شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۷ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۳۸
ریشه این اختلافات کجاست؟

اصلاحات و کابوسی به نام اینکه "چی شد که اینجوری شد"

داستان به بعد از انتخابات ریاست جمهوری بازمی‌گردد؛ انتخاباتی که نتوانست جریان اصلاحات را به پیروزی برساند.
کد خبر : ۵۶۷۳۲۰

داستان به بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بازمی‌گردد؛ انتخاباتی که نتوانست جریان اصلاحات را به پیروزی برساند. از مدتها قبل و بعد از انتخابات اختلافات در میان جریان اصلاحات خود را آشکار کرده بود و این اختلاف به صورت‌های متفاوت خود را نشان می‌داد.

شیرجه می‌زنیم، تا ببینیم چه می‌شود

 در همان بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری بود که غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در انتقادهایش به مصطفی تاجزاده بیان می‌کند که آقای تاج‌زاده! در شرایطی که ما هر روز در کشور یک مشکلی و یک توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی و در واقع علیه مردم داریم، از داعش و منافقین و سلطنت‌طلب‌ها و توطئه اروپا و تحریم‌های آمریکا و بی‌بی‌سی و ایران اینترنشنال و صدای آمریکا و عرب‌های سعودی و امارات و نهضت نه به جمهوری و همه این‌ها دارند علیه ایران تبلیغ می‌کنند، آیا ما در نحوه بیانمان - حتی اگر فرض هم کنیم حق است - نباید دقت کنیم و باید هر روز صبح یک چیزی را توئیت کنیم که شب ابزاری شود به دست آمریکا علیه همان مشکلات کشور و تحریم‌ها؟! و ابزاری بشود در رسانه‌های خارجی به اسم حقوق بشر علیه ایران؟! آیا نباید مصلحت‌سنجی بکنیم که این‌ها را کی و کجا و چگونه باید بگوییم که ضرر حرف‌های ما بیشتر از منفعت آن نباشد؟!

اصلاحات و کابوسی به نام اینکه

تاجزاده هم در ادامه حزب کارگزاران سازندگی را به تک‌روی در انتخابات متهم کرد که برخلاف رأی اکثریت اصلاح‌طلبان فهرست ارائه کردند و رأی دادند. 

پس از این هم علی صوفی وزیر دولت اصلاحات پیش از انتخابات به گونه‌ای دیگر به آن اشاره و درباره آن گفته بود که حزب کارگزاران در راستای منافع خود عمل می‌کند و در این هزینه و فایده به این نتیجه رسیده است که باید پشت آقای همتی بایستد. اما اینکه جمیع اصلاح‌طلبان در قالب جبهه اصلاحات خود را هزینه فردی کنند که رأی‌آوری‌اش محل تردید است، منطقی نیست و تا این لحظه موضع جبهه اصلاحات ایران همان است که در بیانیه بعد از اعلام نتایج صلاحیت‌ها منتشر شد.

صوفی در ادامه گفت: به هر حال در این بین بعضی احزاب مانند کارگزاران تک‌روی می‌کنند که عجیب هم نیست، زیرا دیدیم که این حزب در انتخابات مجلس یازدهم در سال ۹۸ هم جدای از جبهه اصلاحات تصمیم گرفت و راه خود را رفت و هیچ بعید نیست در این دوره هم همان مشی را پیش بگیرد.

اصلاحات و کابوسی به نام اینکه

البته داستان به همین جا هم ختم نشد و بعد از برگزاری انتخابات سعید حجاریان در مصاحبه‌ای کارگزارانی‌ها را به‌دروغ پردازی و نظرسازی در انتخابات متهم کرده و می‌گوید: من معتقدم از نظرسنجی اساساً تحلیل سیاسی بیرون نمی‌آید منتهی برخی با خود گفتند در استخر انتخابات شیرجه می‌زنیم تا ببینیم چه می‌شود و بعد نظربازی کردند و نتیجه گرفتند شیب موفقیت به‌صورت نمایی در حال افزایش است.

محمد عطریانفر عضو حزب کارگزاران هم در مصاحبه ای گفته بود که اصلاحات تا کم می‌آورد به کارگزاران می‌تازد.

اختلافی که ریشه اش به تاریخ باز می‌گردد

این داستان‌ها البته متعلق به امروز و دیروز نیست، بلکه در انتخابات مجلس یازدهم هم این‌چنین اختلافاتی را شاهد بودیم به نحوی که روزنامه سازندگی متعلق به کارگزاران سازندگی،  عدم حمایت و ترویج شرکت در انتخابات از سوی سید محمو خاتمی را مورد نقد قرار داد و نوشت: "سخنان سید محمد خاتمی در باب ضرورت آشتی ملی در حالی بیان می‌شود که دو سه ماه پیش در آستانه انتخابات مجلس و در حالی که سردار شهید قاسم سلیمانی توسط آمریکاییان ترور شده بود و کشور به مانور همبستگی نیاز داشت، شورای عالی سیاست‌گذاری که مدیریتش با محمدرضا عارف است حاضر به شرکت در انتخابات مجلس نشد. آیا رهبر سیاسی یک جناح که منادی آشتی ملی است می‌تواند چشم بر انتخابات مجلس ببندد و از ضرورت حضور مردم در انتخابات سخن نگوید؟ آیا می‌تواند بر عوامل و افرادی که اصلاحات را به این روز نشاندند و کشاندند چشم ببندد؟ و مثلاً رفتار محمدعلی نجفی شهردار اصلاح‌طلب تهران را در شلیک به قلب همسر جوان خود تقبیح نکند؟ آیا می‌تواند بی‌تفاوت به حزب متبوع خود باشد که درصدد تحریم انتخابات است؟

علاوه بر این آقای کرباسچی در مناظره‌ای با آقای تاج‌زاده که در ویژه‌نامه نوروزی روزنامه سازندگی منتشر شد، عملکرد اصلاح‌طلبان در انتخابات اسفند ۹۸ را موجب خوشنودی ترامپ و نتانیاهو می‌خواند.

اصلاحات و کابوسی به نام اینکه

ریشه این اختلافات کجاست؟ 

حسین کنعانی مقدم فعال سیاسی اصولگرا درباره ریشه این اختلافات گفته بود که اختلافات بنیادی این‌ها در اصل اختلافات حزب کارگزاران یعنی طرفداران آقای هاشمی رفسنجانی با جریان دوم خرداد یعنی اصلاح طلبان حامی محمد خاتمی بوده است، تاجایی که حتی بخشی از حامیان جریان اصلاحات از آقای هاشمی عبور کردند و حتی او را عالی جناب خاکستری پوش می‌خواندند و این‌ها همه نشان دهنده این است که این دو جریان در درون اصلاح طلبان اگرچه در برخی موارد برای منافع جناحی با هم متحد شدند، اما در ریشه و بنیان با هم کاملا متفاوتند.

او در ادامه گفته است که اختلافات به نحوی است  که یک گروه به دنبال تفکرات لیبرالی و تکنوکراتی است و یکی به دنبال این است که با خط امام پیوند بخورد و بگوید که ما مخالف این روش‌های رفوریسم در اصول انقلاب هستیم؛ زیرا معتقدیم که اصول انقلاب ثابت است و در مشی و شیوه اجرایی  اصلاحات (یا رفرمیسم) امکان دارد. 

اصلاحات و کابوسی به نام اینکه

 با این حال اما محمد زارع فومنی فعال اصلاح طلب در مصاحبه با باشگاه خبرگاران جوان گفته است که اختلافات بین حزب کارگزاران و جبهه اصلاحات ریشه‌ای نیست، زیرا کارگزاران از اول پدر معنوی اصلاحات بوده است و اصلاحات نمی‌تواند پدر معنوی خود را کنار بزند.

اما حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی نظر متفاوتی در این باره داشته و گفته است که جبهه اصلاحات انقدر منسجم هست که هیچ‌کس نمی‌تواند این جبهه را از درون بپاشد، الا خداوند متعال؛ اگر خدا اراده کند مسئله فرق دارد. وی افزود: در جبهه اصلاحات همه ارکان مشخص است و اختلاف‌نظرهای طلبگی هم در آن وجود دارد. همان‌طور که بین آقای یزدی و آقای آملی لاریجانی بحث طلبگی هست، بین آقای عارف و آقای کرباسچی هم بحث طلبگی هست.

حال باید دید که سرانجام این اختلافات به کجا خواهد کشید؛ اختلافاتی که در انتخابات های سال ۹۸ و ۱۴۰۰ منجر به شکست سنگین اصلاح‌طلبان در انتخابات شد، باید دید که آیا اصلاحات می تواند باز هم به اجماع برسد یا با دستان خودش از سپهر سیاسی کشور خط می‌خورد.