بعد از ظهر پنجشنبه دوم اردیبهشت ۱۴۰۰، خبر درگذشت اشکان منصوری پورشیرازی، خبرنگار و بازیگر حوزه سینما بر اثر نارسائی کلیوی اعلام شد؛ اما ظاهرا این خبر با واقعیت تفاوت دارد و احتمالات دیگری در مورد دلیل مرگ او مطرح است.
به گزارش موج این جوان ۴۰ ساله که فارغالتحصیل بازیگری بود، با هزار امید از جهرم به تهران آمده بود تا بر اساس تحصیلاتش در عرصه سینما به کار رسانهای و فعالیت هنری بپردازد. جوانی مودب و سر بهزیر و بشاش، با دنیایی از امید برای درخشیدن بر تارک آسمان هنر در تلاش بود که متاسفانه اجل مهلتش نداد.
ایمان منصوری پورشیرازی، برادر آن مرحوم، ماجرای بستری شدن او را چنین روایت کرد: «پیش از عید و ماههای پایانی سال بود که اشکان دچار عارضه پرکاری تیروئید میشود و پزشک معالجش داروهایی را برای درمان او تجویز میکند. پس از مدتی به پیشنهاد پزشک، برادرم اقدام به چک آپ میکند تا در مورد عوارض احتمالی مصرف داروها برای کبد و .... مورد بررسی قرار بگیرد که متوجه میشوند تودهای در یکی از کلیههایش شکل گرفته است. بر همین اساس به پزشک دیگری مراجعه میکند که ایشان آن غده را نگران کننده نمیداند و اعلام میکند با یک عمل ساده میتواند آن را از بدن اشکان خارج کرده و او به زندگی عادیاش بازگرداند. اما این ماجرا در ۲۸ اسفند سال گذشته (۱۳۹۹) رخ داده بود که بنابرنظر دکتر و با توجه به فرارسیدن روزهای تعطیل نوروزی، کار عمل را به بعد از تعطیلات موکول می کنند.»
وی افزود: «بر همین اساس برادرم در بیمارستان بستری میشود تا تحت عمل جراحی قرار بگیرد که به دلیل داشتن تب، متخصص بیهوشی از اعمال بیهوشی بر او پرهیز میکند و شرط انجام آن را قطع شدن تب اعلام میکند. در همین اثنا از برادرم سه بار تست کرونا گرفته میشود که در هر نوبت پاسخ منفی بوده و حتی از او سی تی اسکن هم گرفته میشود که آن هم هیچ مشکلی را نشان نداده است. دکتر معالج معتقد بود که این تب ناشی از همان توده کلیوی است و دلیل دیگری ندارد که با عمل جراحی آن هم از بین میرود. اما به هر حال برادرم به مدت ۱۴ روز در بیمارستان بستری بوده است و در همان ایام مبتلا به کرونا میشود.»
منصوری ادامه داد: «وقتی برادرم از بخش چهار بیمارستان به بخش شش که متعلق به بیماران کرونایی است، منتقل شد، بعد از دو روز از من خواست که در مورد ورم بیش از اندازه پایش پیگیر شوم؛ نکتهای که خود او هم نسبت به آن حساس شده و سوال کرده بود. ابتدا به او گفتند که احتمالا تزریق اشتباهی صورت گرفته و با یک تزریق و استفاده از یک قرص شرایط عادی میشود. اما روز دیگر که تورم پاهایش بیش از حد شده بود، این تورم به دلیل افت آلبومین خون رخ داده است. اما ما پیش از این در شهرستان هم برادرم را در بیمارستان بستری کرده بودیم و در آنجا هم آلبومین خونش پائین بود ولی تنها کمی پشت پایش ورم داشت نه اینکه پاهایش آن قدر متورم شوند که دیگر نتوانیم نگاهشان کنیم.»
وی افزود: «برادرم می دانست که اتفاقی رخ داده اما کسی پاسخگو نبود. برادرم به دلیل یک توده کوچک به بیمارستان رفت، در حالی که مبتلا به کرونا نبود و جنین تورمی هم در پایش وجود نداشت. روز سهشنبه ۳۱ فروردین بود که من ساعت ده یا یازده بود که به ملاقات برادرم رفتم. پاهایش متورم بود و بدون اکسیژن در بخش بستری بود. او و پرستاران بخش به من گفتند که تنها بیماری که در بخش بدون اکسیژن تنفس میکند و حضور دارد، اشکان ما است. حتی به ما اعلام کردند که اکسیژن خونش ۹۲ است. سی تی اسکنها هم گویای این بود که ریههایش درگیر نشده است. این مسئله خیال مرا خیلی راحت کرد چرا که این نشانهای بود مبنی بر اینکه کووید را شکست داده است. دکتر معالجش هم اعلام کرده بود که تا چند روز دیگر میتواند تحت عمل جراحی قرار بگیرد.»
در ادامه، ایمان منصوری ماجرای تکان دهندهای را بیان کرد و گفت: «به دستور پرستاران بیمارستان را ترک کردم. اما بعد از ظهر با من تماس گرفتند که به بیمارستان مراجعه کنم. وقتی به بخش رسیدم دیدم که برادرم روی تخت نیست به اتاق پرستاران مراجعه کردم که به من گفتند فوت کرده است! من از آنها سوال کردم مگر چنین چیزی امکان دارد؟ مگر نگفتید که حتی نیاز به اکسیژن نداشته است؟ گفتند که ما هم خودمان نمیتوانیم باور کنیم که چنین اتفاقی رخ دهد... به هر حال کووید است و کار خودش را میکند!»
برادر مرحوم منصوری در پایان اظهار داشت: «برادر من بدون بیماری کرونا به شهادت سه مرتبه آزمایش و سی تی اسکن وارد بیمارستان شده و در بخش ۴ مربوط به بیماران ارولوژی بستری شده و در آنجا به کووید مبتلا شده است و در بخش شش که مربوط به بیماران کرونایی بوده اگرچه دچار عوارضی همچون تورم شدید پا شده است، اما تا ظهر روزی که از دنیا رفت بدون نیاز به اکسیژن تنفس میکرد و در انتظار درمان بیماری کلیویاش بود که ناگهان فوت کرد! ما واقعا نمیدانیم که چه کار باید بکنیم. به من گفتند که اگر درخواست بررسی پزشکی قانونی بدهم، به دلیل اینکه علت مرگ کووید-۱۹ ذکر شده است، چندان ترتیب اثر داده نخواهد شد! از طرفی هم من در غربت بودم و نمیخواستم پیکر برادرم باز شود اما در عین حال از مسئولان تقاضای پیگیری دارم تا اگر حقی از برادرم ضایع شده است، بیپاسخ نماند و چنین اجازهای ندهند!»
حال این مساله مطرح است که نارسائی کلیوی دلیل مرگ این خبرنگار و بازیگر جوان سینمای ایران نبوده بلکه کووید-۱۹ و یا تزریق اشتباه عامل مرگ او بوده است. مساله ای که این سوالات را در پی دارد:
۱- اینکه چرا یک بیمار کلیوی در بخش اورولوژی بیمارستان به کرونا مبتلا شود؟ و چرا بیمارستانها ایزوله نیستند؟
۲- بر فرض اینکه آنچه رخ داده را طبیعی فرض کنیم؛ آیا واقعا در چنین شرایطی که همه میدانند محیط بیمارستانها مصون از آلودگی نیستند و افراد مبتلا به بیماری زمینهای که نارحتی کلیوی یکی از آنها است، در معرض خطر هستند نمیشد که نظر پزشک بیهوشی بر نظر متخصص معالج ارجحیت نداشته باشد؟
۳- آیا کسی در وزارت بهداشت به این موضوع ورود خواهد کرد و بررسی خواهد کرد که دلیل واقعی مرگ این جوان کدام مرحله از درمان بوده؟ آیا اشکال از داروهای تجویز شده برای درمان تیروئیدش بوده یا پافشاری متخصص بیهوشی یا تزریق اشتباه یا عدم رسیدگی مناسب در بخش کرونای بیمارستان و یا .....؟
۴- در حالی که این خبرنگار و بازیگر تحت پوشش بیمه صندوق هنر هم بوده است، آیا وزارت ارشاد در این مورد خاص وعدههای داده شده مبنی بر پرداخت کمک هزینه بیست میلیون تومانی به بازماندگان خبرنگارانی که بر اثر کرونا از دنیا بروند را عملی میکند؟
امیدواریم که مسئولان ذیربط پیگیر حقوق این جوان هنرمند و رسانهای باشند.