به گزارش صراط در بررسي رأي دوازدهم اسفندماه مجلس شوراي اسلامي مهمترين نكته اين است كه بهرغم فتنه پيچيده ۱۳۸۸ رأي مردم نسبت به مجالس قبل از فتنه، يعني مجالس هفتم و هشتم حدود ۱۴ درصد رشد داشت.
در اين ميان افزايش ۱۸ درصدي رأي تهرانيها نسبت به مجلس قبلي بسيار قابل توجه است زيرا رأي موسوي در تهران بيشتر از احمدينژاد بود و برخي از تحليلگران بر اين باور بودند كه بعد از فتنه رأي تهرانيها كاهش خواهد يافت. حال آنكه ميانگين افزايش مشاركت كشور ۱۴ درصد اما افزايش مشاركت تهرانيها حدود ۱۸ درصد است. اما رأي تهران، ري، شميرانات و اسلامشهر از ابعاد مختلف قابل بررسي و تأمل است و نقاط عطفي دارد كه در تحليل اين رأي نبايد مغفول بماند.
۱- رأي سرليست تهران: دكتر حداد عادل در مجلس ششم كه نفر بيست و نهم تهران شد و مجالس هفتم و هشتم كه نفر اول تهران شد، زير ۹۰۰ هزار رأي متوقف شده، يعني آنجا كه آخر ليست سي نفره تهران بود و آنجا كه اول ليست ۳۰ نفره تهران بود توانست اعتماد بين ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار نفر از مردم اين حوزه انتخابيه را جلب نمايد و همين موضوع باعث شده بود كه اصلاحطلبان سقف ثابتي را براي اصولگرايان در تهران تحليل نمايند. افزايش رأي دكتر حداد عادل از ۸۸۰ هزار رأي به يك ميليون و ۱۰۰ رأي نشان ميدهد كه نفرات جديدي به ايشان رأي دادهاند. البته قرار گرفتن حداد در ليست هر جبهه بيتأثير نبوده است اما رقابت درون گفتماني نميتواند اين تمايز را برجسته كند. لذا ميتوان از تواضع حداد عادل در مجلس هشتم نيز نام برد كه بهرغم رياست بر مجلس هفتم، متواضعانه در صحن مجلس هشتم نشست و دم بر نياورد، حال آنكه هاشمي وقتي احساس كرد نميتواند بر رياست مجلس ششم تكيه زند انصراف خود را اعلام نمود.
۲- كاهش سهم ورود به مجلس در مرحله اول: با اعلام نتايج نهايي انتخابات مشخص شد كه فقط ۵ نفر از منتخبان تهران توانستهاند در مرحله اول به مجلس راه يابند. اين در حالي است كه در مجلس هشتم بهرغم پايينتر بودن مشاركت ۱۹ نفر در مرحله اول به مجلس راه يافتند. مهمترين عامل در اين زمينه را بايد به رقابت درون گفتماني و همديگرتراشي اصولگرايان ارجاع داد زيرا رأي بين يك گفتمان توزيع شد. در مجالس قبلي رأي نفر سيام به بعد به گفتمان ديگري مربوط ميشد اما اكنون اكثر افراد سيام تا شصتم از همان گفتماني هستند كه نفرات اول تا سيام را در خود جاي داده است. لذا پررنگ شدن انتخابات مرحله دوم فقط به رقابت درون گفتماني در مرحله اول مربوط ميشود و دلايل احتمالي ديگر فرع است.
۳- وضعيت شاگردان آيتالله مصباح يزدي: از دكتر آقا تهراني كه به دليل چهره بودن بگذريم، چهار نفر از شاگردان آيتالله مصباح در تهران حضور داشتند كه در بين اين چهار نفر، دكتر نبويان با اقبال بيشتري مواجه شد. اين در حالي است كه نبويان در نسبت با رسايي، سقاي بيريا و روانبخش چهره گمنامتري بود، بيريا مشاور رئيسجمهور بود، روانبخش سالهاست كه در عرصه رسانهها چهره است و رسايي علاوه بر نمايندگي مجلس صاحب رسانه و تأليفهاي متعدد است و حضور اجتماعي و رسانهاي پررنگي نيز دارد. اما چرا دكتر نبويان از اقبال بيشتري برخوردار است؟ اين موضوع نشان ميدهد كه رفتارهاي راديكالي و پرسر و صدا كمتر مورد اقبال قرار گرفته است. علاوه بر آن نبويان از چهره علميتري برخوردار است و اين موضوع از ديد رأيدهندگان مغفول نمانده است.
۴- ادعاي معكوس اصلاحطلبان: اصلاحطلبان هميشه مدعي بودهاند كه اگر مشاركت مردم بالا باشد رأي به ما تعلق ميگيرد و به همين دليل رقيب و حتي نظام را متهم به تمايل به مشاركت حداقلي ميكنند اما در اين دوره كه مشاركت از مجلس قبل بيشتر است شانس اصلاحطلبان براي ورود كمتر شده است. عليرضا محجوب در مجلس هفتم و هشتم كه مشاركت ۵۱ درصد بود، جزو ۳۰ نفر اصلي وارد مجلس شد، اما اكنون كه مشاركت تهرانيها بيشتر است، وي در ردههاي بعد از ۳۰ قرار دارد و احتمال حذف وي زياد است. لذا افزايش مشاركت تهرانيها موجب حذف اصلاحطلبان شد. كدام اصلاحطلبان؟ همان افرادي كه قبلاً اعتماد مردم را با مشاركت پايينتر جلب كرده بودند (خود محجوب).
۵- پديده علي مطهري: حذف علي مطهري از هر دو ليست اصولگرايان و اقبال مردمي به وي نشان داد كه ميتوان قاعده ليستي بودن رأي در تهران را به هم ريخت. علاوه بر آن تمايز سليقه ايشان (جدا از درست يا اشتباه بودن سلايق وي) در افزايش مشاركت بيتأثير نبود.
۶- كارآمدها و محجوبين در اولويت انتخاب: ارتقاي رأي افرادي مانند دكتر مرندي كه به نفر دوم تهران ارتقا يافت يا رأي دكتر ميركاظمي و ابوترابي و افول رأي افرادي مانند دكتر توكلي و باهنر نشان ميدهد كه متخصصين بيادعا و ساكت و محجوب بيشتر مورد اقبال قرار گرفتهاند. اين موضوع در خصوص مشي متفاوت شاگردان حضرت آيتالله مصباح نيز قابل تعميم است كه در بخشهاي پيش بدان پرداخته شد.
۷- لفظ ساكتين فتنه: به كار بردن لفظ ساكتين فتنه براي برخي از افراد (باهنر)يا منسوب كردن برخي ديگر از كانديداها به ساكتين فتنه نيز در نوع مواجهه و استقبال مردم بيتأثير نبود. مهندس باهنر در پنج دوره قبلي كه از تهران انتخاب شده بود، جزو ۱۰ نفر اول بود و اين اولين بار است كه به انتهاي جدول ۳۰ نفر تنزل مييابد كه بيتأثير از لفظ مذكور نيست.
۸- عدم اقبال به مسنها: حذف بادامچيان و حبيبي، بهرغم تدين و باسابقه بودنشان، نشان ميدهد كه مردم بين كارآمدي و سن ارتباط معناداري مييابند و اين دو نفر بهرغم سابقه انقلابي و مبارزاتي مورد اقبال عمومي قرار نگرفتند كه ميطلبد حزب مؤتلفه اسلامي در ويترين و مهرهها بازنگري نمايد.
۹- تركيب منتخبان: تركيب سني نفر اول تهران از دو ليست جبهه پايداري و متحد (به علاوه مطهري) و حذف چهرههاي جديد هر دو ليست نشان ميدهد كه مردم به ليستي بودن افراد توجه كمتري نشان دادهاند و معمولاً به معجوني از هر دو ليست رأي دادهاند و در هر دو ليست نيز افراد متمايز و مهمتر و شناختهشدهتر را برگزيدهاند.
۱۰- رأي احمدينژاد در تهران (۱۳۸۸) حدود يك ميليون و ۹۰۰ هزار بود. افزايش مشاركت در تهران به حدود ۲ ميليون و ۴۰۰ هزار نشان ميدهد كه بخش قابل توجهي از كساني كه به موسوي رأي داده بودند در افزايش مشاركت نسبت به چهار سال پيش كمك كردهاند. اما افزايش رأي حداد عادل نسبت به ثبات در سه دوره قبل، از يك سو و حذف محجوب و جلودارزاده از ۳۰ نفر اول نشان ميدهد كه جهتگيري مشاركت آنان به سمت اصلاحطلبان نبوده است و اين خود سندي بر توانمندي نظام جمهوري اسلامي در اعتمادسازي است؛ اعتمادي كه از بين بردن آن راحت و به دست آوردن آن سخت است. لطف خدا را نيز به عنوان شاه بيت پيروزي ملت در انتخابات نبايد در تحليل نهايي فراموش كرد.
در اين ميان افزايش ۱۸ درصدي رأي تهرانيها نسبت به مجلس قبلي بسيار قابل توجه است زيرا رأي موسوي در تهران بيشتر از احمدينژاد بود و برخي از تحليلگران بر اين باور بودند كه بعد از فتنه رأي تهرانيها كاهش خواهد يافت. حال آنكه ميانگين افزايش مشاركت كشور ۱۴ درصد اما افزايش مشاركت تهرانيها حدود ۱۸ درصد است. اما رأي تهران، ري، شميرانات و اسلامشهر از ابعاد مختلف قابل بررسي و تأمل است و نقاط عطفي دارد كه در تحليل اين رأي نبايد مغفول بماند.
۱- رأي سرليست تهران: دكتر حداد عادل در مجلس ششم كه نفر بيست و نهم تهران شد و مجالس هفتم و هشتم كه نفر اول تهران شد، زير ۹۰۰ هزار رأي متوقف شده، يعني آنجا كه آخر ليست سي نفره تهران بود و آنجا كه اول ليست ۳۰ نفره تهران بود توانست اعتماد بين ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار نفر از مردم اين حوزه انتخابيه را جلب نمايد و همين موضوع باعث شده بود كه اصلاحطلبان سقف ثابتي را براي اصولگرايان در تهران تحليل نمايند. افزايش رأي دكتر حداد عادل از ۸۸۰ هزار رأي به يك ميليون و ۱۰۰ رأي نشان ميدهد كه نفرات جديدي به ايشان رأي دادهاند. البته قرار گرفتن حداد در ليست هر جبهه بيتأثير نبوده است اما رقابت درون گفتماني نميتواند اين تمايز را برجسته كند. لذا ميتوان از تواضع حداد عادل در مجلس هشتم نيز نام برد كه بهرغم رياست بر مجلس هفتم، متواضعانه در صحن مجلس هشتم نشست و دم بر نياورد، حال آنكه هاشمي وقتي احساس كرد نميتواند بر رياست مجلس ششم تكيه زند انصراف خود را اعلام نمود.
۲- كاهش سهم ورود به مجلس در مرحله اول: با اعلام نتايج نهايي انتخابات مشخص شد كه فقط ۵ نفر از منتخبان تهران توانستهاند در مرحله اول به مجلس راه يابند. اين در حالي است كه در مجلس هشتم بهرغم پايينتر بودن مشاركت ۱۹ نفر در مرحله اول به مجلس راه يافتند. مهمترين عامل در اين زمينه را بايد به رقابت درون گفتماني و همديگرتراشي اصولگرايان ارجاع داد زيرا رأي بين يك گفتمان توزيع شد. در مجالس قبلي رأي نفر سيام به بعد به گفتمان ديگري مربوط ميشد اما اكنون اكثر افراد سيام تا شصتم از همان گفتماني هستند كه نفرات اول تا سيام را در خود جاي داده است. لذا پررنگ شدن انتخابات مرحله دوم فقط به رقابت درون گفتماني در مرحله اول مربوط ميشود و دلايل احتمالي ديگر فرع است.
۳- وضعيت شاگردان آيتالله مصباح يزدي: از دكتر آقا تهراني كه به دليل چهره بودن بگذريم، چهار نفر از شاگردان آيتالله مصباح در تهران حضور داشتند كه در بين اين چهار نفر، دكتر نبويان با اقبال بيشتري مواجه شد. اين در حالي است كه نبويان در نسبت با رسايي، سقاي بيريا و روانبخش چهره گمنامتري بود، بيريا مشاور رئيسجمهور بود، روانبخش سالهاست كه در عرصه رسانهها چهره است و رسايي علاوه بر نمايندگي مجلس صاحب رسانه و تأليفهاي متعدد است و حضور اجتماعي و رسانهاي پررنگي نيز دارد. اما چرا دكتر نبويان از اقبال بيشتري برخوردار است؟ اين موضوع نشان ميدهد كه رفتارهاي راديكالي و پرسر و صدا كمتر مورد اقبال قرار گرفته است. علاوه بر آن نبويان از چهره علميتري برخوردار است و اين موضوع از ديد رأيدهندگان مغفول نمانده است.
۴- ادعاي معكوس اصلاحطلبان: اصلاحطلبان هميشه مدعي بودهاند كه اگر مشاركت مردم بالا باشد رأي به ما تعلق ميگيرد و به همين دليل رقيب و حتي نظام را متهم به تمايل به مشاركت حداقلي ميكنند اما در اين دوره كه مشاركت از مجلس قبل بيشتر است شانس اصلاحطلبان براي ورود كمتر شده است. عليرضا محجوب در مجلس هفتم و هشتم كه مشاركت ۵۱ درصد بود، جزو ۳۰ نفر اصلي وارد مجلس شد، اما اكنون كه مشاركت تهرانيها بيشتر است، وي در ردههاي بعد از ۳۰ قرار دارد و احتمال حذف وي زياد است. لذا افزايش مشاركت تهرانيها موجب حذف اصلاحطلبان شد. كدام اصلاحطلبان؟ همان افرادي كه قبلاً اعتماد مردم را با مشاركت پايينتر جلب كرده بودند (خود محجوب).
۵- پديده علي مطهري: حذف علي مطهري از هر دو ليست اصولگرايان و اقبال مردمي به وي نشان داد كه ميتوان قاعده ليستي بودن رأي در تهران را به هم ريخت. علاوه بر آن تمايز سليقه ايشان (جدا از درست يا اشتباه بودن سلايق وي) در افزايش مشاركت بيتأثير نبود.
۶- كارآمدها و محجوبين در اولويت انتخاب: ارتقاي رأي افرادي مانند دكتر مرندي كه به نفر دوم تهران ارتقا يافت يا رأي دكتر ميركاظمي و ابوترابي و افول رأي افرادي مانند دكتر توكلي و باهنر نشان ميدهد كه متخصصين بيادعا و ساكت و محجوب بيشتر مورد اقبال قرار گرفتهاند. اين موضوع در خصوص مشي متفاوت شاگردان حضرت آيتالله مصباح نيز قابل تعميم است كه در بخشهاي پيش بدان پرداخته شد.
۷- لفظ ساكتين فتنه: به كار بردن لفظ ساكتين فتنه براي برخي از افراد (باهنر)يا منسوب كردن برخي ديگر از كانديداها به ساكتين فتنه نيز در نوع مواجهه و استقبال مردم بيتأثير نبود. مهندس باهنر در پنج دوره قبلي كه از تهران انتخاب شده بود، جزو ۱۰ نفر اول بود و اين اولين بار است كه به انتهاي جدول ۳۰ نفر تنزل مييابد كه بيتأثير از لفظ مذكور نيست.
۸- عدم اقبال به مسنها: حذف بادامچيان و حبيبي، بهرغم تدين و باسابقه بودنشان، نشان ميدهد كه مردم بين كارآمدي و سن ارتباط معناداري مييابند و اين دو نفر بهرغم سابقه انقلابي و مبارزاتي مورد اقبال عمومي قرار نگرفتند كه ميطلبد حزب مؤتلفه اسلامي در ويترين و مهرهها بازنگري نمايد.
۹- تركيب منتخبان: تركيب سني نفر اول تهران از دو ليست جبهه پايداري و متحد (به علاوه مطهري) و حذف چهرههاي جديد هر دو ليست نشان ميدهد كه مردم به ليستي بودن افراد توجه كمتري نشان دادهاند و معمولاً به معجوني از هر دو ليست رأي دادهاند و در هر دو ليست نيز افراد متمايز و مهمتر و شناختهشدهتر را برگزيدهاند.
۱۰- رأي احمدينژاد در تهران (۱۳۸۸) حدود يك ميليون و ۹۰۰ هزار بود. افزايش مشاركت در تهران به حدود ۲ ميليون و ۴۰۰ هزار نشان ميدهد كه بخش قابل توجهي از كساني كه به موسوي رأي داده بودند در افزايش مشاركت نسبت به چهار سال پيش كمك كردهاند. اما افزايش رأي حداد عادل نسبت به ثبات در سه دوره قبل، از يك سو و حذف محجوب و جلودارزاده از ۳۰ نفر اول نشان ميدهد كه جهتگيري مشاركت آنان به سمت اصلاحطلبان نبوده است و اين خود سندي بر توانمندي نظام جمهوري اسلامي در اعتمادسازي است؛ اعتمادي كه از بين بردن آن راحت و به دست آوردن آن سخت است. لطف خدا را نيز به عنوان شاه بيت پيروزي ملت در انتخابات نبايد در تحليل نهايي فراموش كرد.
مرجع : سايت خبری جوان آنلاين