در ابتدای این برنامه علی خلاقی همسر لیلی ریاحی دخترخوانده سیمین دانشور و تنها خواهرزاده بانوی داستاننویس ایران یادداشتی را که ریاحی به مناسبت درگذشت خالهاش نوشته بود، قرائت کرد.
ریاحی در این یادداشت خطاب به دانشور آورده بود: در بیمارستان با زبان و نگاه با من سخن میگفتی و در لبهایت ترنمی از دعایی بود که من نمیشنیدم. سیمین جان اکنون سجاده پهن است و وقت دعای توسل.
خواهرزاده دانشور در ادامه یادداشت نوشته بود: من آواز تو را میشناسم؛ همان آواز آن تُرک طناز و آن مایه ناز که همواره بر لب تو جاری بود.
یادداشت لیلی ریاحی با سرودهای از او درباره سیمین دانشور خاتمه یافت.
در این برنامه همچنین حجت الاسلام نقویان در سخنانی، سیمین دانشور را مادر ادبیات ایران خواند و گفت: او بانوی مستقل و شخصیتی فرهیخته و روشنفکری متعهد بود که قلبش برای فرهنگ ایران می تپید.
وی گفت: حقیقتا مجلس ختم سیمین دانشور نباید به مراسم سوگ و عزا تبدیل شود بلکه باید یک مجلس فتح و گشایش در امور باشد.
نقویان همچنین از اینکه برخی روشنفکران هم عصر دانشور تعمدا و برخلاف او زن ایرانی را در داستان هایشان موجودی که می بایست تنها حرفهایی دهن پرکن از افرادی مانند ژان پل سارتر بگوید، نشان میدهند انتقاد کرد و گفت: دانشور هیچگاه این گونه نبود و زن در آثار او شخصیتی است که می تواند به مردش کمک کند بلکه فراتر از آن، او را هدایت کند.
وی همچنین دانشور را افتخاری برای ادبیات ایران نامید و او را به ذات و بدون تاثیرگرفتن از همسرش جلال آل احمد، دارای شخصیتی مستقل توصیف و تاکید کرد: او نشان داد که میشود از کویر هم گلهای خوشبو چید اگر هنوز شامههایی برای بوییدن آنها وجود داشته باشد.
همچنین در این مراسم سید محمد حسینی وزیر ارشاد به هنگام خروج از مسجد الجواد با محمود دولت آبادی که در حال ورود به مسجد بود، مواجه شد که دولت آبادی از او درباره دلایل صادر نشدن مجوز انتشار رمان زوال کلنل پرسید که حسینی با خوشرویی او را در آغوش کشید اما پاسخی به درخواست او نداد.
دولتآبادی همچنین خوش و بش کوتاهی با بهمن دری معاون فرهنگی وزارت ارشاد انجام داد و به نظر میرسید که قصد دارد درباره کتابش با او نیز رایزنی کند که دری بلافاصله با او خداحافظی کرد و از مسجد الاجواد خارج شد.
من عاشق رمان "کلیدر" دولت آبادیم!