اخیراً چند نفر از این طیف در پوشش «مجمع ایثارگران اصلاحطلب» با سید حسن خمینی دیدار کردند و از او میخواستند با توجه میدان گرانسنگی که دارد، نامزد انتخابات شود. در میان این جمع کسانی، چون علیرضا علوی تبار، جواد امام (یار غار خاتمی)، غلامرضا ظریفیان و... دیده میشدند. گزارش این دیدار یک روز بعد تبدیل به تیتر یک روزنامه حزب کارگزاران شد. روزنامه سازندگی با تیتر و عکس تمام صفحه (همه با هم) از دعوت سید حسن خمینی به نامزدی انتخابات ریاست جمهوری استقبال کرد.
این رفتار افراطیون مدعی اصلاحات از چند جهت منافقانه است. نخست این که طیف مذکور سالها قبل از خط امام (ره) عبور کرده و بارها از «ختم انقلاب» دم زدهاند؛ چنان که یکی از همین تندروها در حاشیه کنفرانس برلین (با شرکت شماری از اصلاحطلبان و عناصر ضد انقلاب) مدعی شد خمینی به موزه تاریخ خواهد رفت. پس از آن نیز عناصری مانند سحرخیز و تاجزاده و... بارها تصریح کردهاند اصلاح طلبان امام را از اول قبول نداشتهاند یا امروز دیگر اعتقادی به آیتالله خمینی ندارند و با این اوصاف و در حالی که افراطیون، نقش اول را در فتنه براندازانهسبز در سال ۸۸ داشتند، جای پرسش است که از کدام میراث گرانسنگ نوه امام (ره) حرف میزنند؟!
نفاق دوم، درباره شأن مدیریتی- اجرایی رئیسجمهور است. افراطیون مدعی است اصلاحات در گذشته به خاتمی و روحانی را که دارای سوابق اجرایی متعدد بودهاند، «اردکلنگ، شاه حسین، ضعیف و ناتوان، اجارهای و عاریتی» خوانده و ضمناً مدعی شدهاند رئیسجمهور در جمهوری اسلامی، اختیاراتی بیش از ۱۰-۱۵ درصد ندارد؛ بنابراین باید پرسید کسانی که روحانی و خاتمی را با وجود سوابق اجرایی به کفایت مدیریتی نمیشناسند و ضمناً رئیسجمهور را هم فاقد اختیارات میدانند، به چه مناسبت سراغ سیدحسن خمینی رفته و از او خواستهاند بیاید و مشکلات اقتصادی را حل کند؟ اصلاً سید حسن خمینی واجد کدام سابقه اجرایی و مدیریتی، حتی در حد اداره یک بخشداری و یا حتی کارمندی یک اداره دولتی است که حس داشتن حداقل صلاحیتها را در ذهن او تلقین میکنند؟
مشخصاً حزب کارگزاران که مدعی تکنوکراسی (فنسالاری) است و با همین ادعا، طی یکی دو سال اخیر، روحانی را «هو» کرد که دولتش ناتوان از توان مدیریتی و برنامهریزی است، آیا کمترین اعتقادی دارد که آقای سید حسن خمینی در تراز نامزدی انتخابات است؟!
اما اگر چپها و راستهای مدعی اصلاحطلبی، میدانند که سید حسن خمینی واجد شرایط ریاست جمهوری (مدیر و مدبر بودن، رجل سیاسی- مذهبی و...) نیست باید پرسید کدام هدف را از این صحنهسازی ایفا میکنند؟ به نظر میرسد پدرخواندههای این طیف مایلند هم از وی برای درگیر شدن در فضای سیاسی و انتخاباتی استفاده کنند و از فشارها روی خود و نامزد اصلی این طیف- در زمینه پاسخگویی نسبت به عملکرد دولت روحانی- بکاهند و هم رد صلاحیت او را- که منطقاً قابل تأیید در شورای نگهبان نیست- هزینه مظلومنمایی و انحراف اذهان از کارنامه پرخسارت خویش کنند.