مهمترین تفاوت انتخابات ۱۴۰۰ با ادوار پیشین آن بود که برخلاف گذشته که دولتها همواره با مصادره به مطلوب مشارکت حداکثری، درصدد بودند تا این کمیت معتنابه را به حساب اقبال عمومی نسبت به باند سیاسی خود گذاشته و سبد مقبولیت جناح خود را پُر کنند، اما مشارکت ۴۸ درصدی دوره اخیر موجب شده تا ضمن شکل گیری رقابتی منفی یا انکاری در این زمینه، هیچ فرد و نحله سیاسی مایل نباشد تا مسئولیت آن را بر دوش بگیرد و هریک از طرفین، انگشت اتهامشان را به سمت طرف مقابل نشانه بروند!
اظهارات اخیر حسن روحانی را میتوان در همین چارچوب گنجانید، آنجایی که صراحتاً عنوان نمود: «این ۴۸ درصد مشارکت باید یک بار در تاریخ ما باشد و دفعات بعد باید جبران کنیم. اگر مشکلی داشتیم باید آن را پیدا کنیم از نظر من روشن است که مشکل چه بوده است. به هر حال سیاسیون فکر کنند و بگویند اگر این مشکل نبود، شرکت مردم به جای ۴۸ درصد میشد ۶۸ درصد. مندرآوردی دلیل نتراشیم که مردم زندگی شان سخت بود برای همین نیامدند رای بدهند. در شهرهایی شرکت کمتر است که اتفاقاً وضع معیشت و زندگی شان بهتر است. یک نفر نیامد به دولت بگوید که خسته نباشید.»!
سوال اینجاست که به راستی، مقصر اصلی کاهش نسبی مشارکت در دوره اخیر انتخابات کیست؟ بر طبق نظرسنجیهای پایگاههای داده کاوی نزدیک به دولت، میزان تمایل مردم به شرکت در انتخابات، نسبت مستقیمی با ناتوانی اقتصادی و تنگی معیشت ایشان داشته است. بر این اساس، کمترین میزان مشارکت در انتخابات با مقدار بیش از ۴۱ درصد به ایرانیانی اختصاص داشته است که درآمد خانواده، کفاف هزینههایشان را نمیداده است.
همین گزاره حداقلی نشان از این واقعیت انکارناپذیر دارد که متهم ردیف اول و مقصر اصلی کاهش مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰، دولتمردانی هستند که با دادن وعدههای پوچ و ایجاد امید واهی در دل ملت، آنچنان سایه یأس و نومیدی را در جامعه گستراندند که نهایتاً منتج به رقم خوردن کمترین مشارکت در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری ایران گردید.
شرایط کشور، پس از هشت سال زمامداری حسن روحانی در رأس دولتهای یازدهم و دوازدهم، حکایت از وضعیتی بغرنج و بحرانی در تمامی ابعاد دارد که اگر تعبیر «زمین سوخته» را برای آن بکار ببریم، سخنی به گزاف بر زبان نیاورده ایم! تعطیلی صدها کارخانه و مرکز تولید، رانت پاشی ۳۰ میلیارد دلاری ارز و به فنا دادن ۶۰ تُن ذخیره طلای کشور، افزایش ۸ برابری قیمت مسکن و اجاره بها، نزول ۶ پلهای اقتصاد ایران، افزایش ۷ برابری نرخ ارز، کاهش هزار درصدی ارزش پول ملی، شکستن رکورد ۶۰ ساله تورم در کشور و...، تنها بخشی از عملکرد فاجعه بار دولتمردان بنفش است که بسیاری از مردم را نسبت به آینده خود و فرزندانشان میترساند!
با این همه، شایسته است تا حسن روحانی در واپسین روزهای مانده تا تحویل دولت، بجای فرافکنی و متهم کردن سایرین، در آینه نگاهی انداخته و آیتمهای مردودی کارنامه اش را مرور کند تا بداند آدرس کاهش مشارکت، فقط و فقط به پاستور منتهی میشود!
سود جویی دلالان و بخش خصوصی بی اخلاق از گرانی و تحریم را هم فراموش نکنید.