۱۰ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۹:۵۵
عکس/ استوری علی کریمی در واکنش به نتایج انتخابات
استوری علی کریمی در واکنش به نتایج انتخابات فدارسیون فوتبال و انتخاب شهاب الدین عزیزی خادم به عنوان رئیس فدراسون فوتبال
تصمیم گیران و تصمیم سازان مملکت عمدتا به کمترین اصول مدیریتی نه واقفند و نه مایلند تن بدهند و غالب برنامه ها محصول لابی گری ها و بده بستان ها و زد و بندهای کاملا غیر کارشناسی و خارج از قاعده است.
عرض کردم نمی خواهم کمترین اشاره ای به وجود مافیا در رشد دهی به بخشی مدیران اشاره کنم ولی با چشمان خود دهها بار دیدم که در بزرگترین پروژه ها چگونه به یکباره و بي هیچ دلیلی مدیرانی منصوب یا برکنار شده اند و چگونه افرادی فاقد تجربه و سواد و دلسوزی یکشبه راه صد ساله پیموده اند و چگونه بسیار بسیاری از همین مهندسان حتی درس خوانده بهترین دانشگاه ها تمام شعور و شرافت و تجربه خود را به هیچ و هیچی به ثمن البخس برای نان فروخته اند و تبدیل شده اند به کف زنان و پایکوبان جماعت های عجیبی در همین پروژه ها... چگونه میشود حتی در طرح هایی ملی که مستقیما توسط وزیر مملکت اداره و نظارت میشد کمترین اصول مدیریتی و یا حتی تعهد مدیران بر نوشتار و کردار خود وجود نداشت و بدون هیچ نظارتی چگونه دهها مهندس با زد و بند با کارفرما و پیمانکار کمترین دغدغه ای برای وظایف نظارتی خود بکار نگرفتند و چگونه شد که خیلی ها با جیب های تنیده از پول حرام و با ریشخند صداقت و انصاف و دغدغه های سرکوب شده از پروژه ها رفتند و انگار نه انگار در این مملکت قانونی هست و...
گفتم اصلا فوتبالی نبوده و نیستم و شناخت من از کریمی بالاتر از ویکی پدیا نیست ولی اشتباه کریمی همین بي تجربگی یا چطور بگویم اعتمادش به مثلا فوتبالی ها بود که فکر میکرد حداقل به قول خودش این 28 نفر... ولی گفتم خودم مهندسم و اتفاقا بزرگترین خیانت ها را از بهترین مهندسان در پروژه ها دیده ام و آنهمه هوش و ذکاوت و رزومه مهندس یشان تقویت کننده انحراف و شجاعت بخش فسادهایشان بود.
وجدان و انصاف و ووو هم ذره ای ملاک و معیار کاریشان نبود. چگونه میشد در پروژه ای که طبق قرارداد بایستی 27 نفر کارشناس ناظر در کارگاه باشند در حداکثر ممکن به 3 تا 4 نفر تقلیل می یافت و همین تعداد هم تمام دغدغه اشان ناهار ظهر و میوه های پیمانکار میشد و چگونه با اعداد صورت وضعیت ها بازی ها میشد و چگونه یک مدیر پروژه که باید مستقر میبود در کارگاه اما هر ماهی حداقل 2 هفته در مرخصی بود و چه پول هایی که از طرف پیمانکاران به همین قشر مهندسین حتی بي پرده و دیگر عادی شده پرداخت نمیشد و چگونه در این فاجعه مدیریتی پیمانکار از کیفیت و کمیت میزد و حالا پول کارهای ناکرده را در صورت وضعیت حتی با ضریب تعدیل می گرفت... و در این میانه کمترین حقوق و بالاترین عدم ثبات شغلی و تعدیل نیرو و سرکوفت متوجه همان اندک مهندسین میشد که تمام قد و با دغدغه حرص این فاجعه مدیریتی را میخوردند و...
صحبت از تجربه دهها طرح بزرگ ملی است...
حالا علی کریمی فوقش همینطوری فردایی که مرد روی سنگ قبرش بنویسن بدون تاریخ.... همینجا بگویم در میان انبوه مدیران و جامعه ای آغشته به هزار نیرنگ اصلا کسی به قبرستان نخواهد رفت و سنگ قبر را چنان گرد و خاک بگیرد که همان جمله عبرتش هم دیگر خوانا نباشد. خیلی خیلی خیلی ها با نام دین و وجدان و و خدا و انصاف و صداقت و تلاش و دغدغه وووو در خاک آرمیده اند و کسی احوالشان را نگرفت...
نمی خواهم در این وانفسای مشقت ها سخن از نا امیدی ها بگویم که هیچ و هیچ امیدی برای بهبودی مدیریت مغفول وطن عزیزتر از جانم ندارم.
صراط اگر صداقت دارد و شجاعت و اگر مطابق مدعا حامل و حاوی جسارت و شرافت است نسبت به انتشار این درد نامه پر اغلاط این بیسواد و نا بلد قلم، اقدام کند و اگر صراط هم بخشی از دروغ رسانه ای است مختار است چاپ نکند.