سیاست تحریم فعال را میتوان ادامه حرکت در سناریوی کودتای مخملی و نافرمانی مدنی دانست که بخشهایی از آن در انتخابات سال 88 نیز ظهور و بروز کرد. در این انتخابات نیز ضدانقلاب بر آن است تا با همه توان از فضای باز انتخابات استفاده کنند و با اقدامات برنامهریزی شده، نظام را در آستانه انتخابات تحت فشار قرار دهد.
با فرا رسیدن ایام انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفندماه 1390، فضای سیاسی کشور بار دیگر متأثر از انتخابات شده است. هر یک از جریان¬ها و گروه¬های سیاسی با برنامه¬های مختلف وارد میدان انتخابات شده¬اند. دشمنان انقلاب اسلامی و ضدانقلاب نیز در این میان بیکار ننشسته و وارد عرصه شدهاند تا اهداف خود را تأمین کنند.
این انتخابات در وضعیتی برگزار خواهد شد که بعد از فتنه 88، بخشی از افراد و جریان¬های سیاسی که پیش از آن در درون نظام اسلامی تعریف میشدند، بهدلیل خیانت به ملت و بازی در زمین دشمن و راه¬اندازی فتنه 88، از سوی ملت از دایره نیروهای نظام اسلامی طرد شده و به اردوگاه ضدانقلاب و اپوزیسیون خارجنشین پیوستهاند.
این جریان شکست خورده از ملت، امروز در اردوگاهی که به جای تودههای ملت، مستظهر به حمایت بیگانگان و استکبار جهانی است، با تمام توان وارد میدان انتخابات شده است تا با تداوم خیانت خود، مانع از شکلگیری حماسهای بزرگ در انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی شود.
بازیگران و اصحاب اردوگاه فتنه اگرچه در هدف ضربه زدن به نظام اسلامی مشترکند؛ اما در شیوه مقابله و چگونگی مواجهه با جمهوری اسلامی تفرق و اختلاف دارند. یا از منظری دیگر میتوان گفت که ترجیح میدهند با سناریوهای مختلف به مقابله با نظام اسلامی بپردازند.
الف- سناریوهای اپوزیسیون در انتخابات آتی
1- سناریوی مشارکت با مهره سفید؛ اولین سناریو، از سوی بخشی از اردوگاه فتنه که هنوز خود را در درون نظام اسلامی تعریف میکند، طرحریزی شده است. این جریان معتقد است کنارهگیری و تحریم انتخابات نهتنها فایدهای برای اردوگاه فتنه ندارد، بلکه فرصتهای پیش رو را نیز از اختیار اردوگاه فتنه سلب خواهد کرد. این تفکر در عمل، هرگونه کنارهگیری و تحریم را به ضرر اردوگاه اپوزیسیون دانسته و نتیجه آن را میدانداری نظام و جریانهای وفادار به انقلاب اسلامی میداند که نتیجه آن، به فراموشی رفتن جریان اپوزیسیون و ایدهها و آرمانها و گفتمان آنهاست.
طبق نظر این بخش از اردوگاه فتنهگران، نظام اسلامی آن قدر توانمند است که در نبود و غیبت اصلاحطلبان نیز میتواند فضا را برای مشارکت حداکثری ملت محقق سازد و بازی تحریمکنندگان را ناکام گذارد. همانطور که در طول سه دهه اخیر نیز چنین بوده و خط تحریم اپوزیسیون نهتنها تأثیری بر میزان مشارکت ملت نداشته؛ بلکه برعکس، موجب جریحهدار شدن وجدان عمومی و ترغیب بیشتر برای آمدن به پای صندوقهای رأی شده است.
ضمن آنکه این وضعیت در انتخابات مجلس و شوراها، سختتر نیز میشود و میزان تأثیرگذاری خط تحریم به کمترین حالت میرسد؛ چرا که اولاً دغدغههای محلی، فضا را برای مشارکت بالای مردم فراهم میآورد، ثانیاً با ورود نامزدهای مستقل، فضای انتخابات بهطور طبیعی رقابتی خواهد شد.
لذا با توجه به این ملاحظات، بهتر است فرصت را از دست نداد و با مشارکت در انتخابات به موارد سه گانه زیر دست یافت:
1- کسب تعدادی از کرسیهای مجلس، هرچند قلیل و کماثر؛
2- بسط و ترویج گفتمان اردوگاه فتنه در سطح جامعه؛
3- حاشیهسازی و ایجاد التهاب و ناامنی در انتخابات.
البته این حضور به طور آشکار و با چهرههای شناخته شده نیست؛ چرا که با سیاست اتخاذی نظام، حتماً رد صلاحیت میشدند؛ از اینرو ترجیح دادند برای موفقیت، مهرههای اصلی بازی انتخابات، کسانی باشند که سابقه مشخصی ندارند و به تعبیری دیگر، از چهرههای مارکدار نیستند.
چهرههای ناشناخته که در زمان مناسب، مواضع و گرایشهای سیاسی خود را نشان خواهند داد، بهترین گزینه برای طراحی این بازی خواهند بود. اردوگاه ضدانقلاب عملاً بهطور کامل این سیاست را اتخاذ نکرد و چهرههای شناخته شده، مشی دیگری را که «سیاست تحریم» باشد، برگزیدند و تنها مهرههای سفید وارد میدان رقابت انتخاباتی شدند.
2- سیاست تحریم منفعل (سیاست عدم شرکت(؛
«خط تحریم»، الگوی رفتاری جبهه براندازی است که امروز اولویت مهم جریان فتنه قرار گرفته است. ادعای اینکه «امروز گرم کردن تنور این انتخابات به هر شکل و بأی نحوٍ کان، کمک به استبداد و در تقابل با آرمان محوری استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و نیز در تقابل با تحقق دموکراسی و تضمین حقوق بشر در کشور عزیزمان ایران است»، اوج رذالت و انحطاط ورشکستگان سیاسی جدیدی است که امروز به طور رسمی به اردوگاه ضدانقلاب پیوستهاند. تحریمکنندگان که هدفی جز ضربه زدن به نظام اسلامی ندارند، از اتخاذ خط تحریم حداقل به دنبال آنند که:
1- وزن سیاسی خود را عیان سازند و نشان دهند که از بدنه اجتماعی قابل توجهی برخوردارند و نظام نمیتواند آنها را حذف کند؛ از این رو باید تسلیم خواستههای زیادهطلبانه این افراد شد.[1]
2- ادعای دروغین خود در انتخابات 22 خرداد 88 مبنی بر تقلب در انتخابات را به اثبات رسانند.
3- با کساد کردن بازار انتخابات، از مشروعیت نظام کاسته شود و آن را بدون پشتوانه نشان دهند. آنگاه بیش از پیش، نظام را تحت فشار قرار دهند و اهداف براندازانه خود را دنبال کنند.[2]
4- با تضعیف پشتوانه جمهوری اسلامی، زمینه را برای افزایش تهدیدات بیگانگان علیه ما فراهم آورند. به عبارتی با خیانت به ملت، دشمنان را در تهاجم علیه ایران تحریک کنند و یاری رسانند.
تحریمکنندگان منفعل، معتقدند این سیاست با سکوت و عدم ایجاد مناقشه در انتخابات مؤثرتر خواهد بود و برای این نظر به دلایل زیر اشاره دارند: «دلیل نخست آنان، شکاف واقعی و دعوای جدی باندهای اصلی رقیب در حاکمیت سیاسی است. از این منظر، حضور سبزها (جریان سوم) میتواند موجب ترمیم این شکاف و وحدت اقتدارگرایان و سمتگیری واحد آنان علیه شهروندان منتقد و معترض و البته منتهی به سرکوبی شدید و دوباره شود.
دلیل دوم آنها، «هزینه ـ فایده» اقدام اعتراضی است. از این زاویه، جامعه مدنی ایران باید سرکوب خشن و سنگین دیگری را متحمل شود که دستکم در وضعیت کنونی با «فایده»اش نمیخواند؛ چرا که نهتنها امکان تغییر معنادار شرایط را ندارد که حتی امکان انعکاس گسترده رسانهای آن بهدلیل خفقان حاکم، موجود نیست.»[3]
این سیاست از سوی جریانهای فتنهگر داخلی نام «عدم مشارکت» گرفته است نه «تحریم»! چهرههای ارشد فتنهگران در داخل، ایده عدم شرکت در انتخابات را دنبال میکنند ولی خود را هوادار تحریم نمیدانند چرا که در نگاه ایشان، انتخابات مجلس در واقع بیشتر یک انتخابات محلی است و متغیرهای بومی در آن تأثیر فراوان دارد، بسیاری از شهروندان در شهرهای کوچک و روستاها به آن میپیوندند و شرکت در آن را حائز اهمیت سیاسی تلقی نمیکنند. برهمین اساس، به نظر میرسد که چهرههای داخلی بیشتر متوجه خطرها و هزینههای احتمالی «تحریم انتخابات» هستند و ترجیح میدهند که دستکم در بازه زمانی فعلی صرفاً بر «عدم شرکت در انتخابات» تأکید کنند و سخنی از «تحریم» به میان نیاورند.[4]
این سیاست، با مخالفت بخش دیگری از اپوزیسیون مواجه شده که از «سیاست تحریم فعال» سخن میگویند.
3- سیاست تحریم فعال؛ نوع دیگری نیز از سیاست تحریم را میتوان در نظر گرفت که از آن با عنوان «سیاست تحریم فعال» یاد میشود. در این الگو، تحریمکننده به صرف معرفی نکردن نامزد و عدم حضور در پای صندوقهای رأی بسنده نکرده، بلکه با اتخاذ اقداماتی تکمیلی وارد میدان مبارزه عملی - تبلیغی علیه نظام سیاسی میشود و تاکتیکهای نافرمانی مدنی را برای افزایش فشار به نظام اسلامی و کاستن هرچه بیشتر از آرای ملت در دستورکار قرار میدهد.
محمد ملکی، ضدانقلاب فراری و از جمله حامیان سیاست تحریم فعال در انتخابات آتی، در باب تفاوت سیاست تحریم فعال و غیرفعال میگوید: «تفاوت «تحریم فعال» و «غیرفعال» در این است که در تحریم فعال، تحریمکنندگان وارد صحنه میشوند و از هزینههای آن ترسی به دل راه نمیدهند، ولی در تحریم غیرفعال، تحریمکنندگان فقط سر صندوقها حاضر نمیشوند و رأی نمیدهند.
راهکارهای عملیاتی برای تحریم فعال بسیار است که همراه با توزیع پوستر، نامه و انواع شیوههای تبلیغاتی شروع میشود و بهموازات آن، تجمعات مردمی در پارکها و میادین شهرها با هدف روشنگری مردم تشکیل میگردد. البته راههای فراوان دیگری وجود دارد که میتواند به وسیله همراهان و همفکران ارائه گردد.»[5]
سیاست تحریم فعال را میتوان ادامه حرکت در سناریوی کودتای مخملی و نافرمانی مدنی دانست که بخشهایی از آن در انتخابات سال 88 نیز ظهور و بروز کرد. در این انتخابات نیز ضدانقلاب بر آن است تا با همه توان از فضای باز انتخابات استفاده کنند و با اقدامات برنامهریزی شده، نظام را در آستانه انتخابات تحت فشار قرار دهد.
طرفداران این سیاست در تلاشند تا با نقد طرفداران ایده عدم مشارکت و تحریم انفعالی، آنان را متقاعد کنند تا با تغییر رویه، سیاست انفعالی را رها سازند و با خروج از سکوت و انزوا، به صف اغتشاشکنندگان بپیوندند؛ برای نمونه، نویسنده سایت جرس مینویسد: «تحریم، واژه بیخاصیتی است بر وزنِ تسلیم. ما میخواهیم در حاشیه این حادثه سیاسی- اجتماعی، حی و حاضر باشیم تا از این «فرصتِ ناب» استفاده کنیم. سیاستورزی در ایران عرصه همین فرصتهاست.»[6]
ب- شرح ابعاد سیاست تحریم فعال
همانطور که گفته شد، سیاست تحریم، راهبرد ضدانقلاب است که از فردای پیروزی انقلاب اسلامی به ضدیت با جمهوری اسلامی پرداختند. این جریان در انتخابات پیش رو با ائتلاف با ضدانقلابها و فتنهگران تازه پیوسته از درون نظام اسلامی، در تلاش است تا با ترکیب مشی تحریم و مشی فتنه، انتخابات را به فرصتی برای اهداف خود تبدیل سازد.
1- حامیان سیاست خط تحریم
اولین اقدام عملی در این زمینه، از سوی شورای موهوم «سبز امید» در مردادماه سال 90 و با صدور بیانیهای مقدماتی صورت گرفت که در آن به تحلیل وضعیت کشور و شروط مورد نظر این اردوگاه برای شرکت در انتخابات پرداخت و از هواداران خواست تا در این زمینه تحلیلها و نظرات خود را ارائه دهند. این بیانیه با این سؤال آغاز میشود که فتنه سبز در قبال این پدیده چه موضعی باید اتخاذ کند؟ و سپس تحلیلی درباره اوضاع فعلی کشور ارائه میدهد و سه راه را که شامل «مشارکت بیقیدوشرط»، «تحریم بیقیدوشرط» و «مشارکت مشروط» در انتخابات است، بررسی میکند.
مدتی بعد، این مجموعه با صدور بیانیه شماره سوم خود تصریح میکند: «با توجه به سپری شدن فرصت لازم برای فراهم آوردن حداقل شرایط لازم یک انتخابات «آزاد و سالم» و با توجه به این حقیقت که نشانهای از توجه حاکمیت به منافع بلندمدت نظام و کشور برای توقف روندهای جاری مشاهده نمیشود، این شورا هرگونه امکانی را برای برگزاری یک انتخابات به معنای واقعی آن منتفی میبیند. . . و اینک آشکار شده که قصد حاکمیت از برگزاری انتخابات مجلس نهم نه فراهم آوردن بستری برای مشارکت واقعی مردم در سرنوشت خویش و راهیابی نمایندگان واقعی مردم به مجلس، بلکه نمایشی تبلیغاتی برای ادعای حاکمیت مردمسالاری است. هرگونه بازیگری و ایفای نقش در این نمایش به معنای مشارکت در بیاعتنایی آشکار به مبارزه قهرمانانه ملت برای برخورداری از حق انتخابات «آزاد و منصفانه» و هزینههای سنگینی است که در این راه متحمل شده است.»[7]
شورای هماهنگی با این ادعا که «انتخابات مجلس نهم را بهمثابه سرآغاز مرحلهای نوین از حیات جنبش سبز ارزیابی میکند، مرحلهای که در صورت کنش آگاهانه و سازمانیافته فعالان سبز میتواند در مسیر مبارزه مدنی ملت ایران برای استیفای حقوق ازدست رفته خویش تجربهای غنی و پربار به ارمغان آورد و چشمانداز امیدبخشی را برای آینده جنبش رقم بزند.»[8]،از برنامههایی خبر میدهد که با حمایت غرب و رسانههای وابسته به آن، برای روزهای آتی قبل از انتخابات طرحریزی شده است.
همچنین 9 گروه از جریان ضدانقلاب که در همه انتخاباتهای پیشین نیز سیاست تحریم را برگزیده بودند، این بار نیز با صدور بیانیهای مشترک به تحریمکنندگان پیوستند. این گروههای سیاسی کموزن که معلوم نیست چه تعداد عضو دارند، عبارتند از: اتحاد جمهوریخواهان ایران، حزب دموکرات کردستان ایران، حزب دموکراتیک مردم ایران، حزب کومله کردستان ایران، جبهه ملی ایران ـ اروپا، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، کمیته هماهنگی ارتباطات شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران، شورای هماهنگی جنبش جمهوریخواهان دموکرات و لائیک ایران.
همچنین بیانیهای دیگر از سوی مجموعهای جعلی با عنوان «هیئت اجرایی اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران» منتشر گردید که در آن آمده بود: «ما اعتقاد به تحریم فعال داریم و اقدامات زیر را برای تحریم فعال انتخابات پیشنهاد مینماییم. به نظر ما بهترین شرایط برای برآمد جنبش اجتماعی تحریم در حال تکوین است. فرصت مناسب دیگری برای شبکههای اجتماعی نافرمانی مدنی فراهم شده که ابتکار عمل تحریم انتخابات فرمایشی مجلس را در دست گرفته و قدرت جنبش اعتراضی و دموکراسیخواهی و اراده مردم ایران برای گذار از نظام تبعیضآلود و غیر دموکراتیک جمهوری اسلامی به یک نظام دموکراتیک را به نمایش بگذارند.»[9]
آخرین بیانیه در این زمینه توسط شاخه خارجنشین سازمان مجاهدین انقلاب صادر شد که در آن باصراحت اعلام میدارد: «برای آگاهیبخشی، افشاگری و تشویق شهروندان به عدم مشارکت در شبه انتخابات اسفندماه از شیوهها و ابزارهای ممکن استفاده خواهد کرد.»[10]
2- اقدامات عملی و تاکتیک¬های تبلیغاتی
همانطور که گفته شد، سیاست «تحریم فعال» به عدم حضور و مشارکت در انتخابات بسنده نکرده، بلکه با به خدمت گرفتن الگوهای «نافرمانی مدنی» در تلاش است تا در آستانه انتخابات با افزایش فشار به نظام اسلامی به نحوی آرامش لازم برای برگزاری انتخابات را از ملت سلب کند. برخی از ترفندها و توطئههای اعلام شده از سوی طراحان این سناریو بدین شرح است.
الف-آشوبآفرینی: بازی دیگر تحریمکنندگان، ایجاد آشوب و بلوا و بازی با الگوی اردوکشیهای خیابانی است که طراحان پشت پرده با وجود ناتوانی، نیمنگاهی نیز بدان دارند. برای نمونه، سایت ضدانقلابی جرس با انتشار خبری کوتاه که عنوانی اینچنین دارد: «امکانسنجی سبزها برای بازگشت دوباره به خیابان»، مینویسد: «هستههای اجتماعی جوانان سبز در حال امکانسنجی بهترین روز برای به راه انداختن دوباره تظاهرات خیابانی هستند.
منابع نزدیک به شورای هماهنگی راه سبز امید در تهران از بررسی گزینههای مختلف برای تداوم جنبش خبر میدهند. در میان این گزینهها تجمعات خیابانی نیز مورد بررسی است. برنامهریزان جنبش، زمستان ۹۰ را به دو بازه زمانی تقسیم کردهاند. بازه اول از ۱۹ دی تا ۱۲ اسفند و بازه دوم از ۱۳ اسفند به بعد. در بازه نخست، گزینه تجمعات خیابانی و دوشنبههای اعتراض از گزینههای تحت مطالعه است، سه گزینه ۱۹ دی، ۲۵ بهمن و ۱۲ اسفند به عنوان بهترین زمان تجمع مسالمتآمیز خیابانی روی میز است.»[11]
«مرتضی کاظمیان» تحلیلگر سایت ضدانقلاب روزآنلاین، نیز در زمینه بهکارگیری شیوههای نافرمانی مدنی توصیههایی دارد: «نصب تراکت بر دیوارهای شهر؛ قرار دادن دستهای تراکت واجد پیام «عدم شرکت» و «تحریم» انتخابات در گوشهای از پارک یا محل کار و رستوران و دیگر اماکن عمومی؛ پخش شبانه یا بامدادی همین اعلامیهها در منازل و محلهای کار و ادارات؛ دیوارنویسی؛ و مواردی از این دست پرشمارند.
شیوههایی از اعتراض و کنش فعال و خلاق و آگاهانه در متن واقعی زندگی اجتماعی که میتواند توسط هر شهروند بهتنهایی یا با همفکری و همراهی دیگران (همسالان، همفکران، همجنسان، هممحلهایها، همکاران، همکلاسیها و. . . ) تعقیب و اجرایی شود. افزون بر این، میتوان با فراخوانهایی که واجد رعایتهای حداکثری امنیتی باشد، توان اجتماعی سبزها را بار دیگر متبلور کرد و به رخ نه فقط حاکمیت و جهان، که شهروندان خاموش و مردد و مأیوس و خسته کشید.»[12]
نویسندهای دیگر از اردوگاه ضدانقلاب که از ناتوانی آشوبآفرینی گسترده فتنهگران ناامید است، مدعی میشود: «فعالان جنبش و بهخصوص نیروهای جوان انگیزهدار اگر نمیتوانند کنش خیابانی داشته باشند، به جای یک حرکت بزرگ میتوانند در دهها کنش کوچک اما اثرگذار فعال شوند و در سطوح گوناگون و با ادبیات مختلف در این برنامهها شرکت کنند و متناسب با فضای جلسه سؤالات و نقطه نظرات خود را مطرح کنند. یک اتفاق در یکی از این جلسات – بهخصوص در شهرهای متوسط و کوچک – در کل شهر خواهد پیچید.»[13]
در مورد این اخبار به نکات زیر میتوان توجه داشت:
1- این ادعا بیشتر به یک بلوف سیاسی برای خروج از سایه شکست سناریوی تحریم شباهت دارد و تلاش دارد تا میزان توانایی جریان حامیان فتنه و میزان هوشیاری «جبهه ملت» را ارزیابی کند! بدین معنا که ببیند آیا هنوز کسی برای فتنهگران مانده است که به عنوان آخرین راه، باز هم حاضر شود که به خیابانها بیاید؟ و از طرف دیگر، مشخص گردد که نظام اسلامی و ملت تا چه اندازه هوشیار بوده و اقدامات اردوگاه فتنه را چگونه ارزیابی میکند.
2- این بلوف سیاسی در تلاش است تا اینگونه القا کند که آشوبهایی اینچنینی، حرکتهایی مردمی هستند که یک منشأ داخلی دارند و هنوز محافلی آنهم متشکل از جوانان وجود دارد که در حال برنامهریزی برای تداوم اینگونه اقدامات هستند! این در حالی است که آشوبهای دو سال گذشته نیز از سوی محافل وابسته به موساد و سیا و ضدانقلاب خارج کشور طرحریزی و از طریق رسانههای غربی و فضای مجازی به داخل تزریق شده بود.
3- ملاحظه دیگر درباره انتشار این خبر آن است که به نظر میرسد این خبر با هدف ایجاد انحراف در مسئله انتخابات منتشر شده است تا بخشی از توان نظام را مشغول خود سازد. بهواقع این سناریو، اقدامی تکمیلی برای «خط تحریم» است تا از توان نظام برای برگزاری مشارکت حداکثری بکاهد. البته مسئولان نظام اسلامی و رسانهها در صورت مشاهده اقداماتی عملی در راستای این بلوف سیاسی، باید بلافاصله با اطلاعرسانی، ملت را از این توطئه آگاه سازند. این آگاهسازی خود بزرگترین حمله به چنین توطئههایی است و انگیزه ملت را برای حضور حداکثری در انتخابات تقویت میکند.
4- از سویی دیگر، این خبر، بهخوبی نشان میدهد که «خط آشوب»، آن روی سکه «خط تحریم» است، چرا که اگر تحریم جواب ندهد، بلافاصله آشوبگری تنها راه باقیمانده برای دشمن خواهد بود که آن را در دستور کار خود قرار خواهد داد! این رویه از جمله تاکتیکهای کودتای مخملین است که در انتخابات دهم ریاستجمهوری نیز دنبال شد. در آنجا نیز وقتی مشارکت حداکثری 85 درصدی، حماسهای بزرگ خلق کرد و منتخب خود را با 24 میلیون رأی معرفی کرد، دشمنان که همه چیز را از دست رفته میدیدند، آخرین راه یعنی «خط آشوب» را کلید زدند. در واقع، همه راهها در بازی استکبار جهانی به «آشوب» و بلوا ختم میشود!
البته استکبار و ایادی آن فراموش کردهاند که اگر سناریوی خط آشوب توانست در انتخابات 88 چند روزی برخی از خیابانهای پایتخت را ناامن سازد، به دلیل اعتمادی بود که ملت و نظام اسلامی به جریان ورشکسته سیاسی موسوی و کروبی داشت و گمان نمیکرد این دو، آن قدر فاسد و بازیخورده باشند که در نسخهای آمریکایی نقشآفرینی کنند! اما این بار ملت آن قدر هوشیار، آماده و بیاعتماد به این جریانهاست که هر حرکت مشکوکی را در نطفه خفه خواهد کرد!
ب- زیر سؤال بردن سلامت انتخابات: تردیدآفرینی در انتخابات، سطوح مختلفی دارد که یکی از مهمترین آنها زیر سؤال بردن نتایج اعلامی انتخابات است. این تاکتیک، ابزاری در اختیار شکستخوردگان انتخابات 22 خرداد 88 قرار داد که از آن به عنوان «رمز آشوب» بهره گرفتند، در انتخابات آتی هرچند با تحریم و عدم معرفی چهرههای مارکدار این جریان، این تاکتیک عملاً کاربرد چندانی ندارد؛ اما هنوز به طور کامل کنار گذاشته نشده است و در این انتخابات نیز پیشاپیش اظهاراتی در این زمینه برای تردیدآفرینی در اذهان عمومی ایراد میشود.
برای نمونه «اکبرگنجی» عنصر فاسق فراری که به مبین تحلیل اربابانش تبدیل شده، در یادداشتی باصراحت گفته بود که «هیچ آماری از انتخابات آینده مورد تأیید مخالفان رژیم جمهوری اسلامی نخواهد بود مگر آنکه میزان آن زیر 50 درصد باشد.»[14]وی در ادامه میافزاید: «مخالفان فقط انتخابات را تحریم نکردهاند، بلکه هر نوع آمار بالای پنجاه درصد مشارکت را هم پیشاپیش دروغ و تقلب به شمار آوردهاند.»
همچنین این جریان با فرمایشی، غیردموکراتیک، امنیتی، غیرآزاد و غیرمنصفانه خواندن انتخابات تلاش دارد تا مردم را به حضور در پای صندوق رأی بیرغبت کند؛ برای نمونه در یکی از سیاهههای منتشره آمده است: «آنچه قرار است به نام انتخابات در این کشور برگزار شود، فاقد تمامی استانداردها و ضوابط لازم برای یک انتخابات «آزاد و منصفانه» است.»[15]
ج- تحریک قومیتها: یکی از اقدامات طرحریزی شده ضدانقلاب، تلاش برای واگرایی و تحریک مناطق قومیتنشین و مناطق مرزی است. در این طراحی قرار است که رابطان فتنهگران به همراه سیاهیلشکری از گروهکهای تجزیهطلب و قومیتگرا با اعتراض به رد صلاحیت شدن کاندیدای مورد نظرشان، پروژه تحریم انتخابات را به استانهایی که تنوع قومی و مذهبی دارند بکشانند. این پروژه همچنین تلاش میکند در کنار اجرای سناریوی تحریم در آستانه انتخابات، درگیری قبیلهای و قومی را نیز در استانهای مورد نظر به منظور التهابآفرینی و اغتشاش عملیاتی کند.[16]
بهتازگی نیز مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان، وضعیت کنونی کشور را بحرانی توصیف کرده و «تنها راه برونرفت از این بحران را برگزاری یک انتخابات آزاد و سالم» دانسته است. وی در خطبه نماز جمعه در زاهدان توصیه میکند که «صداهای مخالف و منتقد را باید شنید و به انتقادات سازنده توجه کرد.»
عبدالحمید گفته است: «بهترین سیاستی که میتواند مملکت را از این شرایط خطرناک و بحرانی خارج کند، آشتی ملی و برقراری وحدت و انسجام ملی کشور است، و این امر امکانپذیر نیست مگر اینکه راه گفتمان و مذاکره باز شود و سخن دگراندیشان و منتقدان و همه کسانی که معتقدند بهنوعی در حق آنان ظلم و اجحافی صورت گرفته است، شنیده شود.»[17]
دفتر سیاسی حزب بدنام دموکرات کردستان که نزد ملت غیور کرد کشور از منفورترینهاست نیز با صدور بیانیهای وارد معرکه شده و تلاش دارد تا آتش تعصبات قومی را با دروغپراکنی و تهمت به نظام اسلامی شعلهور سازد؛ از این رو در بیانیهاش مینویسد: «میدانیم که کاربه دستان رژیم در کردستان و دیگر مناطق برای گرم کردن بازار انتخابات به رقابتهای عشیرهای و منطقهای و فرقهای دامن میزنند. اما امیدواریم مردم ایران و بهویژه کردستان هشیارتر از آن باشند که در دام این حیله مزدوران گرفتار آیند و بدین ترتیب این نقشه را خنثی نمایند. همچنین اطلاع داریم که عوامل حاکمیت میکوشند با تهدید مردم به قطع یارانهها و دادن وعده برخی امتیازات مادی، آنها را به پای صندوقها بکشانند.
مردم هشیار کرد نباید در پی این تهدیدات نیز از میدان به در روند. یارانه بخش کوچکی از حقوق تضییع شده مردم بوده و بخششی نیست که آنها بتوانند آن را ارمغانی از سوی خود به شمار آورده و از این جهت بر مردم منت بگذارند. به منظور آنکه بایکوت انتخابات، که این بار تصمیم اکثریت مردم و نیروهای سیاسی است، به شیوهای شکوهمند به مرحله اجرا درآید، حزب دمکرات کردستان خواستار آن است که روز دوازدهم اسفند ماه ۱۳۹۰ همه – بهویژه در کردستان– در منازل خود باقی بمانند و بدین ترتیب تا آنجا که ممکن است رژیم و مزدورانش را تنها بگذارند.» [18]
د- سیاهنمایی و بحرانی نشان دادن وضعیت کشور: یکی دیگر از سیاستهای تبلیغی ضدانقلاب در آستانه انتخابات، تلاش برای بزرگنمایی مشکلات و بحرانی نشان دادن وضعیت کشور است. این سیاست که با هدف افزایش نارضایتیها صورت میگیرد، روی دیگر سیاست استکبار جهانی است که با افزایش فشارهای بینالمللی و تحریم اقتصادی کشور آغاز شده است؛ برای نمونه، شورای ضدانقلابی سبز امید در بیانیهای مینویسد: «چالشهای کشور در حوزههای مختلف به دلیل ناکارآمدی مدیریت کلان کشور در حال افزایش و بحرانی شدن است.»[19]
هـ- بزرگنمایی و تشدید اختلاف جریانهای اصولگرا: اقدام دیگر در دستور اردوگاه ضدانقلاب تلاش برای بزرگنمایی اختلافاتی است که در اردوگاه اصولگرایان به وجود آمده است. این اختلافات که بخش عمده آن در آستانه رقابتهای انتخاباتی طبیعی به نظر میرسد، در تلاش است تا اختلافات ایجادشده را قدرتطلبانه به تصویر کشد و ضمن ایجاد بیاعتمادی، مردم را از دل بستن به این جریانها و گروهها ناامید سازد و مانع حضور در پای صندوقهای رأی شود. ضمن آنکه جریانهای اصولگرا را نیز جریانهای فاسدی نشان دهد که صلاحیت اعتماد ملت را ندارند. گزارش زیر نمونهای از این شگرد تبلیغاتی است. سایت بیبیسی فارسی مینویسد:
«انتخابات پیش رو در حالی برگزار میشود که حداقل دو اظهار نظر رسمی توسط اصولگرایان سرشناس، گویای وجود مفاسد فراوان در روند انتخابات دوازدهم اسفند ماه است. علیرضا زاکانی، نماینده اصولگرای مجالس هفتم و هشتم از سرمایهگذاری نهصد میلیارد تومانی حامیان اسفندیار رحیممشائی برای تصاحب یکصد و پنجاه کرسی مجلس نهم خبر داده و احمد توکلی، رئیس اصولگرای مرکز پژوهشهای مجلس، احتمال بهرهبرداری انتخاباتی محمود احمدینژاد از انحلال خانه سینما را مطرح میکند.
پیش از این هم بحثهایی در خصوص بهرهبرداری مقامات دولت احمدی نژاد از امکانات و بودجههای دولتی برای تسلط بر مجلس نهم مطرح شده و مستنداتی برای اثبات آن ارائه شده است. در جریان عزل ناگهانی و ابقای وزیر اطلاعات هم، تعدادی از اصولگرایان اعلام کردند هدف محمود احمدینژاد از عزل حیدر مصلحی، پروندهسازی برای رقبای انتخاباتی بوده است. در واقع، اصلاحطلبان با انتخاباتی مواجه هستند که مجری آن، هرگونه سوءاستفاده از امکانات عمومی برای افزایش سهم خود در مجلس را مجاز میشمارد.»[20]
پی نوشت:
-[1] مجتبی واحدی، عنصر فراری که خود را نماینده مهدی کروبی معرفی میکند، مینویسد: «حامیان جنبش سبز و سران جبهه اصلاحات برای آشکار ساختن میزان طرفداران خود، راهی جز دعوت به تحریم ندارند. به عبارت دیگر، تنها راه دموکراتیک که برای اصلاحطلبان و معترضان انتخاباتی باقی مانده، تحریم فعال انتخابات است.» («تحریم انتخابات، هم دموکراتیک هم مشروع»، سایت بیبیسی فارسی، 11/1/2012)
[2]- مجتبی واحدی: «گروهی از اصلاحطلبان... هرگونه اظهار تمایل به شرکت در انتخابات ـ حتی مشروط ـ را نمیپسندیدند و آن را موجب بازسازی مشروعیت کسانی میدانستند که توسط اصلاحطلبان به تقلب انتخاباتی متهم شده بودند.»(همان)
[3]- مرتضی کاظمیان، «مکثی در اهمیت کنش اعتراضی»، سایت روزآنلاین، 3/11/90.
[4]- سایت خبرآنلاین، 3/10/90، کدخبر: 29217.
[5]- «دکتر محمد ملکی: تحریم فعال نیازمند کار هدفمند است»، خبرگزاری جبهه ملی ایران، 11/10/90.
[6]- سارا زرتشت، «کاندیداهای پاستوریزه، رقابت های واکسینه شده، انتخابات گلخانهای»، سایت جرس، 6/10/90.
[7]- «بیانیه شماره ۳ شورای هماهنگی راه سبز امید»، سایت جرس، 28/9/90.
[8]- «بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید به مناسبت انتخابات مجلس»، سایت جرس، 26/10/90.
[9] - «پیش بهسوی جنبش گسترده تحریم انتخابات، اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران»، سایت خبرنامه گویا، 1/11/90.
[10] - «بیانیه تحلیلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در باره شبه انتخابات مجلس»، سایت نوروز، 4/11/90.
[11]- «امکانسنجی سبزها برای بازگشت دوباره به خیابان»، سایت جرس، 14/10/90.
[12]- مرتضی کاظمیان، «مکثی در اهمیت کنش اعتراضی»، سایت روزآنلاین، 3/11/90.
[13]- «گفتوگوهای جمشید اسدی با چهرههای ملی درباره انتخابات»، سایت خبرنامه گویا، 25/10/90.
[14]- اکبر گنجی، «مشارکت هشتاد درصدی در انتخابات مجلس»، روزآنلاین، 8/10/90.
[15]- «بیانیه شماره ۳ شورای هماهنگی راه سبز امید»، سایت جرس، 28/9/90.
[16]- «تلاش رابطان فتنه در سیستان برای تحریم انتخابات»، سایت رجانیوز، 29/10/90.
[17]- «بلوچها و مسئلهی تحریم انتخابات مجلس»، سایت دویچه وله، 10/1/2012.
[18]- «بیانیه حزب دمکرات کردستان»، سایت خبرنامه گویا، 22/10/90.
[19]- «بیانیه شماره ۲ انتخاباتی شورای هماهنگی راه سبز امید»، سایت جمهوریخواهی، 2/7/90.
[20]- مجتبی واحدی، «تحریم انتخابات، هم دموکراتیک هم مشروع»، سایت بیبیسی فارسی، 11/1/2012.
منبع : بصیرت