پخش سریال سیاسی «دادِستان» که تازه ترین اثر مسعود ده نمکی محسوب می شود، با حواشی فراوانی همراه بوده است. اگرچه نقدهای تند و تیز جریانات شبه روشنفکری نسبت به ده نمکی با توجه به سوابق و علایق سیاسی وی، از ابتدای آغاز بکار فیلمسازی نامبرده در اوایل دهه 80 وجود داشته اما همزمان با روی آنتن رفتن «دادِستان»، دامنه این انتقادات حتی به افراد متعلق به جناح موسوم به انقلابی و ارزشی نیز کشیده شد که تاحدودی تعجب برانگیز بود.
مسعود ده نمکی از لحاظ دغدغه اجتماعی و قدرت تحلیل، از جمله افرادی است که شاید شمارشان در تاریخ هنر انقلاب اسلامی از تعداد انگشتان یک دست نیز تجاوز نکند. به علاوه، تمایز ده نمکی با همین تعداد انگشت شمار در این مولفه مهم است که شاید دیگران به جهت عافیت طلبی و پرهیز از تنش زایی، انگیزه ای برای ورود مستقیم به کارزار شدیداً ناسالم و فاسد سینمای ایران نداشته باشند اما حضور جسورانه ده نمکی در این عرصه، علیرغم حملات ناجوانمردانه جمعی از سینماگران معلوم الحال، خود نشان از روحیه ایثارگر و دغدغه مند نامبرده دارد.
با این همه، سیر فیلمسازی کارگردان آثار شاهکاری همچون «اخراجی ها 1»، «دارا و ندار» و «رسوایی 1» نشان می دهد که گذر زمان، اثر منفی خود را بر جنبه دراماتیک فیلم های ده نمکی گذاشته و دیگر مخاطبان کمتر رغبتی به پیگیری آنها دارند! بعنوان نمونه، اگرچه ایده اصلی ساخت آثاری همچون «معراجی ها»، «زندانی ها» و حتی «دادِستان»، نشان از طینت پاک و دغدغه مند سازندگان آن دارد اما پرداخت ضعیف سناریو و گنجاندن دیالوگ هایی شعارگونه و به اصطلاح گُل درشت در دهان کارکترها، موجب شده تا انتظارات و توقعات از فردی همچون ده نمکی برآورده نشود!
مسلم است که مدیوم فیلمسازی با مستندسازی و حتی روزنامه نگاری، تفاوت های بسیار دارد؛ چه آنکه اگر این دغدغه ها در قالب یادداشت و سرمقاله در یکی از نشریات نظیر «صبح دوکوهه» و «جبهه» به چاپ می رسید یا در فُرمت مستندهایی همچون «فقر و فحشا» و «کدام استقلال؟! کدام پیروزی؟!» تهیه می شد، نه تنها ایرادی بر آن وارد نبود، بلکه به شدت تاثیرگذار و مخاطب پسند بشمار می رفت. ناگفته روشن است که هنر فیلمساز آن است که مفاهیم و دغدغه های والای انسانی را به شکلی ناملموس و غیرمستقیم (همچون آنچه درباره سیر تطور شخصیت «مجید سوزوکی» در اخراجی ها رخ داد) به مخاطب القا نموده و آن را در ضمیر ناخودآگاه بیننده بنشاند؛ وگرنه خلاف این رویه اثری معکوس خواهد داشت و تماشاگر در برابر آن گارد خواهد گرفت!
در پایان، نباید از نقش مخرب ارگان های رسانه ای همچون صداوسیما در سوزاندن استعداد و خشکاندن خلاقیت نخبگان فیلمسازی نیز غافل شد؛ چراکه به محض استقبال مردم از اثر فاخر نویسنده یا کارگردانی مستعد، چنان با سفارش های پی در پی، به سویش هجوم می برند که فراغت ذهنی از نامبرده را برای تولید آثار بِکر و خلاقانه دیگر، دریغ می کنند!