سالهاست میدانیم اقتصاد سیاسی مجموعهای از مسئولان در کشور نسخه پیش افتادهای از نئولیبرالیسم شده است. کارگزارانی با شعارهای سازندگی و آزادی، روی کار آمده و با دست گرفتن ایدههای کهنهی آدام اسمیت که دیگر در غرب هم چندان کارایی ندارد، به جان کشور افتادهاند. ولی تا همین دیروز حداقل صاحب منصبان از بیان واضح آن امتناع میکردند.
وزیر نفت حرف تازهای نزد، فقط نه تنها الگوی مسلط سالها صدارت شخص خودش، که پارادایم سی سال سیاست اقتصادی برخی ریلگذاران اجرایی را به شکلی موجز و اسلامیزه شده بیان کرد.
گفتار "قیمتها دست خداست!" آدام اسمیت را رنگ ایرانی_اسلامی زد به ما نشان داد. البته شاید هیچکس به اندازه زنگنه مستحق ارائه این مانیفست نبود. امروز ما در 42 سالگی انقلاب هستیم و او در آستانه 32 سالگی وزارتش،از 1359 و کابینه شهید رجایی تا کابینه حسن روحانی را تجربه کرده است. او بهتر از هر کسی استحاله رویکرد برخی مدیران، از ولی نعمتبودن مستضعفان به جامعه طبقاتی، فرادستان همیشه برنده و فرودستان خلع ید شده را به چشم دیده و خودش در آن فعالانه نقش ایفا کرده است. از وزارت فرهنگ و جهاد تا وزارت نیرو و نفت، تغییر جایگاه داده و در سیر همین تحول مناصب، اکنون در جایگاه مرکزیت سرمایه ایران، میگوید دولت باید تماشاچی قیمتها باشد. بازار را رها کند تا ثروتمندان بار خود را ببندند و فروستان له شوند.
اما محدوده این بازار کجاست؟ همه جا؛ همه چیز. در مذهب نئولیبرال، هر چیزی قابلیت تبدیل به بازار را دارد. و بازار هم باید آزاد باشد. نتیجهاش همان چیزی است که با آن روبرو هستیم، حالتی شبیه بیدولتی!
اما در امتداد گفتههای وزیر نفت، و برای پاسخ دادن آن تنها کافیست نگاهی بیندازیم به یافتههای آماری ایسپا ( مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران) که در اواخر شهریورماه امسال از میزان لزوم دخالت دولت در برخی امور اقتصادی از جمله نظارت بر قیمت کالاها منتشر کرد. طبق نظرسنجی ایسپا، اکثریت مردم، یعنی بیش از 80 درصد آنها معتقدند دولت باید در برخی از امور اقتصادی از جمله «نظارت بر قیمت کالاها» (87.2 درصد)، «نظارت بر دستمزد کارگران» (86.7 درصد) و «رونق کسب و کار» دخالت زیادی داشته باشد. 65.2 درصد از شهروندان نیز گفتند «دولت برای عادلانه کردن درآمد از طریق توزیع یارانه» باید در حد زیادی دخالت کند.
وزیر نفت در حالی به عنوان یکی از نمایندگان بیش از سیسال پیاده شدن تفکر سرمایهداری، از نظارهگری و عدم دخالت دولت حرف میزند، که خواست اکثریت جامعه دخالت دولت است. مردم خواهان خروج دولت از انفعال، و عمل به وظایفش هستند. اکثریت جامعه نمیدانند آدام اسمیت کیست و دست نامرئی بازار چه افسانه تخیلی است، اما گفته وزیر نفت را خوب میفهمند وقتی میگوید قیمتها دست خداست، یعنی دولت منفعلانه نشسته و تنها نظارهگر روزگار فقرا و محرومین در جنگلی است که به آن بازار آزاد میگویند.
بررسیها به وضوح میگوید مردم میخواهند دولت وارد گود شود و این را فلسفه وجودی دولت میدانند. دولتی که بارها در اموری که به تشخیص نخبگانی نیاز دارد، از رفراندوم سخن گفته، حاضر است این موضوع که به معیشت مردم بستگی مستقیم دارد را به همه پرسی بگذارد؟ و اگر توان و شاید بهتر باشد بگوییم جرأت چنین کاری ندارد، همین دادههای آماری برایش کافیست، اگر بخواهد صدای مردم را بشنود.