فرهاد آئیش دومین همکاری خود را با فرزاد موتمن پس از فیلم سینمایی «پوپک و مش ماشالله» در سریال «نون و ریحون» تجربه کرد. این همکاری فقط در سطح بازیگری نبود بلکه او در کنار ایفای نقش «خان عمو» به عنوان مشاور هنری کارگردان، بازیگردان و راوی قصه این مجموعه ایفای نقش کرد. مجموعهای که به عنوان یک سریال مناسبتی در ماه رمضان سال ۸۹ از شبکه تهران پخش شد و حالا از شبکه آی فیلم در حال بازپخش است. ضمن اینکه این نخستین تجربه فرهاد آئیش در یک سریال مناسبتی است.
به گزارش ایلنا، ئیش درباره دلایل همکاری با موتمن پس از «پوپک و مش ماشاالله» گفت: بعد از فیلم «پوپک و مش ماشالله» بین من و آقای موتمن رفاقتی شکل گرفت که یکی از دلایل آن سنخیت نگاهمان به مقوله کمدی بود و همین موجب شد تا در دومین همکاری با ایشان در سریال «نون و ریحون» به عنوان مشاور هنری هم درکنارشان باشم و کمک میکردم تا پروژه با توجه به اینکه مناسبتی بود و زمان فشردهای داشتیم، با سرعت بیشتری پیش برود. ضمن اینکه بازیگران را به متن نزدیک کنم و برای ایفای نقش در مسیر طراحی شده قرار بگیرند. مثلا از بازیگران خواستم تا نقاط ضعف نقش و شخصیتی را که بازی میکنند به من بگویند و بعد در همفکری با کارگردان تلاش میکردم ضعفهای احتمالی را رفع کنم. خوشبختانه اشتراک نظرات زیادی که بین من و فرزاد وجود داشت این همکاری را اثربخش کرد. گرچه هر دو معتقدیم که شتاب زدگی در سریالهای مناسبتی، به کار به ویژه در خلق موقعیتها و شخصیتپردازی لطمه میزند. با این حال از حاصل کار در مجموع راضی بودم.
او برخی از این نقاط ضعف را نیز برشمرد: الان به شکل جزئی یادم نیست؛ اما تعدد کاراکترها در این مجموعه با آن زمان فشرده مجال پردازش و معرفی درست شخصیتها را به مخاطب محدود میکرد و به نظرم به زمان بیشتری برای پردازش و معرفی نیاز داشت. یا وزن دادن به کاراکترها از حیث دراماتیک دچار تعادل نبود و برخی از آنها پررنگتر و برخی کم رنگتر در قصه حضور داشتند یا برخی از آنها کمی لوس از کار درآمدند.
یکی از ویژگیهای مجموعه «نون و ریحون» استفاده از لهجه و زبان قومیتها مثل آذریها و شمالیها بود که در آن زمان با انتقاداتی هم همراه شد. دیدگاه آئیش در این باره اینگونه است: به نظرم این مسئله به یک بدبینی تاریخی و اجتماعی و در واقع عوامل برون متنی ربط دارد که گمانم میکنیم اگر لهجه در یک کار کمدی و طنز مورد استفاده قرار بگیرد به معنای تمسخر آن است. اتفاقا کارکرد لهجه به دلیل آن شیرینی و ملاحتی است که در آن وجود دارد و به جذابیت نقش و کاراکتر کمک میکند. ما بسیاری از نقشهای ماندگار کمدی را با لهجه آن به یاد میآوریم و ستایش میکنیم. ضن اینکه در «نون و ریحون» از لهجههای مختلفی استفاده شده تا به این پیش فرضهای غلط دامن زده نشود. در واقع از لهجه برای رنگ و لعاب بخشیدن به قصه استفاده شده تا تنوع بیشتری در روایت و فرم ایجاد شود.
وی افزود: وقتی کمدی و طنز را صرفا ابزار سرگرمی و خنده بدانیم، ممکن است دچار این سوءبرداشتها شویم. در حالی که یکی از کارکردهای مهم کمدی نقد و خودآگاهی است تا در نهایت از زاویه دید بهتری به زندگی و چالشهای آن فکر کنیم. از سوی دیگر با خنده میتوان بهتر مشکلات را حل کرد تا با اخم و ترشرویی. قطعا آنکه خردمندتر است، بیشتر میخندد و آنکه بیشتر و راحتتر میخندد، بهتر میتواند فکر کند. به عبارت دیگر وقتی ما به ضعفها و دشواریها میخندیم آنها را آسانتر میکنیم. آن وقت راحتتر هم آنها را حل میکنیم. ما زمانی میتوانیم از پس یک مشکل بربیاییم که بتوانیم به آن بخندیم و کمدی میتواند این موهبت را به ما هدیه کند. نگاه ما در «نون و ریحون» به کمدی مبتنی بر همین نظر بود.
حضور آئیش، علاوه بر مشاور کارگردان و بازیگردان و بازیگری، به عنوان راوی در «نون و ریحون» نیز موضوع بخش دیگری از این گفتگو بود که آئیش در مورد آن اینچنین اظهار کرد: البته ایده راوی از من نبود، ولی من به شدت به روایت کردن و قصه تعریف کردن علاقه دارم که این یک عقبه فرهنگی هم دارد. ما ایرانیها عاشق قصه شنیدن هستیم و مادربزرگهای ما جزو مهمترین راویان قصه در زندگی ما بودند. به همین خاطر یکی از بخشهای سریال که من از آن راضی بودم و خوشم آمد همین روایت قصه از زبان راوی بود، به ویژه اینکه خود راوی یکی از شخصیتهای درون قصه است و این به ارتباط مخاطب با وی کمک زیادی میکند.
او ادامه داد: این ساختار کمک کرده تا کمدی آن گل درشت و اگزجره نشود و در عین احترام به هوش و احساس مخاطب به او باج ندهد. از سوی دیگر کمدی موقعیت این ظرفیت را دارد که در بستر آن به نقد طنازانه هم دست بزنیم. «نون و ریحون» یک کمدی شیرین و در عین حال یک کمدی اجتماعی است. به هر حال این سریال اولین تجربه من در یک مجموعه مناسبتی بود و خیلی خوشحالم که این حضور را در کنار فرزاد موتمن تجربه کردم. نقش خان عمو را هم که بازی کردم دوست داشتم. نقشی مرموز و پیچیده که برخی از گرههای داستان با او خلق میشود و البته در ارتباط با دیگران معنا پیدا میکرد.
به گزارش ایلنا، ئیش درباره دلایل همکاری با موتمن پس از «پوپک و مش ماشاالله» گفت: بعد از فیلم «پوپک و مش ماشالله» بین من و آقای موتمن رفاقتی شکل گرفت که یکی از دلایل آن سنخیت نگاهمان به مقوله کمدی بود و همین موجب شد تا در دومین همکاری با ایشان در سریال «نون و ریحون» به عنوان مشاور هنری هم درکنارشان باشم و کمک میکردم تا پروژه با توجه به اینکه مناسبتی بود و زمان فشردهای داشتیم، با سرعت بیشتری پیش برود. ضمن اینکه بازیگران را به متن نزدیک کنم و برای ایفای نقش در مسیر طراحی شده قرار بگیرند. مثلا از بازیگران خواستم تا نقاط ضعف نقش و شخصیتی را که بازی میکنند به من بگویند و بعد در همفکری با کارگردان تلاش میکردم ضعفهای احتمالی را رفع کنم. خوشبختانه اشتراک نظرات زیادی که بین من و فرزاد وجود داشت این همکاری را اثربخش کرد. گرچه هر دو معتقدیم که شتاب زدگی در سریالهای مناسبتی، به کار به ویژه در خلق موقعیتها و شخصیتپردازی لطمه میزند. با این حال از حاصل کار در مجموع راضی بودم.
او برخی از این نقاط ضعف را نیز برشمرد: الان به شکل جزئی یادم نیست؛ اما تعدد کاراکترها در این مجموعه با آن زمان فشرده مجال پردازش و معرفی درست شخصیتها را به مخاطب محدود میکرد و به نظرم به زمان بیشتری برای پردازش و معرفی نیاز داشت. یا وزن دادن به کاراکترها از حیث دراماتیک دچار تعادل نبود و برخی از آنها پررنگتر و برخی کم رنگتر در قصه حضور داشتند یا برخی از آنها کمی لوس از کار درآمدند.
یکی از ویژگیهای مجموعه «نون و ریحون» استفاده از لهجه و زبان قومیتها مثل آذریها و شمالیها بود که در آن زمان با انتقاداتی هم همراه شد. دیدگاه آئیش در این باره اینگونه است: به نظرم این مسئله به یک بدبینی تاریخی و اجتماعی و در واقع عوامل برون متنی ربط دارد که گمانم میکنیم اگر لهجه در یک کار کمدی و طنز مورد استفاده قرار بگیرد به معنای تمسخر آن است. اتفاقا کارکرد لهجه به دلیل آن شیرینی و ملاحتی است که در آن وجود دارد و به جذابیت نقش و کاراکتر کمک میکند. ما بسیاری از نقشهای ماندگار کمدی را با لهجه آن به یاد میآوریم و ستایش میکنیم. ضن اینکه در «نون و ریحون» از لهجههای مختلفی استفاده شده تا به این پیش فرضهای غلط دامن زده نشود. در واقع از لهجه برای رنگ و لعاب بخشیدن به قصه استفاده شده تا تنوع بیشتری در روایت و فرم ایجاد شود.
وی افزود: وقتی کمدی و طنز را صرفا ابزار سرگرمی و خنده بدانیم، ممکن است دچار این سوءبرداشتها شویم. در حالی که یکی از کارکردهای مهم کمدی نقد و خودآگاهی است تا در نهایت از زاویه دید بهتری به زندگی و چالشهای آن فکر کنیم. از سوی دیگر با خنده میتوان بهتر مشکلات را حل کرد تا با اخم و ترشرویی. قطعا آنکه خردمندتر است، بیشتر میخندد و آنکه بیشتر و راحتتر میخندد، بهتر میتواند فکر کند. به عبارت دیگر وقتی ما به ضعفها و دشواریها میخندیم آنها را آسانتر میکنیم. آن وقت راحتتر هم آنها را حل میکنیم. ما زمانی میتوانیم از پس یک مشکل بربیاییم که بتوانیم به آن بخندیم و کمدی میتواند این موهبت را به ما هدیه کند. نگاه ما در «نون و ریحون» به کمدی مبتنی بر همین نظر بود.
حضور آئیش، علاوه بر مشاور کارگردان و بازیگردان و بازیگری، به عنوان راوی در «نون و ریحون» نیز موضوع بخش دیگری از این گفتگو بود که آئیش در مورد آن اینچنین اظهار کرد: البته ایده راوی از من نبود، ولی من به شدت به روایت کردن و قصه تعریف کردن علاقه دارم که این یک عقبه فرهنگی هم دارد. ما ایرانیها عاشق قصه شنیدن هستیم و مادربزرگهای ما جزو مهمترین راویان قصه در زندگی ما بودند. به همین خاطر یکی از بخشهای سریال که من از آن راضی بودم و خوشم آمد همین روایت قصه از زبان راوی بود، به ویژه اینکه خود راوی یکی از شخصیتهای درون قصه است و این به ارتباط مخاطب با وی کمک زیادی میکند.
او ادامه داد: این ساختار کمک کرده تا کمدی آن گل درشت و اگزجره نشود و در عین احترام به هوش و احساس مخاطب به او باج ندهد. از سوی دیگر کمدی موقعیت این ظرفیت را دارد که در بستر آن به نقد طنازانه هم دست بزنیم. «نون و ریحون» یک کمدی شیرین و در عین حال یک کمدی اجتماعی است. به هر حال این سریال اولین تجربه من در یک مجموعه مناسبتی بود و خیلی خوشحالم که این حضور را در کنار فرزاد موتمن تجربه کردم. نقش خان عمو را هم که بازی کردم دوست داشتم. نقشی مرموز و پیچیده که برخی از گرههای داستان با او خلق میشود و البته در ارتباط با دیگران معنا پیدا میکرد.