جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۲

جدایی پژمان از سام؛ پایانِ لورل هاردیِ ایرانی

جدایی پژمان از سام؛ پایانِ لورل هاردیِ ایرانی
سریال خوب بد جلف شاید این جزو آخرین کار‌های من و سام درخشانی باشد، زیرا با توجه به اینکه هر کدام گرفتاری‌های خودمان را داریم و همینطور شرایط کرونا که همه چیز را پیچیده کرده است.
کد خبر : ۵۴۸۵۳۱
کسی حتی به ذهنش خطور نمی‌کرد روزی بازیکن شماره ۱۱ اسبق سرخپوش‌ها بعد از خداحافظی با زمین فوتبال، پا به میدان سینما و تلویزیون بگذارد و اینچنین شگفتی‌ساز شود. حالا پژمان جمشیدی، این ملی‌پوش اسبق تیم‌ملی را بیشتر به‌عنوان بازیگر می‌شناسیم، چون با بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها و نمایش‌های متعدد جای خودش را در سینمای ایران تثبیت کرده و حتی بین آدم‌های سرسخت سینما، تلویزیون و تئاتر هم به‌عنوان یک بازیگر حرفه‌ای پذیرفته شده است.

همشهری نوشت: البته نامزدشدن او برای سیمرغ دوجشنواره فجر هم مؤید این موضوع است که او در این عرصه حرف‌هایی برای گفتن دارد. او در جشنواره فیلم فجر امسال با «شیشلیک» و «خط فرضی» درخشید و این روز‌ها هم با سریال «خوب بد جلف۳ رادیو اکتیو» از شبکه نمایش خانگی، گامی برای خوب کردن حال مردم در این شرایط سخت کرونایی برداشته است. البته جمشیدی این روز‌ها سخت مشغول بازی در سریال «زیرخاکی۲» است که قرار است کمتر از دو‌ماه دیگر از شبکه یک سیما پخش شود. همه این‌ها بهانه خوبی بود تا سراغ این بازیگر محبوب برویم.

از احوالات این روزهای‌تان برایمان بگویید. با کرونا چه می‌کنید؟
برای همه ما امسال سال چندان خوبی نبود، به‌ویژه از اوایل سال که کرونا، این ویروس منحوس، غافلگیر و همه دنیا را درگیر خودش کرده است. البته می‌ترسم بگویم سال تلخی بود، چون هر زمان که می‌گوییم سال تلخی پشت سر گذاشتیم سال بعدی، تلخ‌تر از آن را تجربه می‌کنیم. ما سال گذشته هم سال بسیار تلخی قبل از کرونا داشتیم. شاید ناشکری کردیم و بدتر آمد. با همه این اوصاف از صمیم قلب دعا می‌کنم و امیدوارم سال خوبی برای مردم خوش‌قلب ایران و همه مردم دنیا باشد. آرزو می‌کنم خوشحال و خوشبخت و از لحاظ اقتصادی در شرایط خوبی باشند. واقعا این بزرگ‌ترین آرزوی من است.

سال۹۹ چگونه بر شما گذشت؟ اگر اشتباه نکرده باشیم پرکار بودید؟
اوایل امسال با شیوع موج اول کرونا مثل بسیاری از بازیگران، بازی نمی‌کردم تا اینکه کم‌کم با رعایت پروتکل‌های بهداشتی کار تولید فیلم از سرگرفته شد. در فیلم «مجوز خروج»، کار آقای کیارش اسدی‌زاده، شیشلیک آقای محمد‌حسین مهدویان، سریال خوب بد جلف۳ رادیو اکتیو آقای پیمان قاسمخانی و سریال زیرخاکی۲ آقای جلیل سامان بازی کردم. چون دوتا از این کار‌ها سریال بودند، وقت بیشتری از ما گرفت. البته در شرایط کرونایی فیلم بازی‌کردن واقعا ریسک بزرگی است، زیرا از ماسک استفاده نمی‌کنیم. چاره‌ای هم نیست و کار ما به‌گونه‌ای است که برای سرگرمی مردم، به‌ویژه در این ایام که هم بیشتر در خانه هستند و هم نیاز به تماشای فیلم‌های حال خوب‌کن دارند، باید کار کنیم.

اگر بخواهید از خاطرات خوب سال۹۹ بگویید به کدام خاطره اشاره می‌کنید؟
واقعیت این است که خاطرات خوب امسال خیلی زیاد نبوده و انگشت‌شمارند. شاید نامزدشدن من در جشنواره فیلم فجر برای کسب سیمرغ نقش مکمل مرد برای بازی در فیلم شیشلیک، یکی از شاخص‌ترین‌های آن‌ها باشد. بیشتر از این خاطرم نیست و باید کمی فکر کنم.

به سیمرغ جشنواره اشاره کردید و سؤالی به ذهنم آمد. از داوری جشنواره و نتایج آن دلخورید؟ این ادعا را قبول دارید که حواشی روی رأی داوران تأثیر گذاشته است؟
نه، اصلا دلخور نیستم. همین که نامزد دریافت سیمرغ شدم بزرگ‌ترین افتخارم بود و از آن‌ها ممنون هستم. متشکرم از آن‌ها که بازی من را دیدند و مرا نامزد کردند.

قبل از اینکه شما حرفی بزنید حدس می‌زنیم که بدترین خاطره امسال شما به درگذشت دو دوست و رفیق همیشگی شما زنده‌یاد مهرداد میناوند و زنده‌یاد علی انصاریان ختم می‌شود؛ اینطور نیست؟
بله، یکی از بدترین خاطرات زندگی ام رفتن مهرداد و علی بود. این اتفاق خیلی کمرشکن بود. نمی‌خواهم اینجا در این ویژه‌نامه نوروزی خیلی در این زمینه حرف بزنم، چون در این‌باره صحبت‌های زیادی کردم. در یک جمله می‌گویم که داغ این دو عزیز واقعا سخت و کمرشکن بود و من هنوز هم باور نمی‌کنم که این دو رفیق من دیگر در کنارم نیستند. این همه شادابی و نشاط این دو عزیز زیر خاک رفته و من دیگر صدای هیچ‌کدام را نخواهم شنید. محبوب همه بودند و این برای همه سخت بود، اما برای ما که دوست و نزدیک این عزیزان بوده و ارتباط صمیمی داشتیم سخت‌تر است. گرچه نمی‌توانم رفتن این دو رفیق را باور کنم، اما چاره‌ای نیست و زندگی ادامه دارد. روحشان شاد.

تعطیلات نوروز کجا هستید؟ برای سال جدید برنامه خاصی دارید؟ از پیشنهاد‌هایی که قرار است بازی کنید برایمان بگویید.
باور می‌کنید اصلا درباره آن فکر نکرده‌ام. البته تعطیلات زیادی نخواهم داشت، زیرا سریال زیرخاکی باید برای ماه رمضان سال جدید آماده شود. فیلمبرداری این سریال برای اینکه من مشغول بازی در خوب بد جلف۳ بودم، با تأخیر شروع شد و من موظفم بیشتر از قراردادم در سال جدید هم حضور داشته باشم و تا اردیبهشت بازی کنم. البته شرایط هم شرایط خوبی برای سفررفتن نیست و فکر نمی‌کنم سفر خاصی بروم.

حال که صحبت از نوروز شد اجازه بدهید کمی فضا را عوض کنیم. موقع تحویل سال نو معمولاً یاد چه‌کسی می‌افتید؟
متأسفانه چند سال پیش مادر مهربانم از کنار ما پرکشید و تنها آدمی که موقع سال تحویل به ذهنم می‌آید، به غیراز حضور عزیزان و خانواده‌ام، یقیناً مادر عزیزم است.

این روز‌ها سریال خوب بد جلف از شبکه‌های نمایش خانگی در حال پخش است و شما با زوج کمدین خود آقای درخشانی در حال بازی در این سریال هستید. فکر می‌کنم این نخستین بار در ایران باشد که یک سه‌گانه سینمایی به‌صورت سریال تمام می‌شود. از این سریال و نقشی که بازی می‌کنید برایمان بگویید. آیا سخت نیست یک بازیگر با یک نقش کلیشه ای، خالق صحنه‌های کمدی و جذاب باشد؟
هم‌اکنون خوب بد جلف در سینمای ایران برند شناخته‌شده‌ای است. ما سری دوم این فیلم را ناتمام گذاشتیم و سینما تعطیل شد. پیمان قاسمخانی خیلی معذب این داستان بود که فیلم تکمیل شود. می‌گفت مخاطب را نباید با فیلم ناتمام رها کرد، از این‌رو ساخت سریال خوب بد جلف۳ مطرح شد که در ۱۲ قسمت فیلمبرداری شد. نخستین بار است که این جمله را می‌گویم؛ شاید این جزو آخرین کار‌های من و سام درخشانی باشد، زیرا با توجه به اینکه هر کدام گرفتاری‌های خودمان را داریم و همینطور شرایط کرونا که همه چیز را پیچیده کرده، شاید من و سام مدت‌ها فرصت بازی کنار هم را نداشته باشیم و سریال خوب بد جلف آخرین کار من و سام حداقل تا چند سال آینده باشد. ولی خب، همیشه خاطرات خیلی خوبی با سام دارم. خیلی باهم راحتیم. خیلی دوستش دارم مثل یک برادر بزرگ‌تر برای من است. در برند خوب بد جلف با توجه به اینکه محسن چگینی و پیمان و مهراب قاسمخانی، من و سام دوستان خیلی خوب برای هم بودیم و بیشتر برادرانه و رفاقتی کار می‌کردیم، رفقای خوبی برای هم هستیم و همین موجب شده سختی‌های کار را به جان بخریم. البته جذابیت‌های خود را هم دارد. جا دارد در همین جا عرض کنم که قسمت‌های اول این سریال، چون در قطار و فضای کوچک کوپه‌های قطار بود از گوشی‌های همراه پیشرفته برای فیلمبرداری استفاده شد که کمی از کیفیت تصویری سریال در قسمت‌های نخست کم کرده بود، اما از قسمت چهارم به بعد خیلی خوب و بهتر شد. ناگزیر بودیم اینگونه تصویربرداری شود که البته تصویربرداری این سریال را آقای تورج اصلانی، از فیلمبرداران خوب کشورمان، به‌عهده داشتند و برای آن اتفاقاتی که در قسمت اول و دوم افتاد ناگزیر بودند. من قسمت چهارم را خیلی دوست داشتم و امیدوارم که تا پایان سریال مردم دوست داشته باشند و دنبال کنند.

گرچه با ژانر کمدی وارد بازیگری شدید و در این زمینه پرکار هم هستید، اما نقش‌های جدی را هم خوب بازی می‌کنید. خودتان کدام ژانر را می‌پسندید؟
بله، من دوست دارم ژانر‌های دیگر را هم تجربه کنم و نمی‌خواهم در قید و بند یک ژانر بمانم. فقط دوست دارم کاری که انجام می‌دهم مورد اقبال مردم قرار گیرد و خودم هم توانایی اجرای آن را داشته باشم. البته در سریال‌ها، دوست دارم کمدی بازی کنم، چون مخاطبش عامه مردم هستند و با این کار باعث می‌شویم حال مردم خوب شود. مردم نیاز به این شادی هر چند کوتاه دارند و امیدوارم بتوانم وظیفه ام را تا وقتی که هستم به بهترین شکل انجام دهم، چون فکر می‌کنم که مهم‌ترین وظیفه ما به‌عنوان بازیگر ارتباط با مخاطب و مردم است و آن‌ها باید کاری را که ما می‌کنیم دوست داشته باشند. البته من در کل بین نقش‌های طنز و جدی تفاوت زیادی قائل نیستم و معتقدم بازیگر اگر احساس کرد از عهده ایفای نقشی برمی‌آید باید قبول کند؛ چه کمدی و چه غیرکمدی. ناگفته نماند من در تئاتر‌ها هم نقش‌های جدی زیادی بازی کرده‌ام و در کمدی انواع و اقسام نقش‌ها را بازی کرده ام.

چقدر در انتخاب نقش به‌نظر مردم اهمیت می‌دهید؟
همانطور که عرض کردم، به‌خصوص در مورد سریال که مخاطبش عامه مردم هستند، خیلی به نظر مردم توجه می‌کنم. وقتی در سینما می‌بینم مردم می‌خندند واقعا از ته قلبم کیف و ذوق می‌کنم. توجه به نظر مردم را برای خودم یک وظیفه می‌دانم، چون آن‌قدر از من حمایت کرده و من را دوست داشته‌اند که من فقط باید آن‌ها را راضی نگه دارم.

آیا منتظر نقش خاصی هستید تا به شما پیشنهاد شود؟ مثلا یک نقش چالش برانگیز؟
نه، منتظر نقش خیلی خاصی نیستم، تقریبا به‌خصوص در تئاتر، خیلی از نقش‌ها را بازی کرده‌ام. نقش چالش‌برانگیز هم در «دوزیست» (که نقش یک آدم خیلی تلخ بود) بازی کرده ام که پارسال در جشنواره فیلم فجر هفتمین فیلم منتخب مردمی شد. در شیشلیک هم درست است موقعیت‌ها کمدی است، اما نقش من کاملا جدی بود.

از تجربه بازی در شیشلیک برایمان بگویید.
تجربه خوبی بود، چون آقای مهدویان کارگردان بسیار کاربلد و باهوشی هستند و برای من کارکردن در کنار ایشان باعث افتخار بود و همینطور کارکردن در کنار آقای عطاران که همیشه محبوب من بودند و هستند نیز برای من بسیار تجربه خوبی بود و درنهایت خروجی کار هم بسیار عالی بود. شیشلیک، کمدی بسیار تلخی است. شاید بتوان گفت یک کمدی سیاه جسورانه. ما در بازی اصلا کمدی بازی نکردیم و موقعیت‌ها به‌قدری تلخ بود که به بامزگی می‌زد. بشخصه نمی‌توانم این فیلم را صرفا در جرگه فیلم‌های کمدی قرار دهم، چون در کنار موقعیت‌های طنزی که برای کاراکتر‌ها به‌وجود می‌آید، غمی بزرگ روی لحظه‌لحظه فیلم سنگینی می‌کند.

در یک سال اخیر که شیوع ویروس کرونا بسیاری از هنرمندان، به‌ویژه در حوزه تئاتر متضرر شدند، به نظر شما راه برون‌رفت از این بحران حداقل برای هنرمندان چه می‌تواند باشد؟
خیلی جای تأسف دارد، به‌خصوص در تئاتر که به‌طور کلی تعطیل شده است. کرونا فقط به بازیگران لطمه نزده بلکه عوامل پشت صحنه ازجمله دست اندرکاران صدا، نور، صحنه، دستیار کارگردان، کارگردان‌ها، کارمند‌های سالن‌ها و... هم متضرر شدند. وظیفه ماست که بیشتر به آن‌ها توجه کرده و یادشان باشیم. من با کمال میل در این زمینه آماده هستم. اگر قرار بر این باشد گروهی تشکیل شود که به داد این بچه‌ها برسد من با کمال میل هستم. من خیلی دوست دارم با گروهی بتوانیم باری از دوش اهالی تئاتر برداریم. با آقای کیانیان هم گپ کوچکی در این مورد زدم. امیدوارم بتوانیم این کار را به سرانجام برسانیم.

کدام ویژگی پژمان را دوست دارید و از کدام خصلت خود بیزارید؟
ویژگی‌ای که خودم دوست دارم را نمی‌توانم بگویم، چون حمل بر خودستایی می‌شود، اما در مورد خصلت‌های بدم باید بگویم که بعضی موقع‌ها متأسفانه زود عصبانی می‌شوم. البته در کار که خسته می‌شوم بیشتر این عصبانیت سراغم می‌آید و خیلی دوست دارم از چیزی که هستم خوددارتر و صبورتر باشم.

بزرگ‌ترین سرمایه زندگی پژمان جمشیدی بعد از سال‌ها فعالیت ورزشی و حدود یک‌دهه فعالیت هنری در سینما و تئاتر و تلویزیون چه می‌تواند باشد؟
چیز‌هایی زیادی داشتم که به آن‌ها افتخار می‌کنم: پوشیدن پیراهن تیم‌ملی و پرسپولیس و بازی در فیلم‌هایی که مردم دوست داشتند و خیلی استقبال کردند سرمایه‌های من هستند. ولی درنهایت بزرگ‌ترین سرمایه ام لطف و علاقه مردم است. بزرگ‌ترین دغدغه من ترس از این است که یک روز مردم از من دلگیر و دلخور شوند. تلاشم برای ادامه راه زندگی ام چه در این حرفه فعالیت کنم و چه نباشم این است که همچنان بچه خوبی برای آن‌ها باشم (با خنده). البته پیر شدم، بالغ بر ۲۰سال است من را می‌شناسند، امیدوارم پشیمان‌شان نکنم و همیشه مرا دوست داشته باشند.