گویا قرار است مصطفی تاجزاده وارد میدان انتخابات ریاستجمهوری شود؛ این خبری است که الیاس حضرتی، قائم مقام حزب اعتماد ملی در توئیتر خود بیان کرده است. ورود تاجزاده به انتخابات پیام روشنی دارد؛ آنکه اصلاحطلبان تیر آخر خود یعنی رادیکال کردن فضای انتخاباتی را زدهاند. آنها بعد از بررسی گزینههای مختلف و رسیدن به این نتیجه که سرمایه اجتماعیشان با هیچ نامی و با هیچ شعاری تحریک نمیشود اکنون به سمت ارائه نامزدهای رادیکال و تندروی خود رفتهاند. مشخصا فردی مانند تاجزاده که در منتهیعلیه تندروی قرار دارد و بارها نشان داده است که اعتقادی به مبانی اصلی نظام مانند ولایت فقیه ندارد و سابقه سالها زندان به دلایل امنیتی را نیز در کارنامه خود دارد. تاجزاده یکی از عوامل مؤثر در حوادث بعد از انتخابات سال88 بوده است که هنوز هم نه تنها از اقدامات خود عذرخواهی نکرده که به آنها افتخار هم میکند.
جدای از آنکه بسیار بعید است صلاحیت فردی مانند تاجزاده تأیید شود نکته حایز اهمیت این است که چرا اصلاحطلبان فردی چون او را به میدان آوردهاند؟ تاجزاده دقیقا نماینده تامعیار نیروهای افراطی اصلاحطلب است. او همزمان مورد تأیید مشارکتیهای سابق و نیروهای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است؛ افرادی مانند سعید حجاریان که او نیز یدطولایی در عبور از مبانی نظام را در کارنامه خود دارد. حجاریان فردی است که بعد از انتخابات مجلس یازدهم و شکست سنگین اصلاحطلبان اصل انتخابات را به سخره گرفت و تلاش کرد از نظام جمهوری اسلامی چهرهای اقتدارگرا به نمایش بگذارد؛ زمانی که متعاقب یادداشت عباس عبدی که به طعنه گفته بود بهتر است به سمت نخستوزیری برویم، نوشت نخست وزیری مناسب نیست، باید یک رئیسجمهور منصوب شود تا در استفاده از صندوق رأی صرفهجویی شود! حجاریان پیش از انتخابات مجلس یازدهم هم طرح تحریم انتخابات را با کلیدواژه «مشارکت مشروط» آغاز کرده بود که باعث اختلافات عمیقی میان دو طیف اصلاحطلب شد. تندروهای اصلاحطلب در انتخابات ریاستجمهوری همین سیاست را پیش گرفتهاند و با دانستن نداشتن پایگاه اجتماعی تمایل دارند در پی ردصلاحیت نیروهایی مانند تاجزاده فضای انتخابات مانند سال88 متشنج کنند.
البته در برابر تندورهای اصلاحطلب نیروهای معتدل هم حضور دارند؛ افرادی که میگویند باید با شیوهای منطقی وارد انتخابات ولو آنکه رأی نیاوریم؛ افرادی که ضمن اعلام اعتقادشان به قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی سعی میکنند نامزدهای معتدل را روانه انتخابات کنند؛ حتی آنها سخن از استفاده از نامزدهای غیراصلاحطلب را نیز به میان میآورند. هدف این طیف ماندن در قدرت سیاسی و در صورت عدم امکان این خواسته، استمرار سیاستورزی است. جالب آن است که بیشترین مخالفت با طیف معتدل اصلاحطلب از سوی اصلاحطلبان تندرو ابراز میشود و در سالهای اخیر این مجادله به میزانی بالا گرفته است که تندروها، میانهروها را استمرارطلب و قدرتطلب نامیدهاند. به نظر میرسد حالا این دعوا بالاگرفته است و تندروها آرامآرام به میدان میآیند تا اولا فضای انتخاباتی در جبهه اصلاحات را از دست میانهروها خارج کنند و ثانیا فضای انتخاباتی را مشتنج کنند. همین چندوقت اخیر بود که فائزه هاشمی رفسنجانی، به عنوان یکی از نیروهای تندرو در اتاق گفتوگویی در کلاب هاوس به صراحت اعلام کرد که رأی نمیدهد و اصل نظام را نشانه رفت که سخنان او با واکنش تند حزب کارگزاران سازندگی مواجه شد.
با دانستن این موضوعات به نظر میرسد در عین حال که اصلاحطلبان برخلاف سال88 قادر نخواهند بود که انتخابات را دچار تنشج کنند زیرا متعاقب عملکرد بسیار ضعیف دولت مورد حمایتشان و البته عملکرد نامناسب فراکسیون امید در مجلس دهم سرمایه اجتماعی خاصی ندارد، اما دعوای درونجناحیشان بیش از هر زمان بالا میگیرد تا حدی که احتمال انشعابی گسترده در جبهه وجود دارد؛ موضوعی که همین چندروز پیش مهدی آیتی در گفتوگو با «مثلثآنلاین» به آن اشاره کرد.