نه بنا دارم و نه بضاعت علمی کافی که وارد مباحث تئوریک روابط بین الملل بشوم و مکاتب گوناگون مانند رئالیسم، لیبرالیسم و سازه انگاری را تبیین کنم یا به نقد بکشانم و یا نظرات نظریه پردازان از مورگانتا و توسیدید و هابز گرفته تا کانت و ویلسون را مرور نمایم.
اما شاید بتوان گفت یکی از مباحث زیربنایی در حوزه سیاست خارجی که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا الآن و از جمله در همین فایل صوتی اخیر دکتر ظریف رد پای آنرا می توان دید و تاثیراتش را مشاهده کرد تفاوت یک نگاه "فانتزی" به روابط بین الملل با یک نگاه "واقع بینانه " است.
نگاه فانتزی به روابط بین الملل "گفت و گوی تمدن ها" و تمرکز بر "دیپلماسی" و "گفت و گو" را مبنا قرار می دهد و انرژی اصلی خود را صرف این مباحث می کند و خوش بینانه گمان می کند از این طریق می توان مشکلات کشور را حل کرد.
اما نگاه واقعبینانه ضمن استقبال از دیپلماسی و گفتوگو در سطوح مختلف و تاکید بر تعامل با جهان، مفهوم کلیدی "قدرت" را ضروری و پیش نیاز اصلی برای پیشبرد حتی دیپلماسی و گفت و گو می داند.
توجه داشته باشیم در دنیایی زندگی می کنیم که میزان حق هر کشوری را اندازه قدرت او تعیین میکند!
در چنین دنیایی کشورهای ضعیف فاقد حق و کشورهای قوی صاحب حقوق مختلف دانسته می شوند.
یکی از درس های قرآن که در روابط بین الملل همواره باید پیش روی ما باشد و هرگز نباید آنرا فراموش کنیم این است که:
" وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم وَآخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم ۚ وَما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیکُم وَأَنتُم لا تُظلَمونَ
هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده میشود، و به شما ستم نخواهد شد!"
البته قدرت فقط در بعد نظامی محدود نمی شود و همه ابعاد قدرت اعم از اقتصادی، علمی، فرهنگی و...باید مورد توجه باشد.
کشوری که توان دفع تهدیدات در عرصههای مختلف را از خود نداشته باشد چگونه می تواند قدرت عرض اندام داشته باشد؟
ولی طبیعی است در میان انواع قدرت، قدرتی که امنیت کشور را تأمین میکند اولویت پیدا می کند چون امنیت پیش نیاز همه پیشرفت هاست.
فراموش نکنیم که بیشترین جنایت ها علیه بشریت را کسانی مرتکب شده اند که ادعای دموکراسی و حقوق بشر شان گوش فلک را کر کرده است.
جنگهای جهانی اول و دوم با دهها میلیون کشته و چندین برابر مجروح را چه کسانی به راه انداختند؟
داعش را چه کسانی خلق و پشتیبانی کردند؟
صدها هزار نفر مردم عراق را چه کسانی به بهانه سلاح کشتار جمعی کشتند؟
آیا با عاملان این همه کشتار و جنایت می توان فقط با زبان دیپلماسی و ایدههای فانتزی مانند گفت و گوی تمدن ها روبرو شد؟
کسانی که "میدان" و "دیپلماسی" را دو عرصه جداگانه می پندارند نه از میدان درک درستی دارند و نه از دیپلماسی.
این نکته مهم را نیز فراموش نکنیم که نه میدان اصالت دارد و نه دیپلماسی و در حقیقت هر دو ابزاری هستند برای تحقق "هدف" که تأمین امنیت ملی و منافع ملی است.
یک نظام خردمند و حکیم، نظامی است که بتواند از همه ابزارهای خود درست، بجا و به اندازه در صحنه روابط بین الملل استفاده کند و با بکارگیری بهینه آنها برای کشور تولید قدرت نماید و منافع خود را در حداکثر ممکن تأمین کند.
علاوه بر خرد و حکمت لازم در مرکزیت نظام، فرماندهان عرصههای مختلف بخصوص دیپلماسی و میدان نیز باید هریک بتوانند از نقش یکدیگر درک درستی داشته باشند تا با هم افزایی، سهم خود در تحقق سیاست ها و راهبردهای نظام را ایفا نمایند.