نظام پذیرش دانشجو در ایران طی سالیان گذشته همواره دستخوش تغییر و تحولات جدی بوده است، اما این تغییر و تحولات نتوانسته منجر به شکلگیری میزان مطلوب در پذیرش دانشجو شود و هنوز از نظر تعداد زیادی از کارشناسان و متخصصان، نظام سنجش و پذیرش دانشجو در ایران به شکلی موثر منجر به انتخاب شایستهترین افراد برای ادامه تحصیل در آموزش عالی نمیشود.
به گزارش فارس همچنین این شیوه پذیرش دانشجو سبب ناکارآمدی نظام آموزشی متوسطه و برنامههای رسمی کشور در حوزه آموزش و پرورش شده است و عملاً جهتدهی آموزش متوسطه از بسیاری از اهداف تربیتی به سمت کنکور منحرف شده است؛ علاوه بر ناکارآمدی شیوه فعلی نظام سنجش و پذیرش، این روش پیامدهای منفی دیگری نیز در اجتماع به جای گذاشته است و منجر به آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای داوطلبان شرکت در کنکور و خانواده آنان شده است.
محسن حاجیمیرزایی وزیر آموزش و پرورش از اصطلاح «گروگانگیری نظام آموزشی» در برابر پدیده کنکور نام برده است و معتقد است «پدیده کنکور منحصراً در انتهای نظام آموزشی قرار گرفته است و تمام نظام آموزشی را به گروگان گرفته است، چون تمام تحرکات و فعالیتها نهایتاً در سنجش از یک بعد مورد ارزیابی قرار میگیرد و مابقی ساحتها مورد غفلت هستند».
در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که نسبت به عدم اجرای کامل آن نقدهای بسیاری وجود دارد، بر اجرای متوازن ساحتهای ششگانه تأکید شده است که «فرآیند تعلیم و تربیت در تمام ساحتهای تعلیم و تربیت شامل تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی، تعلیم و تربیت اجتماعی و سیاسی، تعلیم و تربیت زیستی و بدنی، تعلیم و تربیت زیباشناختی و هنری، تعلیم و تربیت اقتصادی و حرفهای، تعلیم و تربیت علمی و فناورانه منطبق بر نظام معیار اسلامی، مبانی و ارزشهای برگرفته از قرآن کریم، سنت حضرات معصومین (ع) و عقل که تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی در آن محوریت دارد».
* ماجرای حذف کنکور
مشکلاتی که کارشناسان و متخصصان نسبت به کنکور مطرح میکردند منجر به تصویب قانون پذیرش دانشجو در سال ۱۳۸۶ در مجلس شورای اسلامی شد که به قانون حذف کنکور مشهور شده است و بر اساس آن، دولت موظف بود تا پایان سال اول قانون برنامه پنجم توسعه، آزمونهای سراسری ورودی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی را به طور کامل حذف کند، اما عملاً این اتفاق ممکن نشد و زمان حذف کنکور سراسری تا سال ۱۳۹۳ به تعویق افتاد.
با این حال اکنون که آخرین ماه سال ۱۳۹۹ را سپری میکنیم هنوز قانون حذف کنکور اجرایی نشده است البته به نظر میآید به جای پاک کردن صورت مسأله یعنی حذف کنکور باید به ساماندهی نظام سنجش و پذیرش پرداخته شود.
نظام پذیرش دانشجو در ایران که با عنوان «کنکور» از آن یاد میشود دارای چالشهای بسیاری است به گونهای که قرار گرفتن افراد در بهترین زمینههای تحصیلی متناسب با علاقه و استعدادشان را دچار آسیب میکند از جمله این چالشها میتوان به ایجاد فشار روانی بر دانشآموزان، فقدان قابلیت سنجش توانمندی واقعی دانشآموزان، کاسته شدن نقش آموزش و پرورش در تربیت دانشآموزان و ... اشاره کرد.
* شانس قبولی در کنکورهای ایران
آمارها نشان میدهد در خیلی از رشتههای دانشگاههای دولتی و خصوصاً دانشگاههای برتر، تقاضای داوطلبان از تعداد ظرفیت پذیرش به مراتب بیشتر است به طور مثال در سال ۱۳۴۲ که اولین سال برگزاری آزمون سراسری بود حدود ۴۲ درصد شرکت کنندگان در آزمون دانشگاههای دولتی پذیرفته شدند.
این آمار در سال ۱۳۸۱ به تقریباً ۱۰ درصد کاهش یافت و این در حالی است که تعداد شرکت کنندگان از ۱۵ هزار و ۷۰۲ نفر به یک میلیون و ۴۵۸ هزار نفر رسیده است یعنی تعداد داوطلبان تقریباً ۹۳ برابر شده است. تعداد داوطلبان سال ۱۳۹۰ با مقداری کاهش به یک میلیون و ۱۳۸ هزار نفر رسید و ظرفیت دانشگاههای دولتی افزایش قابل توجهی نداشته است. در آزمون سراسری سال ۹۸ تعداد یک میلیون و ۱۱۹ هزار و ۴۱۱ داوطلب ثبتنام کردند که از این میزان تعداد ۱۹۱ هزار و ۲۱۵ نفر قبول شدند.
همچنین رقابت پذیرش دانشجو در گروههای تحصیلی مختلف، متفاوت است و در برخی گروهها، میزان ظرفیت پذیرش پایین است که باعث رقابت بیشتر میشود؛ در نتیجه این مسأله باعث آسیبهای اجتماعی و فرهنگی متعددی بر روی داوطلبان و خانوادههای آنان دارد به عنوان مثال در سالهای اخیر در گروه علوم تجربی خصوصاً در رشته پزشکی دندانپزشکی و رقابت بسیار زیاد است.
ما شانس قبولی داوطلبان در گروههای آزمایشی در کنکور سراسری چقدر است؟ شانس قبولی در گروه علوم انسانی ۱۵۰.۳۶ درصد، در گروه علوم تجربی ۲۷.۲۴ درصد و در گروه علوم ریاضی ۱۶۳.۵۴ درصد بود. البته ناگفته نماند که این شانس قبولی با در نظر گرفتن تمام مدل دانشگاه است.
سال آزمون | گروه آزمایشی | ثبتنام کنندگان | پذیرفته شدگان |
97 | ریاضی | 151321 | 101384 |
علوم تجربی | 657691 | 167916 | |
علوم انسانی | 223055 | 115951 | |
هنر | 82259 | 10353 | |
زبان خارجی | 150286 | 13987 | |
کل | 1264612 | 409591 |
همین یک جدول که در تصویر بالا مشاهده میکنید، میزان قبولی در کنکور را نشان میدهد. شانس قبولی در سال ۹۷، در رشته ریاضی ۶۷ درصد، در رشته علوم تجربی ۲۵.۵ درصد، در رشته علوم انسانی ۵۲ درصد، در رشته هنر ۱۲.۵ درصد و در زبان خارجی ۹.۳ درصد است و در مجموع شانس قبولی ۳۲ درصد بوده است. به عبارت دیگر از هر ۳ نفر، یک نفر در کنکور پذیرفته میشوند.
جمالی معاون فنی و آماری سازمان سنجش در این خصوص گفت: «از سال ۶۸ تا ۹۳ تقاضای تحصیلات تکمیلی روندی صعودی داشته و تا حدود ۸۷۰ هزار نفر هم رسید. اما از سال ۹۳ تا ۹۹ تقاضا برای ورود به تحصیلات تکمیلی به یک دوم کاهش یافته است، این در حالی است که عرضه آموزش عالی روند صعودی داشته است. به عبارت دیگر در ۴۸ درصد رشتههای تحصیلات تکمیلی، تعداد متقاضیان از تعداد ظرفیت رشتهها کمتر است لذا در مقیاس کلان میتوان گفت هر یک از داوطلبان آزمون کارشناسی ارشد، حدود ۶۰ درصد شانس قبولی خواهند داشت. این مساله باعث افت کیفیت ورود به آموزش عالی میشود که به واقع تأثیرات ملموسی بر روی پذیرش استعداد درخشان نیز دارد».
وی در ادامه با اشاره به شرایط آزمون دکتری افزود: «در آزمون دکتری نیز شرایط به همین شکل است. به طوری که از سال ۹۶ به بعد روند کاهش تقاضا به وجود آمده است و در مقیاس کلان نیز حدود ۲۱ درصد شانس قبولی برای داوطلبان آزمون دکتری ۹۹ وجود داشت».
* شانس قبولی در کنکور سایر کشورها
بررسیها نشان میدهد کشوها هر کدام به روشهایی شامل متمرکز، نیمه متمرکز یا غیرمتمرکز به جذب دانشجو در دانشگاهها اقدام میکنند، اما در همه این روشها، برنامهای برای ورود افراد به دانشگاه وجود دارد و به همین راحتی هم نمیتوان صندلی دانشگاه به ویژه دانشگاههای برتر را تصاحب کرد.
در مؤسسات پذیرش آزاد آمریکا با توجه به اینکه همه متقاضیان پذیرش میشوند، نسبت متقاضی به پذیرش یک به یک است. در مؤسسات گزینشی باتوجه به دولتی یا خصوصی بودن و سطح اعتبار مؤسسه، این نسبت از سه به یک تا چهار به سه متغیر است. نسبت پذیرفتهشدگان به متقاضی در مجموع ۶۵.۵ درصد است و در مراکز آموزش عالی و رشتههای برتر دولتی این عدد ۴۸ درصد و در مراکز خصوصی ۳۰ درصد است.
در دانشگاههای اسپانیا، رقابت اصلی، پذیرش در دورههای دوره کارشناسی به ویژه در رشتههای پرطرفدار است. از این رو معمولا بخشی از ظرفیت رشتههایی که محبوبیت کمی بین داوطلبان دارند، خالی میماند. نسبت متقاضی به ظرفیت پذیرش در دورههای دانشگاهی با دورههای حرفهای متفاوت است. با این وجود بر طبق آمار به دست آمده، در دورههای دانشگاهی نسبت دو به یک و در دورههای حرفهای، چهار به یک است. به عبارت دیگر نسبت متقاضی به ظرفیت پذیرش در دورههای دانشگاهی و دورههای حرفهی متفاوت است در دورههای دانشگاهی نسبت ۵۰ درصد و در دورههای حرفهای ۲۵ درصد است.
در ترکیه در حال حاضر از هر دو متقاضی، یک نفر به آموزش عالی راه مییابد، اما نکته قابل تحمل در برآورد نسبت متقاضیان به ظرفیت در آموزش عالی ترکیه، این است که رقابت اصلی بر سر دانشگاهها و مراکز آموزش عالی باکیفیت است. نسبت پذیرفتهشدگان به متقاضی در کل ۵۰ درصد است که فقط یک سوم آنها دانشآموزان سال آخر دبیرستان هستند. در مراکز آموزش عالی و رشتههای برتر، ۳۲ درصد دورههای کارشناسی است. برای بسیاری از داوطلبان کیفیت دانشگاه مهم است و نه فقط قبولی در دانشگاه، در نتیجه رقابت در دانشگاهها و رشتههای برتر شدیدتر است.
با توجه به سیاست دولت چین مبنی بر گسترش آموزش عالی و افزایش ظرفیت دانشگاهها، این درصد هم اکنون در دورههای کارشناسی و کاردانی به طور میانگین ۶۴ درصد است. با توجه به ارتباط محکمی که میان اعتبار دانشگاه و تضمین آینده شغلی وجود دارد، افراد تمایل دارند تا در دانشگاههای معتبر ملی پذیرفته شوند و از این رو بیشتر این رقابتها برای تصاحب صندلیهای دانشگاههای معتبر است و در مرحله بعدی دانشگاههای رده دوم است. این در حالی است که دانشگاههای معتبر فقط حدود ۱۰ درصد از کل داوطلبان را میپذیرند. نسبت پذیرفته شدگان به متقاضی در کل ۶۴ درصد و در در مراکز آموزش عالی و رشتههای برتر ۶ درصد است.
در ژاپن شدیدترین رقابت مربوط به دانشگاههای دولتی و معتبر است که در آنها تقریبا از هر ۲۰ تا ۳۰ متقاضی فقط یک نفر پذیرفته میشوند. با توجه به فراوانی و تنوع دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، الگوی یکسانی وجود ندارد و چنین مراکزی که به طور عمده خصوصی هستند معمولاً پذیرش بر اساس سابقه تحصیلی داوطلبان است؛ نسبت پذیرفته شدگان به متقاضیان در کل ۷۰ درصد است و در مراکز آموزش عالی و رشتههای برتر ۳ تا ۱۰ درصد است که دانشگاههای ملی در بالاترین مرتبه قرار دارند.
در انگلستان با توجه به تنوع مراکز آموزش عالی، این نسبت متفاوت است. در دانشگاههای طراز اول و همچنین رشتههای پرطرفدار این نسبت حدود ۱۰ تا ۱۲ نفر به یک است. بر اساس بررسیهای صورت گرفته در دانشگاهها و مراکز علمی با سطح متوسط و در رشتههایی با محبوبیت کمتر، این میزان حدود ۳ تا ۵ نفر به یک نفر است؛ نسبت پذیرفته شدگان به متقاضیان در کل ۲۰ تا ۳۳ درصد و در مقاطع آموزش عالی و رشتههای برتر ۸ تا ۱۰ درصد است.
در فرانسه با توجه به تنوع مؤسسات آموزش عالی و رشتهها، نسبت تعداد متقاضی به ظرفیت پذیرش بسیار متنوع است. با این حال در رقابتیترین مؤسسات یعنی مدارس مهندسی، این نسبت ۱۲ به یک است. البته باید توجه داشت که سالانه درصد بالایی از متقاضیان در دورههای مختلف پذیرفته میشوند به طوری که در سال ۲۰۱۲، تعداد ۹۰ درصد از متقاضیان پذیرفته شدند؛ نسبت پذیرفتهشدگان به متقاضیان در کل ۹۰ درصد است که در مؤسسات نخبگانی و دورههای پزشکی حدود ۸ درصد است.
در فنلاند نسبت تعداد متقاضی به ظرفیت پذیرش در دانشگاهها، پلیتکنیکها و رشتههای مختلف بسیار متفاوت است. در برخی رشتهها همچون زبان انگلیسی این نسبت یک به ۵۰۰ و در هنر، یک به ۱۰۰ است. با این همه در مجموع با احتساب نسبت پذیرفتهشدگان به داوطلبان، این نسبت یک به ۳ است.
نسبت پذیرفته شدگان به متقاضیان در کل حدود ۳۳ درصد، در مراکز آموزش عالی و رشتههای برتر شامل رشتههای هنری یک درصد، رشتههای فناوری اطلاعات یک تا ۸ درصد، زیست شناسی ۱۰ درصد و زبان انگلیسی ۲ دهم درصد است.
نظام سنجش و پذیرش در تمام کشورها به روش مختلف است، اما آنچه مشخص است پذیرش در دانشگاهها به راحتی هم نیست. آنچه مسلم است یک مدل برای ورود به دانشگاه باید وجود داشته باشد، ولی این مدل باید بهترین روش و بومیسازی شده باشد.