شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۸ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۳:۳۲
حسین مداحی

سینمای امروز ما تفکر جهادی می خواهد

سینما اصالتا صنعتی بوده است که با هدف تبلیغ ارزش ها و یا ضد ارزش ها به میدان آمده است ؛ غافل مانده ایم و تکنیک های امروز ما ،‌چه در نوشتن فیلم نامه و چه در پیاده سازی آن توسط کارگردان ها ،‌دنباله رو همان تکنیک های غربی می باشد .
کد خبر : ۵۴۲۰۰
به گزارش سرویس وبلاگ صراط، حسین مداحی در وبلاگ اش نوشت:
 
{ مقدمه }

اگر اهل فیلم دیدن باشید حالا چه ایرانی و چه خارجی ، این را مسلما می دانید که آنچه فضای سینمای ایران را با فضای سینمای غرب ، متفاوت می کند ، محتوای فیلم های ایرانیست که البته باید گفت این تفاوت به لطف برخی قوانین حاکم ! بر سینماست .

اما این تحوّل به حدی نبوده است که رضایت بخش بوده باشد و باید اعتراف کرد که از توجه به سینما در ایران با این دید که سینما اصالتا صنعتی بوده است که با هدف تبلیغ ارزش ها و یا ضد ارزش ها به میدان آمده است ؛ غافل مانده ایم و تکنیک های امروز ما ،‌چه در نوشتن فیلم نامه و چه در پیاده سازی آن توسط کارگردان ها ،‌دنباله رو همان تکنیک های غربی می باشد .

مسلما یکی از مصادیق فرمایش امام خامنه ای حفظه الله در ” تولید علم ” می تواند در این عرصه ی پر مخاطب به کار گرفته شود که تا به امروز از آن غافل بوده ایم و مسئولان امر ، به جهت تحول در صنعت سینما در کشور عزیزمان ، باید به این مهم نیز بپردازند و به اعتقاد بنده ، تمام قوای فکری و اجرایی خود در سیاستگزاری فرهنگی را ، به این سمت نیز سوق دهند .
نکته : تحول در صنعت سینما ، با به روز کردن تجهیزات سینمایی کاملا متفاوت است !

فرهنگ بسیار غنی ایرانی ما که پشتوانه ای دارد به اندازه ی یک سوم عمر خلقت انسان ، به اضافه ی غنای کامل اسلام ناب محمدی (ص)، می تواند در نگارش و تدوین فیلم نامه هایی بسیار قوی به کار آید که هم در معرفی ایران و ایرانی به عنوان یکی از متمدن ترین نوع بشر در سرتاسر دنیا اثر گذار بوده و هم در معرفی چهره ی اسلام ناب به جهانیان ، کما هو حقه ، کاربرد داشته باشد .

معرفی اسلامی که قرار است جهان شمول باشد و امروزه متاسفانه با کم کاری و بی توجهی مسلمانان ، تبلیغات علیه اسلام و مسلمانان به اوج خود رسیده است .

{ و اما بعد }

به لطف برخی دوستان عزیز ،‌ تا جائیکه بتوانیم حداقل ماهی یکبار برنامه ی دیدن فیلم های روی پرده را در دستور کار داریم . البته آقای علیرضا سجاد پور هم در جشنواره فیلم فجر امسال دعوت کردند که تا در ماهی یکبار جلسه ی اکران و نقد فیلم ها که در … برگزار می شود حضور داشته باشیم که خب به لطف خدا به برنامه هامون یه فیلم هم اضافه شد که این خودش جای بسی خوشحالی دارد .

فیلم های جشنواره ی امسال هم به علاوه ی فیلم های روی پرده ی سینما ، اگرچه به سلیقه ی من ، خوب و بدهای فراوانی داشتند اما اکثر این فیلم ها ،‌ چه خوب و چه بدشان در یک نقطه با هم اشتراک داشتند و آن اشتراک در یکی از حقایق زندگی به نام ” مرگ ” بود .

نمی دانم چرا در هر فیلمی که دیدیم خلاصه کمِ کم ، یک نفر باید بمیرد !؟
حالا یا اول فیلم ، یا آخر فیلم و شاید هم وسط فیلم !
یکی نیست بگوید : آخر توی فیلم هم مگر جای مردن است ؟!
خب شاید بگوئید مثل همه ی وقایع زندگی ، مرگ هم جزئی از زندگی ماست و چه اشکالی دارد که در فیلم ها به نمایش در آید ؟!

در پاسخ خواهم گقت : بله . قبول . مرگ هم جزئی از زندگیست و هیچ اشکالی هم ندارد که به نمایش در آید اما این نقطه ی اشتراک ، بین همه ی فیلم نامه نویسان عزیز ، حکایت از مسئله ی مهم دیگری دارد و آن فقر محتواییست که به صورت مستقیم در شناساندن سینمای ایران به دنیا و نیز معرفی فضای فرهنگی جامعه ی ایران به صورت مستقیم اثرگذار است .

به اعتقاد من ( اگرچه خیل کثیری از هنرمندان عرصه سینما در کشورمان به آن اعتقاد ندارند اما ) باید سینمای ما ،‌از خلق یک اثر ، یک هدف را دنبال کند . نقدی را از جناب آقای فراستی درباره ی فیلم ” یه حبه قند ” شنیدم به این مضمون که ایشان فرمودند : فیلم بسیار زیبایی بود و چه و چه … اما خب ، که چی ؟
"یه حبه قند” اثر بسیار زیبایی بود که گوشه ای از یک زندگی ایرانی را با رنگ و لعابی بسیار دلچسب و چشم نواز به تصویر می کشید . زندگی ایرانی ای که شاید خیلی از ماها ،‌هزار بار مثل آنرا دیده باشیم . اما به اعتقاد من باید دید هدف کجاست و کجا را نشانه گرفته ایم ؟
عده ای می آیند به سینما ، پولی هم خرج می کنند و از همه مهمتر ، عمرشان هم صرف می شود اما به قول آقای فراستی ،‌آخرش که چی ؟
فقط لذت ببرند و کیف کنند ؟

فکر نمی کنم اینقدر ساده و بی محتوا نگاه کردن به سینما ، نگاهی صحیح باشد چرا که اساس تولید چنین صنعتی ، بر اساس مدارک و شواهد موجود ، ابزاری بوده است برای پیشبرد اهدافی خاص و از پیش تعیین شده . و اگر ما هدفمند به این صنعت نگاه نکنیم ، متضرر خواهیم بود .

اگر فیلم نامه نویسان ایرانی، از غنای فرهنگی ایرانی – اسلامی ما استفاده نمایند ، اگر اجتماعی نویس باشند یا طنز نویس ، اگر ایکس باشند یا ایگرگ ، حقیقتا حرف برای گفتن خواهند داشت . حرفی که هر مخاطبی ، با هر فرهنگی ( آسیایی باشد یا آمریکایی ) آنرا خواهد فهمید و تصویری واقع گرایانه از فضای اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و مذهبی حاکم بر جامعه ، ارائه خواهد داد و با این تناسب ،‌تصویری واقعی از فرهنگ یک مسلمان ایرانی و یا یک ایرانی غیر مسلمان ،‌ دیده خواهد شد .

به امید آن روز ، در آینده ای نه چندان دور . . .

پی نوشت : باید حتما یکی از این فیلم هایی که با هدف تبلیغ علیه اسلام ساخته شده اند را ببینید تا بفهمید که یک تفکر که ضد اسلام است چقدر ظریف و حساب شده ، برای تخریب اسلام برنامه ریزی می کنند و آنوقت تأسف بخورید که چرا فیلم نامه نویسان و کارگردانان + دست های سیاستگزار ، نشسته اند و دست روی دست گذاشته اند .

بازهم پی نوشت : سینمای امروز ما که بدون اغراق سینمای جهان اسلام است ؛ تفکر جهادی می خواهد .