صادق طباطبایی، سخنگوی دولت موقت، خاطرهای از آخرین ملاقات خود با حاج سید احمد خمینی، در شب وفات او روایت کرد.
به گزارش خبرآنلاین، او گفته است: شب آخر وفات سید احمد، منزل برادرم شام مهمان بودیم. بعد از شام گفته شد که فال حافظ بگیریم. احمدآقا به شوخی گفت حافظ را به من بدهید، حافظ شناستر از همه شما هستم. اگر کسی احمدآقا را بشناسد میداند که در وجودش منم زدن نیست و منظورش از من در باطن امر این نبوده است. حافظ را باز کرد و این غزل آمد: «بی مهر رخت روز مرا نور نماندست/ وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست» این بیت را که خواندند؛ برادرم جواد در کنار ایشان نشسته بود. بعد از فوت احمدآقا، وقتی با جواد صحبت میکردیم، برادرم تعریف کرد که احمدآقا گفتند این فال را برای خودم گرفتم.
به گزارش خبرآنلاین، او گفته است: شب آخر وفات سید احمد، منزل برادرم شام مهمان بودیم. بعد از شام گفته شد که فال حافظ بگیریم. احمدآقا به شوخی گفت حافظ را به من بدهید، حافظ شناستر از همه شما هستم. اگر کسی احمدآقا را بشناسد میداند که در وجودش منم زدن نیست و منظورش از من در باطن امر این نبوده است. حافظ را باز کرد و این غزل آمد: «بی مهر رخت روز مرا نور نماندست/ وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست» این بیت را که خواندند؛ برادرم جواد در کنار ایشان نشسته بود. بعد از فوت احمدآقا، وقتی با جواد صحبت میکردیم، برادرم تعریف کرد که احمدآقا گفتند این فال را برای خودم گرفتم.