وقتی دولت روحانی نتوانست دستاورد ایجابی مهمی برای برجام دست و پا کند، به سراغ ایجاد دستاوردهای سلبی رفت که یکی از مهمترین آنها، «رفع سایه جنگ» بود، دستاوردی که جریان رسانه ای حامی دولت تلاش کرد به یکی از محورهای اصلی تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال 96 تبدیل شود.
در همان روزها، بیژن زنگنه وزیر نفت درباره اهمیت خروج ایران از سیاهچاله قطعنامههای شورای امنیت گفت: «من تا زنده هستم بدین خاطر خودم را مدیون آقای روحانی می دانم چون کار کارستانی کرد...آقای روحانی ما را از این سیاهچاله درآورد. از دید من، آقای روحانی فقط اگر همین یک کار را در دوره ریاست جمهوری اش کرده بود، کافی بود».
*همه چیز از 40 روز بعد از امضای برجام آغاز شد
اولین بار، حسن روحانی رئیس جمهور در اجتماع بزرگ مردم همدان در تاریخ 3 شهریورماه 94 یعنی 40 روز بعد از امضای برجام با اشاره به این توافق گفت: «امروز بعد از تلاش 23 ماه مذاکره پیگیر توسط فرزندان انقلابی شما و دیپلماتهای قهرمان شما به نقطهای رسیدیم که توانستیم سایه شوم جنگ را از سر مردم برداریم. امنیت واقعی را به این کشور بازگردانیم».
البته روحانی قبلا در سخنرانی در جمع مردم اسلامشهر در تاریخ 15 مردادماه 94 و همچنین در نشست مشترک هیات دولت و استانداران در تاریخ 28 مردادماه همان سال، به این موضوع به صورت ضمنی اشاره کرده بود.
رئیس جمهور در جلسه هیئت دولت در تاریخ 23 تیرماه 95 (اولین سالگرد امضای برجام) با تأکید بر اینکه یکی از موفقیتهای برجام برداشتن سایه تهدید از سر مردم بود، گفت: «پرونده ایران در شورای امنیت، در چارچوب فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار داده شده بود که زمینه را برای حمله نظامی به ایران آماده کنند و حتی در این زمینه به تفاهم هم رسیده بودند. مذاکرات توانست بهانه برای تهدیدات را برطرف و قدرت سیاسی، حقوقی و فنی ما را برای جهانیان آشکار کند».
روحانی در گفت وگوی تلویزیونی با مردم در تاریخ 12 مردادماه 95 رفع سایه شوم تهدید از بالا سر کشور را یکی از آثار مهم برجام دانست و گفت: «دشمنان پرونده ما را به شورای امنیت و در ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد برده بودند و شش الی هفت قطعنامه و تحریمهای سخت و شدید علیه کشورمان تصویب کرده بودند و هر زمانی ممکن بود کشورمان با آتش و جنگ ناخواسته مواجه شود و امروز این تهدید رفع شده است».
رئیس جمهور در همایش سراسری مجریان برگزاری انتخابات سال 96 در تاریخ 7 اسفندماه 95 گفت: «اگر برجام هیچ کاری نکرده باشد، فقط قطعنامههای الزامی فصل 7 شورای امنیت سازمان ملل را بدون اینکه حتی یک ساعت آن را اجرا کنیم، برای اولین بار در تاریخ سیاسی جهان لغو کردیم، برای موفقیتآمیز خواندن آن کافی است چرا که هیچ کشوری نبوده که او را به فصل 7 منشور سازمان ملل بکشانند مگر آنکه آن نظام را سرنگون کرده و جنگ را بر آن تحمیل کنند».
روحانی در دیدار نوروزی با جمعی از کارگزاران نظام و مدیران دستگاههای مختلف اجرایی کشور در تاریخ 14 فروردین ماه 96 گفت: «هدف ما در برجام این بود که سایه تهدید را از سر کشور برداریم و همچنین زنجیر تحریم های ظالمانه و تحمیلی را پاره کنیم که همه اینها در سایه کمکهای خداوند ، هدایت های مقام معظم رهبری و حمایت های مردم تحقق یافت».
همانطور که در ابتدای گزارش اشاره کردیم، این موضوع نقش مهمی هم در تبلیغات انتخاباتی رئیس جمهور در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در اردیبهشت ماه 96 ایفا کرد. به عنوان مثال، روحانی در اجتماع مردم استان قزوین در تاریخ 3 اردیبهشت ماه 96 با اشاره به انتخابات گفت: «اساس بحث بر سر این است که آیا میخواهیم دومرتبه تقابل با جهان آغاز شده و سایه شوم جنگ به کشور برگردد؟ یا میخواهیم فضای تعامل عزتمند یا سازنده را با جهان ادامه دهیم؟».
وی در جمع مردم یزد در تاریخ 9 اردیبهشت ماه 96 اظهار داشت: «در اردیبهشت باید اعلام کنید: شعار یا شعور؟ باید در اردیبهشت 96 اعلام کنید: خردورزی یا خرافه گرایی؟ باید در اردیبهشت 96 اعلام کنید: مسیر عزت کشور یا آنکه سایة شوم جنگ بر کشور عزیز ایران».
رئیس جمهور در مراسم دومین سالگرد درگذشت مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی در تاریخ 20 دی ماه 97 گفت: «هنگامی که برجام به ثمر رسید و توانستیم به توافق دست پیدا کنیم، آیتالله هاشمی به من گفت که امروز من دیگر راحت میمیرم چرا که امروز فهمیدم کشور استقرار یافت و سایه جنگ از کشور برداشته شده است».
روحانی در جلسه توسعه و برگزیدگان استان گیلان در تاریخ 15 اسفندماه 97 مجددا به این موضوع پرداخت و گفت: «زمانی که آقای ظریف و همکارانش عازم مذاکره هستهای بودند، آنها را فرا خوانده و اعلام کردم که در روند این مذاکرات یک خط قرمز دارم که اگر مراعات نشود هیچ توافقی را نخواهم پذیرفت و آن خارج شدن از فصل 7 منشور سازمان ملل متحد و لغو قطعنامهها است و این شرطی بود که بر روی آن کاملاً تأکید داشتم. در تاریخ سازمان ملل نظیری وجود ندارد که کشوری تحت فصل 7 قرار بگیرد و بدون اینکه آن را اجرا کند، از آن خارج شود و برای اولین بار جمهوری اسلامی ایران از فصل 7 خارج شد. فصل 7 به معنای قرار داشتن در مرز جنگ است و کشوری را که تحت فصل 7 قرار میدهند به معنای آن است که هر کاری میتوانند علیه آن انجام دهند که مرحله آخر آن جنگ است.
در این راستا رئیس جمهور فرانسه به طور علنی و در مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد که در سال 91، 5 کشور متفقاً تصمیم به جنگ علیه ایران گرفتیم و وقتی انتخابات سال 92 پیش آمد و شما روی کار آمدید شاهد تغییر شرایط بودیم، لذا از تصمیم خود دست نگه داشتیم. حضور مردم در انتخابات 92 و شگفتیآفرینی آنها کشور را از جنگ حتمی نجات داد. این تحلیل نیست، بلکه گفتههای رئیس جمهور فرانسه در یک جلسه علنی و مطبوعاتی است. با این شرایطی که حاکم بود، توانستیم کشور را از فصل 7 بدون آنکه یک لحظه قطعنامه را اجرا کنیم، خارج شویم».
البته رئیس جمهور تنها مقام دولتی نبود که بر روی این موضوع تاکید داشت. در ادامه به اظهارات برخی مقامات دیگر دولتی هم اشاره شده است:
مجید انصاری معاون پارلمانی رئیس جمهور در مراسم تجلیل از معلمان نمونه شهرستان اسلامشهر و چهاردانگه در تاریخ 13 اردیبهشت ماه 95 گفت: «در دیدار آقای روحانی با رییسجمهوری فرانسه، ایشان به آقای دکتر روحانی گفتند تصمیم ما برای حمله به ایران قطعی بود ولی برای زمان آن تردید داشتیم و انتخابات ریاست جمهوری و توافق هستهای سایه جنگ را از سر ایران برداشت».
محمدعلی نجفی مشاور اقتصادی رئیسجمهور در همایش «رفاه و منزلت اجتماعی معلم» که در کانون امام علی(ع) اراک در تاریخ 4 دی ماه 95 گفت: «وقتی به این میاندیشم که اگر برجام اتفاق نیافتاده بود و توافق نشده بود، تنم میلرزد، اولاند {رئیس جمهور فرانسه} در یک دیدار خصوصی صراحتاً گفت در مورد حمله به ایران به توافق رسیده بودیم و تنها اختلاف بر سر زمان و گستره حمله بود که به نتیجه نرسیده بود که فکر میکردم این را تنها در دیدار خصوصی می گوید اما در پایان نشست و وقتی بیرون آمدند در مصاحبه مطبوعاتی مشترک، باز سربسته اعلام کرد».
بسیاری از مقامات دولتی مانند مسعود سلطانی فر وزیر ورزش و جوانان هم با ارائه روایت های مشابهی از این دیدار روسای جمهور ایران و فرانسه، تاکید کردند که با درایت رئیس جمهور در ماجرای برجام، خطر جنگ از سر کشور برداشته شد!
محمد شریعتمداری معاون اجرایی رئیس جمهور، رضا صالحی امیری وزیر ارشاد و ... جزو دیگر مقامات دولتی بودند که مدعی شدند دور شدن سایه جنگ از کشور، از مهمترین دستاوردهای برجام بوده است.
*ایران نه زیر سایه جنگ بود و نه از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج شد
به گزارش فارس، همانطور که اشاره شد مهمترین مستند دولت روحانی برای مطرح کردن این ادعا که برجام موجب شده است سایه جنگ از کشور برداشته شود، ادعای خروج از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل با قطعنامه 2231 شورای امنیت است، قطعنامه ای که ناشی از مذاکرات ایران با 1+5 درباره برجام بود.
برای بررسی این ادعا بایستی فصل هفتم منشور سازمان ملل با عنوان «اقدام با توجه به تهدیدات نسبت به صلح، نقض صلح و اقدامات خشونتآمیز» مورد بررسی قرار گیرد. در ذیل این فصل 13 بندی (بندهای 39 تا 57)، ابزارها و روشهایی که سازمان ملل آنها را برای مقابله با آنچه که تهدید برای صلح شناخته میشود، معتبر میداند تعریف شده است.
در بند 39، «شورای امنیت سازمان ملل» به عنوان نهاد تشخیصدهنده تهدیدات نسبت به صلح و امنیت بینالملل تعیین شده و بر این نکته تاکید شده است که این نهاد با توجه به ابزارهای تعریف شده در بندهای 41 و 42 میتواند نسبت به خنثیسازی تهدیدات تصمیم بگیرد. بقیه بندها به کیفیت اقدام و اجماع جهانی علیه تهدیدات میپردازد. در بند 41 آورده شده است که شورای امنیت میتواند در رابطه با ابزارهایی که شامل استفاده از نیروی نظامی «نیست»، تصمیم بگیرد و این ابزارها میتواند شامل قطع کامل یا جزیی روابط اقتصادی و ارتباطی و همچنین قطع روابط دیپلماتیک بشود. در بند 42 هم آمده است اگر شورای امنیت ابزارهای تدارک دیده شده در بند 41 را ناکافی بداند یا اینکه بعد از استفاده از این ابزارها ثابت شود که به اندازه کافی موثر نبوده است، میتواند از نیروی نظامی استفاده نماید.
با توجه به مواد فوق، میتوان نتیجه گرفت در صورتی که شورای امنیت سازمان ملل علیه کشوری قطعنامه صادر نماید و اقدام ذیل بند 42 و یا اقدام ذیل کلیت فصل هفتم را مجاز بداند، میتوان گفت که احتمال اقدام نظامی علیه آن کشور وجود خواهد داشت.
بررسی قطعنامههای فصل هفتمی صادره از سوی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران که شامل قطعنامههای 1737 (سال 2005)، 1747 (سال 2006)، 1803 (سال 2008) و 1929 (سال 2010) میشود، نشان میدهد که این شورا ذیل بند 41 فصل هفتم منشور سازمان ملل در رابطه با ایران تصمیم گرفته و هرگز ذیل بند 42 و یا کلیت فصل هفتم این منشور تصمیمی اتخاذ نکرده است. گفتنی است قطعنامه 1696 (سال 2006) شورای امنیت سازمان ملل هم جزو قطعنامههای فصل هفتمی صادره از سوی شورای امنیت علیه ایران است ولی ذیل بند 40 فصل هفتم منشور سازمان ملل و با هدف هشدار و ضرب العجل به ایران برای اجرای قطعنامه های شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی صادر شده است. در نتیجه، این ادعا که با توجه به برجام و صدور قطعنامه 2231 شورای امنیت، سایه جنگ از کشور برداشته شد، ادعای نادرستی به لحاظ حقوقی است.
بخشی از قطعنامه 1929 که بیان می کند این قطعنامه ذیل بند 41 فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار دارد
البته جریان حامی دولت بعضا ادعا می کنند روند صدور قطعنامه در شورای امنیت به سمتی میرفت که ایران ذیل بند 42 منشور سازمان ملل متحد قرار بگیرد. این ادعا هم با توجه به شواهد میدانی فاقد اعتبار است. به دلیل اینکه قبل از شروع مذاکرات با 5 + 1 در دولت روحانی، چین و روسیه مخالفت خود را با در نظر گرفتن هر گونه اقدام نظامی علیه ایران در شورای امنیت ابراز کرده بودند. همچنین در دولتهای نهم و بخصوص دهم، چند بار آمریکایی ها با کمک همتایان اروپایی خود تلاش کردند قطعنامه هایی «ذیل عنوان کلی» فصل هفتم در شورای امنیت صادر نمایند، اما روسیه و چین با این استدلال که ایران هیچ گاه امنیت جهان را به مخاطره نینداخته است، مانع شدند.
علاوه بر این، لازم است به این نکته اشاره شود که با برجام و قطعنامه 2231، ایران از ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل خارج نشده است بلکه قطعنامه هایی که در شورای امنیت و تحت فصل هفتم (بند 41) علیه ایران تصویب شده بود در ذیل قطعنامه 2231 تجمیع شده و به حالت تعلیق درآمده است و براساس مکانیسم ماشه، صرفاً با ادعای یکی از کشورهای 1+5 درباره عدم اجرای تعهدات ایران در برجام، در فاصله حداکثر ۶۰ روز، مفاد تمام قطعنامههای گذشته علیه ایران به صورت «خودکار» باز میگردد.
*گزینه جنگ جدی نشد چون تبعات آن برای آمریکا قابل پیش بینی نبود
حال به سراغ سوال بعدی می رویم. فارغ از بحث قطعنامه های شورای امنیت، در دوره اوج تنش های آمریکا با ایران، گزینه جنگ با کشورمان، چقدر در آمریکا جدی بود؟
حسین روزبه کارشناس مسائل ایران-آمریکا و سید مصطفی خوشچشم کارشناس روابط بینالملل در برنامه تلویزیونی «ثریا» در تاریخ 26 آبان ماه 95 توضیحات مهمی درباره این موضوع دادند. خوشچشم با اشاره به علاقه فراوان اتاق های فکر آمریکاییها برای بررسی سناریوهای مختلف گفت: «صدها سناریو بهدقت نوشته میشود تا درصورتیکه هر اقدامی شد چه نتیجهای میدهد. آنها بهشدت علاقه دارند که از ایران جامعه نخبگان، خبرنگاران، ارتشیها ، نظامیها و یا متخصص دفاعی با هزینه هنگفت شرکت کند تا آنها بفهمند که عکسالعمل ایرانیها نسبت به این قضیه چیست؟ آنها اطلاعات میخواهند و اطلاعات ندارند و کور بودن این افراد باعث شد که جنگ جزء گزینهها نباشد...آنها میگویند ما توان شروع این اقدام را داریم اما چون نمیدانیم که در چه حوزهای، با کدام ابزار، در کدام منطقه و با چه سطحی، و با چه شدتی به ما پاسخ داده خواهد شد پرونده جنگ را بایگانی کردهاند».
روزبه هم با اشاره به واکنش اتاقهای فکر آمریکاییها نسبت به موضوع جنگ با ایران گفت: «اما آمریکاییها به این اکتفا نکردند و کارگروه متشکل از بزرگترین افرادشان را اختصاصاً برای بررسی موضوع جنگ گردآوردند. اشخاصی که در این کارگروه بودهاند، آقای برژنسکی، آقای نیکلا برنز، آقای ریچارد آرمیتاژ و افرادی دیگر همچون فرماندهان نیروهای آمریکا، بازنشستههای نیروهای آمریکا مانند آقای ویلیام ورز و ژنرال زینی و ... در این مجموعه حضورداشتهاند. جمعبندی این افراد در رابطه با جنگ با ایران است که بهتفصیل گفته شده است. آنها گفتهاند که درصورتیکه با ایران وارد جنگ بشویم به سه الی 4 نقطه میتوانند فقط ضربه بزنند و امکان از بین بردن آن را ندارند... این افراد میگویند که ما با 14 «نمیدانم» در حوزه ایران مواجه هستیم؛ نمیدانیم که ایران چگونه میخواهد جواب بدهد، نمیدانیم ایران در چه سطحی میخواهد جواب بدهد، نمیدانیم در چه حوزه جغرافیایی میخواهد جواب دهد، با چه میزان شدتی، در ایران جواب خواهد داد یا در منطقه جواب خواهد داد؟ در کدام بخش از دنیا جواب خواهد داد؟ این گزارش را خبرهترین و در حقیقت زبدهترین و بزرگترین کارشناسان امنیت ملی امریکا میگویند. برژنسکی و آقای زینی که فرمانده سندکام بوده است میگوید که اگر قرار باشد جنگی در حوزه ایران اتفاق بیافتد کسی که باید عملیات بکند فرمانده سندکام است، این شخص میگوید که من نیستم».
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در کنفرانس سالانه مرکز سابان وابسته به اندیشکده آمریکایی بروکینگز در تاریخ 16 آذرماه 92 یعنی حدود دو هفته بعد از حصول توافق ژنو بین ایران و کشورهای 1+5 با تاکید بر اینکه اگر ما میتوانستیم گزینه ای ایجاد کنیم که درآن ایران تک تک پیچ و مهره های برنامه هسته ای اش را برچیند و احتمال داشتن برنامه هسته ای را برای همیشه فراموش کند و بدین طریق از توانمندی های نظامی اش نیز خلاص شود، این گزینه را در پیش می گرفتیم، گفت: «من میخواهم مطمئن شوم که همه متوجه موضوع شده اند، این که آن گزینه خاص {گزینه نظامی} وجود ندارد. از این رو ما ناچاریم با توجه به گزینه های موجود تصمیم گیری کنیم».
*روحانی (بهمن 91): من فکر نمیکنم آمریکایی ها به فکر جنگ باشند
جالب اینجاست که حسن روحانی در اولین قسمت برنامه تلویزیونی «شناسنامه» در تاریخ 20 بهمن ماه 91 یعنی 4 ماه قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 92 در پاسخ به سوال مجری برنامه که خیلی ها معتقدند ما به جایی در روابط مان به آمریکا رسیده ایم که یا باید به سوی جنگ برویم یا به سوی یک بازی برد-برد، گفت: «من جنگ را قبول ندارم. جنگ ما و آمریکا نه به نفع ماست و نه به نفع آمریکا و من فکر نمی کنم آمریکایی ها به فکر جنگ باشند. حتی در مقطع فعلی هم فکر نمیکنم. در مقاطع گذشته هم شاید در یک مقطعی بوش به دنبال این کار بود، بر مبنای آنچه در کتاب فیشر یا جک استراوا ما میخوانیم. هر دو آنها این را گفته اند که نئوکان ها به دنبال جنگ با ایران بوده اند. البته سه وزیر اروپایی هم که به تهران آمدند، همچین ادعایی داشتند که آمریکا به دنبال جنگ است و ما مخالفیم. حالا می گویم شاید یک مقطعی آمریکا به فکر جنگ بود ولی الان فکر نمی کنم آمریکا به فکر جنگ باشد چون می داند آثار این جنگ چقدر مخرب برای منطقه و برای منافع خود آمریکا خواهد بود. بنابراین من فکر نمیکنم پایان این تخاصم ایران و آمریکا باید جنگ باشد و خود آمریکاییها هم شاید دنبال این نباشند. به فرض اگر کسی هم دنبال این باشد، ما نباید بگذاریم. شاید کسی که دنبال این هست، صهیونیست ها باشند وگرنه خود آمریکایی ها هم بعید است دنبال این کار باشند».
*برجام احتمال جنگ را کاهش داد یا افزایش؟
همانطور که توضیح داده شد، یکی از مهمترین دلایلی که گزینه جنگ با ایران هیچگاه برای آمریکاییها جدی نشد، این بود که اطلاعات کافی از وضعیت کشورمان نداشتند. با این وجود، ایران در قالب برجام قبول کرد که تحت بیشترین و شدیدترین بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار بگیرد، سازمانی که ارتباط بسیار خوبی با آمریکایی ها داشت و بارها اثبات شده بود که اطلاعات ایران را به آمریکا می دهد، اتفاقی که در اواخر دوره صدام برای عراق هم رخ داده بود. با توجه به همین موضوع، نه تنها برجام سایه جنگ را از کشور را رفع نکرد و یا حتی احتمال جنگ را کاهش نداد بلکه اتفاقا باعث افزایش احتمال جنگ شد.
البته این موضوع صرفا یک تحلیل نیست، بلکه مقامات و اندیشکده های آمریکایی بارها با اشاره به اینکه براساس برجام، ایران تحت شدیدترین بازرسیها در تاریخ قرار خواهد گرفت، به این موضوع صراحتا اشاره کردهاند. به عنوان مثال، جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید در تاریخ 26 تیرماه 94 یعنی صرفا چند روز بعد از امضای برجام در وین گفت: «نکته کلیدی این است که (پس از توافق) گزینه نظامی تقویت هم میشود، چراکه طی این سالها ما جزئیات بیشتری از برنامه هستهای ایران جمعآوری خواهیم کرد. بنابراین زمانی که وقت تصمیمگیری فرماندهان نظامی آمریکا و اسرائیل در مورد هدفگیری میرسد، به دلیل اطلاعاتی که طی این سالها به لطف رژیم بازرسیها جمعآوری کردهایم، آن تصمیمات به طرز چشمگیری مبتنی بر اطلاعات بوده و توانمندیهای ما ارتقا یافتهاند».
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا چند روز بعد از امضای برجام در اواخر تیرماه 94 گفت: «فردی که جای من به عنوان رئیس جمهور آمریکا می نشیند، جمهوری خواه یا دموکرات؛ نه تنها به اندازه من توان خواهد داشت که اقدامات نظامی یا تحریمهای جدید را علیه ایران اجرا کند بلکه دید بهتری از توان و برنامه هسته ای ایران خواهد داشت».
همچنین اوباما در یک ویدئو کنفرانس با گروههای حامی برجام در آمریکا در تاریخ 9 مردادماه 94 با اشاره به اینکه براساس این توافق، برنامه هسته ای ایران براساس این توافق در 15 سال آینده به شدت محدود شده و تحت شدیدترین بازرسیها در تاریخ خواهد بود، بر این موضوع تاکید کرد که در این دوره زمانی با توجه به رژیم بازرسی و راستیآزمایی ایجاد شده، هرآنچه لازم است را از برنامه هستهای ایران میدانیم، گفت: «(آن زمان) هر رئیسجمهوری اگر لازم باشد که برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای دست به اقدام نظامی بزند، در موقعیت به مراتب بهتری خواهد بود».
همچنین اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا در تاریخ 28 تیرماه 94 درباره برجام گفت: «یکی از دلایلی که این یک توافق خوب است، این است که هیچکاری در جهت پیشگیری از گزینه نظامی، گزینه نظامی ایالات متحده که من مسئول آن هستم، انجام نمیدهد».
*همکاری با سازمان ملل منجر به تقویت احتمال جنگ شد
حال مناسب است به یک تجربه تاریخی مهم اشاره کنیم که به خوبی نشان میدهد برجام نه تنها کمکی به برداشتن سایه جنگ از سر کشور نمیکند، بلکه اتفاقا میتواند این راهکار را به عنوان یک گزینه اثربخش در دستگاه محاسباتی کشورهای متخاصم مانند جا بیاندازد، اشاره کنیم. اندیشکده آمریکایی RAND که یکی از مهمترین مراکز پژوهشی آمریکا در زمینهسیاستگذاری بینالملل و امنیت ملی است، گزارشی تحت عنوان «چرا مقاومت عراق در برابر نیروهای ائتلاف بسیار ضعیف بود» (Why The Iraqi Resistance To The Coalition Invasion Was So Weak) در سال 2007 منتشر کرد و براساس مصاحبه با مقامات نظامی و غیرنظامی عراق به بررسی این موضوع پرداخت که علل و زمینههای فروپاشی زودهنگام مقاومت نیروهای نظامی عراق در برابر نیروهای اشغالگر خارجی چه بوده است؟
در فصل دوم این گزارش به خطاهای راهبردی صدام پرداخته شده و بر این نکته تاکید شده است که یکی از خطاهای راهبردی رئیس جمهور وقت عراق این بود که فکر میکرد با کوتاه آمدن و پذیرش خواستههای مطرح شده در قطعنامههای شورای امنیت میتواند از وقوع جنگ جلوگیری نماید. در این بخش از گزارش مذکور آمده است: «صدام باور داشت که میتواند جلوی حملات را با نشان دادن اینکه عراق هیچ سلاح کشتار جمعی ندارد و در حال همکاری کامل با کمیسیون بازرسی، راستیآزمایی و نظارت سازمان ملل (UNMOVIC ) است، بگیرد. او ظاهرا محاسبه کرده بود که همکاری عراق با UNMOVIC نه تنها بهانهی جنگ را بر میدارد بلکه تحریمها را نیز به پایان میرساند. صدام در این راستا به گارد ملی دستور داده بود که «شب و روز» برای بازرسان UNMOVIC «خانهی باز» آماده کنند».