رسانههای خبری گزارشی از یک روایت زن ایزدی را به نام «شریهان» منتشر کردند که ۶ سال از عمر خود را پس از ربوده شدن، در جهنم برپا شده از سوی داعش سپری کرد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، این زن ایزدی که «شریهان رشو» نام داشت، پس از ربوده شدن از سنجار عراق به دست گروه تروریستی داعش در سال ۲۰۱۴، در زندان «عقاب» واقع در شهر ادلب سوریه زندانی شد.
«عِقاب» یک زندان عادی نبود، بلکه عبارت بود از بازار بردگانی که از سوی ترکیه اداره میشد. شریهان در این زندان به مانند بردگان زندگی کرد و در پشت میلههای این زندان که از روستای «کنصفره» تا روستای «دیرسنبل» در ادلب کشیده شده بود، زندگی خود را میگذراند. این زندان از سوی جبهه النصره که معروف به «هیئت تحریر الشام» است و از سوی ترکیه و قطر حمایت میشد، اداره میگشت.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، این زن ایزدی که «شریهان رشو» نام داشت، پس از ربوده شدن از سنجار عراق به دست گروه تروریستی داعش در سال ۲۰۱۴، در زندان «عقاب» واقع در شهر ادلب سوریه زندانی شد.
«عِقاب» یک زندان عادی نبود، بلکه عبارت بود از بازار بردگانی که از سوی ترکیه اداره میشد. شریهان در این زندان به مانند بردگان زندگی کرد و در پشت میلههای این زندان که از روستای «کنصفره» تا روستای «دیرسنبل» در ادلب کشیده شده بود، زندگی خود را میگذراند. این زندان از سوی جبهه النصره که معروف به «هیئت تحریر الشام» است و از سوی ترکیه و قطر حمایت میشد، اداره میگشت.
زندان عقاب
شریهان ۲۳ ساله در روایتی شوکه کننده از چگونگی به اسارت گرفته شدن خود، برادر معلول اش و همسایه اش از سوی همسایگان عراقی شان که به داعش پیوسته بودند، سخن گفته است.
این دختر ایزدی در گفتگو با پایگاه خبری شبکه «اسکای نیوز عربی» از سفرهای مرگی که به هنگام زندگی خود با این گروه تروریستی میان و سوریه و عراق داشته، صحبت کرده و خاطرات زندان مرگی که در شهر ادلب داشته است را به یاد میآورد.
آغاز از عراق
داعش ۶ سال پیش در روستاهای سنجار که وطن اصلی ایزدیها در عراق محسوب میشود، گسترش یافت و به گفته شریهان، اقدامات وحشتناک نسل کشی داعش، ایزدیان را بر آن داشت تا برای فرار از مرگ و قتل عام به کوهها پنا برند.
در آغاز شریهان به دست فردی به نام «الشیخ سالم الجزراوی» که همسایه عراقی وی محسوب میشد، به اسارت گرفته شد. او در این خصوص میگوید: صدا گلولهها و تکبیرها در هر جای روستای ما پیچیده بود. من، مادرم و برادر معلولم و همسایه مان شیرین به سوی کوه برای حمایت از خود فرار کردیم، اما گشت مسلحان داعش که همسایگان ما نیز در میان آنها بودند، در کمین ما نشستند و پس از کشتن مادرم، ما را به عنوان گروگان گرفتند و به روستای خانصور (در شهر سنجار عراق) بردند.
بازار برده فروشی
این دختر ایزدی در گفتگو با پایگاه خبری شبکه «اسکای نیوز عربی» از سفرهای مرگی که به هنگام زندگی خود با این گروه تروریستی میان و سوریه و عراق داشته، صحبت کرده و خاطرات زندان مرگی که در شهر ادلب داشته است را به یاد میآورد.
آغاز از عراق
داعش ۶ سال پیش در روستاهای سنجار که وطن اصلی ایزدیها در عراق محسوب میشود، گسترش یافت و به گفته شریهان، اقدامات وحشتناک نسل کشی داعش، ایزدیان را بر آن داشت تا برای فرار از مرگ و قتل عام به کوهها پنا برند.
در آغاز شریهان به دست فردی به نام «الشیخ سالم الجزراوی» که همسایه عراقی وی محسوب میشد، به اسارت گرفته شد. او در این خصوص میگوید: صدا گلولهها و تکبیرها در هر جای روستای ما پیچیده بود. من، مادرم و برادر معلولم و همسایه مان شیرین به سوی کوه برای حمایت از خود فرار کردیم، اما گشت مسلحان داعش که همسایگان ما نیز در میان آنها بودند، در کمین ما نشستند و پس از کشتن مادرم، ما را به عنوان گروگان گرفتند و به روستای خانصور (در شهر سنجار عراق) بردند.
بازار برده فروشی
با شلاق، چوب، محرومیت، گرسنگی و ترس شریهان که در آن زمان ۱۶ سال داشت، روزهای خود را به همراه هزاران ایزدی که از چندین روستا از جمله «تل قصب»، «رمبوسی»، «کوجو»، «تل بنات» و خانصور جمع آوری کرده بودند، بوسیله اتوبوس به شهرهای موصل و رقه انتقال دادند.
وی در ادامه میگوید: سه تاجر برده که وی القاب آنها را این چنین نام میبرد: ابو حمزه، ابوموسی و ابوهاجر از نخستین افرادی بودند که آنها را از بازارهای برده فروشان در عراق خریداری و آنها را مجبور به پوشیدن لباسهای نامتعارف کردند.
سپس شریهان به مزرعهای که فردی به نام «ابوسعید» مالک آن بود، برده شد. ابوسعید نخستین فردی بود که پس از خریداری شریهان، به وی تجاوز کرد. او در این خصوص میگوید: هنگامی که (ابوسعید) متوجه شد که من باردارم، با پوتین نظامی اش ضربهای محکم به شکم من زد که در پی آن جنین سقط شد و نزدیک بود من نیز از شدت خونریزی، جان خود را از دست بدهم. من آرزوی مرگ میکردم تا از عذابهایی که میکشم، راحت شوم.
این زن ایزدی سپس داستان خود را اینطور نقل میکند: ابوسعید بار دیگر مرا به ابوعبدالله و ابوخطاب جزراوی فروخت و پس از آن به ابو انس عراقی فروخته شدم تا معاملات فروش در خانه ابوناصر شامی به عنوان خدمتکار و برده جنسی پایان یافت.
وی در ادامه میگوید: سه تاجر برده که وی القاب آنها را این چنین نام میبرد: ابو حمزه، ابوموسی و ابوهاجر از نخستین افرادی بودند که آنها را از بازارهای برده فروشان در عراق خریداری و آنها را مجبور به پوشیدن لباسهای نامتعارف کردند.
سپس شریهان به مزرعهای که فردی به نام «ابوسعید» مالک آن بود، برده شد. ابوسعید نخستین فردی بود که پس از خریداری شریهان، به وی تجاوز کرد. او در این خصوص میگوید: هنگامی که (ابوسعید) متوجه شد که من باردارم، با پوتین نظامی اش ضربهای محکم به شکم من زد که در پی آن جنین سقط شد و نزدیک بود من نیز از شدت خونریزی، جان خود را از دست بدهم. من آرزوی مرگ میکردم تا از عذابهایی که میکشم، راحت شوم.
این زن ایزدی سپس داستان خود را اینطور نقل میکند: ابوسعید بار دیگر مرا به ابوعبدالله و ابوخطاب جزراوی فروخت و پس از آن به ابو انس عراقی فروخته شدم تا معاملات فروش در خانه ابوناصر شامی به عنوان خدمتکار و برده جنسی پایان یافت.
زندان عقاب... بازار بردگان ترکیه
او در خصوص عملیاتهای فروش میان عراق و موصل میگوید که قابل شمارش نیستند؛ اما آخرین آنها سفری عبوری از رقه به سوی مناطق گروه تروریستی جبهه النصره در شهر ادلب بود.
این بار، تاجران برده او را از ابوعبدالله داغستانی و ابوخالد عراقی که هر دو از ادلب به رقه سوریه آمده بودند، سپس از حومه حمات به جبال الزاویه رفته بودند، خریداری کردند. او سپس در زندان عقاب که او آن را به جهنم توصیف میکند، بازداشت شد. وی در خصوص ویژگیهای این زندان میگوید: زندان بسیار بزرگی بود که اتاقهای تاریک فراوانی داشت، هیچ صدایی از فریادهای شکنجه شدگان در آن شنیده نمیشد.
زندان باستانی «عقاب» در میان منطقه کفرنبیل و الباره در جبل زاویه قرار داشت و بر پایه گزارشگران شهر ادلب، زندانهای متعددی متعلق به جبهه النصره در این شهر وجود داشته است.
فرمانده تیپ ادلب شمالی که تحت نیروهای سوریه دموکراتیک قراردارد، در این خصوص گفت: زندان عقاب، ساختمانی قدیمی است که اتاقهای فراوانی دارد که از آنها به عنوان سلولهای زندان برای زندانی کردن افراد انتخاب شده از سوی دستگاه اطلاعاتی ترکیه استفاده میشود. این ساختمان همچنین شامل حیاط بزرگ زیر زمینی برای تحقیق و بازجویی بود. این زندان را فردی به نام «ابوتراب جبهه» که اصالتی سوری دارد، اداره میکرد.
او همچنین از وجود ۵۰ زن بازداشتی در این زندان سخن گفت و اعلام کرد: در میان این افراد، کردهایی از عفرین، ایزدی، علوی، مسیجیها وجود داشتند که به عنوان زندانی با شوک الکتریکی شکنجه شده و به عنوان کافر به آنها تجاوز میشد.