تاریخ: دوشنبهای در بهار چند سال
نامهی دوم
سلام دکتر جان!
امروز پودر جوانهی گندم را پیدا کردم. اتفاقاً همین عطاری نزدیک خانه داشت ولی پریروز بسته بود.
چقدر ترکیبش با ماست خوشمزه است.
آقای فروشنده میگفت که این را برای چاق شدن میخرند!
حتی گفت میشود با ماست ترکیبش کرد و مثل ماسک به صورت مالید.
من به حرفهایش درمورد چاقی اعتنا نکردم و با خودم فکر کردم که حتماً ترکیبِ پودر جوانهی گندم با بقیهی مواد غذاییِ دستورِ شما باعث افزایش وزن نمیشود، اما، راستش کمی عصبانی شدم.
میدانید، میخواهم این بار به هیچکس نگویم چه تصمیمی گرفتهام. فقط خودم بدانم و خودم. چون تا کسی میفهمد، فکر میکند حق دارد راهکارهای دیگری به تو ارائه دهد، یا با گفتنِ جملاتِ منفی نظیرِ “موهایت نریزد” یا “لاغری به تو نمیآید” یا “ضعیف میشوی” و... تو را از مضرات راه مطلع سازد!
اصلا انگار دیگران تا رضایتت را از تصمیمی که گرفتهای به کامت زهر نکنند، راحت نمیشوند.
کمتر دیدهام کسی به تصمیمت لبخند بزند، برایت آرزوی موفقیت کند، نظر اضافه ندهد، یاد خاطرات خودش از آن موضوع نیفتد و فقط با پرسیدن مشتاقانهی چند سوال ساده به تو نشان بدهد که برایت اهمیت قائل است.
تاثیر حرفهای مخربی که اغلب از سر دلسوزی و ناآگاهی زده میشود بسیار بیشتر از تصور گوینده است.
درنتیجه به نظر من بهترین جایگزینِ مشورت با دیگران، نوشتن است.
دکتر جان گزارش وضعیتم این است که دو روز کامل را طبق دستور سپری کردم و از این بابت خوشحالم.
میوه خوردن در وعدهی شام برایم سخت است اما فعلا توانستم.
تاکید شما بر تاثیرِ مثبتِ خوابِ شب بر روند سوختوساز بدن و پاکسازی، روی ذهنم کارساز بوده. سعی میکنم شبها ساعت ۱۱ به تختخواب بروم، حتی اگر خوابم نیاید. نکتهی مثبت دیگرش این است که باعث میشود گرسنگی کمتر آزارم بدهد.
یکدوم قاشق غذاخوری کنجدِ ساعت ۹ شب را هم خیلی دوست دارم. یک عدد خیار را چهارقاچ میکنم و با کنجد میخورم. عالی میشود.
نامهی دوم
سلام دکتر جان!
امروز پودر جوانهی گندم را پیدا کردم. اتفاقاً همین عطاری نزدیک خانه داشت ولی پریروز بسته بود.
چقدر ترکیبش با ماست خوشمزه است.
آقای فروشنده میگفت که این را برای چاق شدن میخرند!
حتی گفت میشود با ماست ترکیبش کرد و مثل ماسک به صورت مالید.
من به حرفهایش درمورد چاقی اعتنا نکردم و با خودم فکر کردم که حتماً ترکیبِ پودر جوانهی گندم با بقیهی مواد غذاییِ دستورِ شما باعث افزایش وزن نمیشود، اما، راستش کمی عصبانی شدم.
میدانید، میخواهم این بار به هیچکس نگویم چه تصمیمی گرفتهام. فقط خودم بدانم و خودم. چون تا کسی میفهمد، فکر میکند حق دارد راهکارهای دیگری به تو ارائه دهد، یا با گفتنِ جملاتِ منفی نظیرِ “موهایت نریزد” یا “لاغری به تو نمیآید” یا “ضعیف میشوی” و... تو را از مضرات راه مطلع سازد!
اصلا انگار دیگران تا رضایتت را از تصمیمی که گرفتهای به کامت زهر نکنند، راحت نمیشوند.
کمتر دیدهام کسی به تصمیمت لبخند بزند، برایت آرزوی موفقیت کند، نظر اضافه ندهد، یاد خاطرات خودش از آن موضوع نیفتد و فقط با پرسیدن مشتاقانهی چند سوال ساده به تو نشان بدهد که برایت اهمیت قائل است.
تاثیر حرفهای مخربی که اغلب از سر دلسوزی و ناآگاهی زده میشود بسیار بیشتر از تصور گوینده است.
درنتیجه به نظر من بهترین جایگزینِ مشورت با دیگران، نوشتن است.
دکتر جان گزارش وضعیتم این است که دو روز کامل را طبق دستور سپری کردم و از این بابت خوشحالم.
میوه خوردن در وعدهی شام برایم سخت است اما فعلا توانستم.
تاکید شما بر تاثیرِ مثبتِ خوابِ شب بر روند سوختوساز بدن و پاکسازی، روی ذهنم کارساز بوده. سعی میکنم شبها ساعت ۱۱ به تختخواب بروم، حتی اگر خوابم نیاید. نکتهی مثبت دیگرش این است که باعث میشود گرسنگی کمتر آزارم بدهد.
یکدوم قاشق غذاخوری کنجدِ ساعت ۹ شب را هم خیلی دوست دارم. یک عدد خیار را چهارقاچ میکنم و با کنجد میخورم. عالی میشود.