"صراط" به نقل از سیرنیوز ، وقتی متفکر مآبی مانند سروش بالاتر از سب النبي ، ريشه نبوت، قرآن و وحي را می زند تکليف او چیست ؟ و چرا علمای دین و مراجع تقلید در باره او حکم قاطعی مبنی بر ارتداد وی صادر نمی کنند تا تکلیف افراد جامعه نسبت به چنین مهره های استکباری مشخص شود. به گزارش سیر نیوز " فرج دباغ " یا همان عبدالکریم سروش مدتها است که با ترک کشور به صف مخالفان نظام و انقلاب پیوسته و با طرح اندیشه های انحرافی پا را از هتاکی های سیاسی به نفی اعتقادات و التقاط در آنها کشانده است.
سروش در اندیشه های اخیرش مدعی شده قرآن مجید مستقیما از سوی خدا نازل نشده بلكه خداوند حضرت محمد (ص) را با آن روح متعالی آفریده و قرآن تراوش روح اوست «خداوند همچون باغبانی است كه درخت میوهای میكارد و آن درخت میوه میدهد، قرآن میوه شجره وجود پیامبر است». و در جای دیگر میگوید: «محمدی بودن قرآن سخنی است كاملا معقول و مبرهن!» و اضافه می كند: چه فرقی میكند كه بگوئیم وحی خدا از تلاطم و جوششی در شخصیت پیامبر رخ میدهد و «خودبرتر» پیامبر با «خودفروتر» او سخن میگوید البته همه اینها باذنالله صورت میگیرد.
و در جای دیگر میگوید: آن وحی از خدایی است كه در میان آدمیان نشسته! و از آدمی است پر از خدا شده و لایههایی برای وجود پیامبر قائل میشود و میگوید كه لایهای در گوش لایه دیگر راز میگوید. سپس جسارت را به اینجا رسانده كه میگوید: خدا بحر وجود خود را در كوزه كوچك شخصیتی به نام محمد بن عبدالله (ص) میریزد و لذا همه چیز یكسره محمدی میشود محمد عرب است لذا قرآن هم عربی میشود و در حجاز و در میان قبایل چادرنشین زندگی میكند لذا بهشت هم گاه چهره عربی و چادرنشینی پیدا میكند. و نیز میگوید: قرآن هم به تبع احوال پیامبر پستی و بلندی میگیرد. سرانجام جسارت را به حد اعلی رسانده و میگوید: اما قصه ورود خطا در قرآن و علم پیامبر، عرض از خط مطالبی است كه از دیدگاه بشری خطا محسوب میشوند یعنی ناسازگار است با یافتههای علمی بشر.
سپس به زعم خویش به سه مورد از این خطاها اشاره میكند، مسئله هفت آسمان در قرآن و شهاب ثاقب (رجوم الشیاطین) و جنون بر اثر تماس شیاطین و نتیجه میگیرد كه علم و دانش پیامبر، در غیر دانش دینی، هم طراز دانش مردمان روزگار وی بوده است. برای هر فرد مسلمانی این گونه سخنان هیچ گونه سازگاری با متون اسلامی به خصوص قرآن مجید ندارد و دانسته یا ندانسته جسارت عظیمی به قرآن مجید و پیامبر عظیمالشان اسلام (ص) است و قداست قرآن را زیر سوال میبرد. در قسمت های بعدی بیشتر در این زمینه توضیح داده خواهد شد.
اما تو زمینه ی ادبی از نوادره
البته به دو شرط :
1- اگه صراط بزاره این کامنتو : )
2- اگه فحشم ندن بر بچه ضد سبز
کلا هر کسی با ما هم نظر نباشه مرتده.
اعدام باید گردد. مرگ بر.
نه حرفی از زندگی و نه حرفی از آرامش.
کلا فقط مرگ رو عشق است.
مرگ بر توهین کننده به پیامبر خاتم(فرج دباغ)
مرگ بر توهین کننده به حضرت قائم (اکبر گنجی )
حالا اینها طرفدار جنبش سبزند مشکل شماست ببینید اینها تو این جنبش چی دیدن و اینکه این چقدر شما باعث شادی این افراد مهدور الدم میشید
درخواست عفو دارم.
یا شاید خیال میکنه میکنه باحاله؟