طی روزهای گذشته مجددا شاهد آن هستیم که دور جدیدی از مذاکرات بین ایران و طرفهای غربی برای احیای دوباره برجام از سرگرفته شده و میز مذاکره این بار در گرند هتل وین فراختر از قبل گسترده شده است.
اما داستان این بار مذاکرات با شش سال پیش تفاوتی اساسی دارد. اولا اینکه برجام شش سال پیش نه تنها برای ایران دستاوردی را نداشت بلکه ۱۵۰۰ تحریم جدید را هم بر گرده ایران نهاد، آمریکا با کارشنگی از آن خارج شد، اروپا با بی مسئولیتی تمام حتی نیم قدم برای حفظ برجام برنداشت و تنها کلمات از میان تریبونها رها شدند بدون اینکه مسئولیتشان را کسی بر عهده بگیرد و در نهایت این کلمات معلق در هوا به یکباره به تگرگی بدل شدند و بر سر اقتصاد ایران باریدند و مردم در صفها نظارهگر شدند.
دیپلماتها در حالی کت و شلوارهای خود را دوباره از کمدها درآوردند تا آراسته به نظر بیایند و پشت میز مذاکره بنشینند که برجام حال عمومی مساعدی ندارد و طرفهای غربی به خوبی میدانند که اولا اقتصاد ایران وضعیت مطلوبی ندارد ثانیا تا کمتر از دو ماه دیگر در ایران انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد.
همین دو نکته در نحوه تصمیم گیری آنها در مورد دور جدید مذاکرات تاثیر به سزایی دارد. آنها به خوبی میدانند که هر توافق قطعی بدون انجام انتخابات ریاست در ایران امکان پذیر نیست در این میان برخی اندیشکدههای آمریکایی نظیر رند پیش بینی کردهاند که پیروز این بار انتخابات در ایران احتمالا از طیف رقیب دولت کنونی در ایران خواهد بود که گرایشهای متفاوتی را در مذاکرات خواهد داشت که نمونه آن در اقدام راهبردی برای رفع تحریمها از جانب مجلس این کشور است!
البته در مقابل کارشناسانی نیز هستند که معتقدند در صورتی که به یک توافق نصفه و نیمه و موقت با ایران تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری دست یافته شود و گشایشی نسبی در اقتصاد این کشور تا حدودی ایجاد و حداقل در کلام وعدههایی داده شود شانس پیروزی جناحی که اکنون بر روی کار است افزایش مییابد و میتوان بعد از انتخابات مذاکرات را گستردهتر و جدی پیگیری کرد و مواردی اختلافی نظیر برد موشکهای بالستیک و فعالیتهای منطقهای را در قالب مذاکرات برجامی مطرح کرد، زیرا جناح پیروز احساس دین میکند مانند سال ۹۶!
آنچه که در نمای کلی مذاکرات وین قابل مشاهده است این که دو طرف به دنبال دست یابی به نقطه تعادل هستند تا اقدامات را موازی باهم به پیش ببرند این گزارهای است که حداقل از میان اظهار نظرهای طرف ایرانی و غربی میتوان متوجه شد، اما دو قید حالت در شرایط کنونی خود را بر اوضاع عمومی مذاکرات در وین تحمیل میکند یکی عجله و دیگری فرسایش، هیچکدام از این دو قید به نفع جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود در صورت عجله و دست یابی به توافقی نصفه و نیمه نه تنها زحمت چهارساله مردم در تحمل فشارهای اقتصادی را به باد میرود بلکه برگ برندههای به دست آمده از طریق قانون اقدام راهبردی رفع تحریمهای مجلس نیز به خزان بدل خواهد شد.
در ضمن هیاهوهای اغراق دشده در مورد برجام پیشتر یکبار کام همه را تلخ کرده است، از سویی دیگر فرسایشی شدن مذاکرات نیز به نفع ایران نیست چراکه روند طولانی مذاکرات موجب پیچیدهتر شدن گفتوگوها و ورود آلترناتیوهای جدید خواهد شد.
اما نکته قابل تامل در اینجاست که طرف غربی به خصوص آمریکا باید تصمیم نهایی خود را در مورد برداشتن همه تحریمهای برجامی اتخاذ کند در غیر اینصورت اصلا معلوم نیست که بعد از انتخابات ۱۴۰۰ چه اتفاقی برای میز مذاکره رخ خواهد داد.
ایران ضربه نهایی را در رابطه با برجام متحمل شده است و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد لذا همان طور که رهبر انقلاب در فرمایشات نوروزی خود عنوان فرمودند ایران عجله در مورد مذاکره برجام و بازگشت آمریکا ندارد و تنها رفع کامل تحریمها مد نظر ایران است بنابراین تهران نباید عجله کند و فرسایشی شدن مذاکرات و عدم رفع کامل تحریمها از جانب آمریکا ادامه مذاکرات کاری عبث و بیهوده است.