فرهاد عشوندی در خبرآنلاین نوشت:
این مروری است تا نشان دهیم واقعا همگی باور داریم تاریخ، آیینه عبرت است. 5 سال و 6 ماه قبل... تیم ملی فوتبال آن روزها در جام جهانی دو شکست و یک تساوی داشت که محمد علیآبادی چون سرداری فاتح، حکم به عزل محمد دادکان داد. محمد دادکان که دستورات را برنمیتافت و علم استقلال فدراسیون فوتبال در دست گرفته بود.
دادکانی که یک سال، تا توانست تاخت و اقتدار سازمان ورزش را به تمسخر گرفت. علیآبادی با مشورت امثال داریوش مصطفوی به این گمان که هیچ کس هیچ غلطی نمیتواند بکند، فوتبال ملی را تعلیق کرد تا ورزش کشور برای بازگشت فوتبال ما به چارچوب بینالمللی، زیر بار پذیرش ترکمانچای برود. از قضای روزگار، نزدیکان امروز آقای وزیر، آن موقع هم بودند و در تدوین ترکمانچای نقش داشتند. آنها میتوانند شهادت دهند که چطور سیستم ورزش کشور مجبور به خم شدن تا زانو برابر مردی بود که رئیس جمهور وقتی داشت در تلویزیون به مردم میگفت برای رهایی از شر فشار فیفا به علیآبادی گفته از فوتبال کنار بکشد، چه اخمی بر صورت داشت.
اصلا نمیخواهم بگویم صفایی بد بود یا خوب که مردم خود درباره صفایی و دیگر سیاسیونی که به ورزش آمدهاند قضاوت میکنند. قصه این بار مصاحبهای است که حمید سجادی داشته با سایت سازمان ورزش. گفتوگویی که سندی است قابل استناد برای مقامات متولی بینالمللی فوتبال تا هرآنچه را پیش از این بر سر فوتبال آوردهاند دوباره بر سرمان بیاورند. فیفا در قوانین دولتی ما دخالتی نمیکند.
بیشک این را هم شما دکتر عزیز و دونده قهرمان میدانید و هم ما؛ اما فیفا بر اساس قانونی که دولت نهم برای فوتبال کشور نوشته - که وزیر امروز ورزش هم در مقام وزیر تعاون، یکی از تائید کنندگانش بود - با ایران برخورد میکند. کتابچه قطع جیبی با جلد آبی رنگی که در بند یک آن نوشته شده: «فدراسیون فوتبال موسسهای غیر دولتی است و هیچ یک از ارکان حاکمیتی حق دخالت در امورش را ندارند و تنها مجمع فوتبال برایش تصمیم میگیرد».
قانونی که برای رسمیت یافتن به هیات دولت رفت و آقای عباسی در مقام وزیر تعاون در تصمیمی جمعی با دیگر وزرا و شخص رئیس جمهور، تصمیم گرفتند این اساسنامه باید تصویب شود تا فوتبال ملی ما از سرگردانی و بلاتکلیفی و تعلیق خارج شود.
علی کفاشیان بازنشسته است، درست. او نتایجی عجیب و غیر قابل تحمل گرفته، به روی چشم؛ اما به نظر شما او مقصر است یا طرز فکری که 4 سال قبل تصمیم گرفت این رئیس را به مجمع تحمیل کند؟ اینکه دیگر کلامی است که آقای رئیس کنار دست جناب وزیر در مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال به زبان آورد: «همه انتخابهای قبلی، حتی بار قبل که خودم رئیس شدم، مجمع برای رای دادن آزاد نبود».
آن لحظه البته شاید آقای سجادی، گمان تان این بود که مجمع به تغییر رئیس رای میدهد. این حرفی است که چند بار هم در مصاحبه هایتان به زبان آوردید؛ اما شما در مقام مشاور اصلی وزیر در امور ورزش قهرمانی آیا نمیدانید چرا مجمع به تغییر رای نداد؟ غیر از این است که یک بار همه اهالی فوتبال تصمیم گرفتند با باور شخصی شان به چیزی رای دهند که فکر میکنند صلاح فوتبال کشور است؟ غیر از این است که کاندیدای رقیب اگر حمایتهای خاصه نداشت در این شرایط حتی به سختی میتوانست 10 رای بیاورد؟
چه میشود اگر باور داشته باشید علی کفاشیان که 4 سال فوتبال را یاد گرفته میتواند این بار با اعتماد مجمع، فوتبال را بهتر از دیگران اداره کند چون حمایت حداکثری اهالی فوتبال را دارد؟ او بی شک گزینه ایدهآل هیچ یک از فوتبالیها نبوده و نیست؛ اما خیرالموجودین است. همان طور که وقتی شما را برای وزارت ورزش معرفی کردند بسیاری به احترام قهرمانیهایتان پای شما ایستادند و به نمایندگان مجلس خرده گرفتند که چرا انگ سیاسی بر پیشانی قهرمان خورده شد. بی آنکه به این بیاندیشند آیا میتوانید گزینهای ایدهآل برای گرداندن کشتی ورزش کشور باشید یا نه.
دوست عزیز، ورزشکار تحصیلکرده؛ جناب آقای سجادی؛ شاید شما روزی که محمد دادکان را به طبقه دوم ساختمان فدراسیون فوتبال آوردند تا اعلام کند استعفاء داده و قصه را تمام شده بدانند، در کیش مسئولیت داشتید و به یاد نیاورید؛ اما فیفا حتی کوچکترین توجهی به آن اتفاق نداشت و اخبارش را پیش از این از دل مصاحبههایی چون آنچه شما با سایت وزارت ورزش داشتید، جمع کرده بود و تصمیمش را برای تعلیق به اجرا گذاشت.
و این بار جناب آقای وزیر؛ چه افتخاری در کارنامه کاریتان خواهد بود اگر خدای ناکرده، فیفا که هیچ غلطی نمیتواند بکند، رای به تعلیق فوتبال ما بدهد و جای ما عربستان یا بحرین در دور نهایی انتخابی جام جهانی شرکت کند؟
چقدر دشوار است که نزدیکانتان به جای انداختن توپ در زمین نهاد قضایی سازمان بازرسی، متن نامهای را که باید در هیات دولت طرح شود، مکتوب کنند و شما مجوز لازمش را از اعضای هیات دولت بگیرید تا فارغ از دردسرهای فوتبال، روی رقابت بزرگ المپیک تمرکز کنید؟
آیا احدیف ناکامی فوتبال را به نام شما خواهد نوشت؟ تیم ملی برای نرفتن به جام جهانی تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری آینده وقت دارد و تا آن زمان دولت عوض شده؛ اما اگر بگذاریم کارلوس کروش که مردم دوستش دارند و بیش از همه ما برای رساندن تیمش به جام جهانی زحمت میکشد و دغدغه دارد، کارش را بکند شاید آن روز شما در کارنامه کاریتان، یک موفقیت چشمگیر فوتبالی داشته باشید: صعود به جام جهانی 2014.
این مروری است تا نشان دهیم واقعا همگی باور داریم تاریخ، آیینه عبرت است. 5 سال و 6 ماه قبل... تیم ملی فوتبال آن روزها در جام جهانی دو شکست و یک تساوی داشت که محمد علیآبادی چون سرداری فاتح، حکم به عزل محمد دادکان داد. محمد دادکان که دستورات را برنمیتافت و علم استقلال فدراسیون فوتبال در دست گرفته بود.
دادکانی که یک سال، تا توانست تاخت و اقتدار سازمان ورزش را به تمسخر گرفت. علیآبادی با مشورت امثال داریوش مصطفوی به این گمان که هیچ کس هیچ غلطی نمیتواند بکند، فوتبال ملی را تعلیق کرد تا ورزش کشور برای بازگشت فوتبال ما به چارچوب بینالمللی، زیر بار پذیرش ترکمانچای برود. از قضای روزگار، نزدیکان امروز آقای وزیر، آن موقع هم بودند و در تدوین ترکمانچای نقش داشتند. آنها میتوانند شهادت دهند که چطور سیستم ورزش کشور مجبور به خم شدن تا زانو برابر مردی بود که رئیس جمهور وقتی داشت در تلویزیون به مردم میگفت برای رهایی از شر فشار فیفا به علیآبادی گفته از فوتبال کنار بکشد، چه اخمی بر صورت داشت.
اصلا نمیخواهم بگویم صفایی بد بود یا خوب که مردم خود درباره صفایی و دیگر سیاسیونی که به ورزش آمدهاند قضاوت میکنند. قصه این بار مصاحبهای است که حمید سجادی داشته با سایت سازمان ورزش. گفتوگویی که سندی است قابل استناد برای مقامات متولی بینالمللی فوتبال تا هرآنچه را پیش از این بر سر فوتبال آوردهاند دوباره بر سرمان بیاورند. فیفا در قوانین دولتی ما دخالتی نمیکند.
بیشک این را هم شما دکتر عزیز و دونده قهرمان میدانید و هم ما؛ اما فیفا بر اساس قانونی که دولت نهم برای فوتبال کشور نوشته - که وزیر امروز ورزش هم در مقام وزیر تعاون، یکی از تائید کنندگانش بود - با ایران برخورد میکند. کتابچه قطع جیبی با جلد آبی رنگی که در بند یک آن نوشته شده: «فدراسیون فوتبال موسسهای غیر دولتی است و هیچ یک از ارکان حاکمیتی حق دخالت در امورش را ندارند و تنها مجمع فوتبال برایش تصمیم میگیرد».
قانونی که برای رسمیت یافتن به هیات دولت رفت و آقای عباسی در مقام وزیر تعاون در تصمیمی جمعی با دیگر وزرا و شخص رئیس جمهور، تصمیم گرفتند این اساسنامه باید تصویب شود تا فوتبال ملی ما از سرگردانی و بلاتکلیفی و تعلیق خارج شود.
علی کفاشیان بازنشسته است، درست. او نتایجی عجیب و غیر قابل تحمل گرفته، به روی چشم؛ اما به نظر شما او مقصر است یا طرز فکری که 4 سال قبل تصمیم گرفت این رئیس را به مجمع تحمیل کند؟ اینکه دیگر کلامی است که آقای رئیس کنار دست جناب وزیر در مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال به زبان آورد: «همه انتخابهای قبلی، حتی بار قبل که خودم رئیس شدم، مجمع برای رای دادن آزاد نبود».
آن لحظه البته شاید آقای سجادی، گمان تان این بود که مجمع به تغییر رئیس رای میدهد. این حرفی است که چند بار هم در مصاحبه هایتان به زبان آوردید؛ اما شما در مقام مشاور اصلی وزیر در امور ورزش قهرمانی آیا نمیدانید چرا مجمع به تغییر رای نداد؟ غیر از این است که یک بار همه اهالی فوتبال تصمیم گرفتند با باور شخصی شان به چیزی رای دهند که فکر میکنند صلاح فوتبال کشور است؟ غیر از این است که کاندیدای رقیب اگر حمایتهای خاصه نداشت در این شرایط حتی به سختی میتوانست 10 رای بیاورد؟
چه میشود اگر باور داشته باشید علی کفاشیان که 4 سال فوتبال را یاد گرفته میتواند این بار با اعتماد مجمع، فوتبال را بهتر از دیگران اداره کند چون حمایت حداکثری اهالی فوتبال را دارد؟ او بی شک گزینه ایدهآل هیچ یک از فوتبالیها نبوده و نیست؛ اما خیرالموجودین است. همان طور که وقتی شما را برای وزارت ورزش معرفی کردند بسیاری به احترام قهرمانیهایتان پای شما ایستادند و به نمایندگان مجلس خرده گرفتند که چرا انگ سیاسی بر پیشانی قهرمان خورده شد. بی آنکه به این بیاندیشند آیا میتوانید گزینهای ایدهآل برای گرداندن کشتی ورزش کشور باشید یا نه.
دوست عزیز، ورزشکار تحصیلکرده؛ جناب آقای سجادی؛ شاید شما روزی که محمد دادکان را به طبقه دوم ساختمان فدراسیون فوتبال آوردند تا اعلام کند استعفاء داده و قصه را تمام شده بدانند، در کیش مسئولیت داشتید و به یاد نیاورید؛ اما فیفا حتی کوچکترین توجهی به آن اتفاق نداشت و اخبارش را پیش از این از دل مصاحبههایی چون آنچه شما با سایت وزارت ورزش داشتید، جمع کرده بود و تصمیمش را برای تعلیق به اجرا گذاشت.
و این بار جناب آقای وزیر؛ چه افتخاری در کارنامه کاریتان خواهد بود اگر خدای ناکرده، فیفا که هیچ غلطی نمیتواند بکند، رای به تعلیق فوتبال ما بدهد و جای ما عربستان یا بحرین در دور نهایی انتخابی جام جهانی شرکت کند؟
چقدر دشوار است که نزدیکانتان به جای انداختن توپ در زمین نهاد قضایی سازمان بازرسی، متن نامهای را که باید در هیات دولت طرح شود، مکتوب کنند و شما مجوز لازمش را از اعضای هیات دولت بگیرید تا فارغ از دردسرهای فوتبال، روی رقابت بزرگ المپیک تمرکز کنید؟
آیا احدیف ناکامی فوتبال را به نام شما خواهد نوشت؟ تیم ملی برای نرفتن به جام جهانی تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری آینده وقت دارد و تا آن زمان دولت عوض شده؛ اما اگر بگذاریم کارلوس کروش که مردم دوستش دارند و بیش از همه ما برای رساندن تیمش به جام جهانی زحمت میکشد و دغدغه دارد، کارش را بکند شاید آن روز شما در کارنامه کاریتان، یک موفقیت چشمگیر فوتبالی داشته باشید: صعود به جام جهانی 2014.