه در اختيارمان است اصل مطلب را ادا كنيم سعي كرديم در برنامه صبحگاهي كه ويترين شبكه دو هم هست، انرژي و نشاط به مخاطب بدهيم و واقعا يكسري حلقههاي معنوي در ورزشي همانند پهلواني، اخلاق و آداب گم شدهاند كه به سراغشان ميرويم.
وي در ادامه ميگويد: سعي كردهام در اين برنامه كارهايي انجام دهم كه هيچ كس آنها را انجام نداده است؛ سعي كردهام شيطوني كنم تا اين تفاوت مردم را يك مقدار قلقلك بدهد تا آنها از چارچوب خستهكنندهي روزمره خارج شوند.
يكتامرام آخرين فردي است كه با او به گفتوگو مينشينيم؛ «روز از نو» و عواملش را به اميد روزي نو ترك ميكنيم و منتظر روز از نويي ديگر مي شويم.
آخرین اخبار و تصاویر اجتماعی را در سرویس جامعه صراط بخوانید.