طی روزهای اخیر موضوع حضور یک داعشی با پوشش لباس هواداران استقلال در سریال «خانه امن» حسابی جنجالی شد؛ موضوعی که با واکنش عجولانه باشگاه استقلال و صدور یک بیانیه زودهنگام روبرو شد که بلافاصله با روشن شدن ابعاد موضوع داستان واقعی سریال، مخاطبان فضای مجازی بیانیه باشگاه استقلال را به شدت نقد کردند.
به گزارش فارس در این نوشتار سعی داریم از منظر سواد رسانهای این موضوع رسانهای را بررسی کنیم.
ابتدا بهتر است آنچه اتفاق افتاده و سپس اصل ماجرا را بازگو کنیم:
ماجرا از اینجا آغاز میشود که در قسمت دو شب قبل سریال «خانه امن» فردی تروریست با پوشس یک هوادار استقلال وارد ورزشگاه آزادی میشود و از قسمتهای مختلف ورزشگاه عکسبرداری میکند. باشگاه استقلال با دیدن این تصاویر به سرعت وارد عمل میشود و در جلسهای زودهنگام بیانیهای صادر میکند و این اقدام را زیر سوال میبرد.
در ادامه سازندگان سریال توضیح میدهند که «عجله نکنید»؛ در قسمتهای بعدی اصل داستان را متوجه میشوید! این اظهارات برخی افراد را قانع نمیکند و کماکان بر موضع خود استوارند.
برای درک بهتر موضوع قسمتی از پشت صحنه سریال که در آن تروریست داعشی این بار در پوشش هوادار پرسپولیس وارد ورزشگاه میشود، در فضای مجازی منتشر میشود.
ابعاد قصه کمی روشنتر میشود اما این هنوز همه ماجرا نیست. برخی رسانهها هم که سواد رسانهایشان تعریف چندانی ندارد و البته اطلاعات غلطی هم از قصه سریال به آنها رسیده، در این بخش از کار میداندار میشوند و میگویند چرا سازندگان سریال اصلا پرسپولیس و استقلال را انتخاب کردند و با هجمه به سازندگان مجموعه و مدیران رسانه ملی، آنها را فاقد سواد رسانهای خطاب میکنند و میگویند چرا استقلال و پرسپولیس برای قصه سریال انتخاب شدند!
اما اصل ماجرا چیست؟
ماجرا از این قرار است که در واقعیت تروریستها قصد داشتند در یکی از دربیهای پایتخت - که نتیجه آن هم با تساوی دو بر دو به پایان رسیده بود- بمبی را منفجر کنند. تروریستها برای این اقدام، شخصی را برای ارزیابی ورزشگاه به بازیهای گذشته هر یک از دو تیم (قبل از دربی) اعزام میکنند تا از قسمتهای مختلف ورزشگاه عکسبرداری کنند و شرایط را برای اقدام تروریستی در موعد مقرر آماده کنند که در نهایت...
اگر منتقدان کمی صبور بودند و منتظر میماندند تا قصه سریال تمام شود و آن وقت اگر مجاب نشدند دست به اعتراض و بیانیه میزدند، با واکنش منفی مخاطبان و هواداران خود روبرو نمیشدند. اما تعجب بیشتر از برخی رسانههاست که علاوه بر انتشار اخبار حاشیهای در این زمینه با ارائه اطلاعات غلط به مخاطبان، تحلیلهای عجیب و غریبی هم کردند و پاسخهای منتقدان خود را هم پیش پیش دادند و آنها را به نداشتن سواد رسانهای متهم کردند.
بارها و بارها این اتفاق افتاده که صنوف و گروههای مختلف از پزشکان و مهندسان گرفته تا اقوام و شهرهای مختلف نسبت به موضوعات مطرح شده در سریالها و فیلمها به سرعت واکنش نشان دادند و خواستار توقف پخش آثار شدند. در بسیاری از این موارد سوءتفاهم و تصمیم زودهنگام و مشاوره غلط موجب اتخاذ تصمیمی نادرست شده است. البته در مواردی هم نکات مطرح شده درست و قابل تامل بوده است. این موضوع نشان میدهد میبایست علاوه بر بالا بردن ظرفیتها و البته صبور بودن، سواد رسانهای بیش از پیش تقویت شود؛ موضوعی که بیش از همه وظیفه رسانههاست.