فاصله چهار ساله بین دو دوره المپیک برای اکثر کشورهای دنیا فرصتی است تا با برنامه ریزی و پیگیری برنامههای بلند مدتی که از قبل طراحی کردهاند، شرایط لازم را برای حضور چشمگیرتر نسبت به دوره قبل مهیا کنند به گونهای که کاروان اعزامی به میدان جدید المپیک از هر دو بُعد کمی و کیفی حداقل یک قدم جلوتر از قبل باشد.
در مورد ورزش ایران اما این پرسش مطرح است که «آیا مسئولان ورزش توانستند از پایان المپیک ریو تا بازیهای المپیک توکیو در این راه موفقیتی کسب کرده و شرایط را برای ثبت کارنامهای موفق تر در توکیو فراهم کنند؟»
رکوردی که فقط دلخواه مدیران شد
چگونگی حضور در آوردگاهِ بزرگ المپیک یکی از دغدغههای اصلی مدیران ورزش طی چهار پنج سال بود به گونهای که بخش قابل توجهی از هزینهها و انرژی آنها در این بازه زمانی صرف این رویداد شد و حضور پررنگتر در توکیو؛ در این مسیر اما تمرکز اولیه بر روی کسب سهمیه بود و رکوردشکنی برای آن، این مهم با کسب ۶۸ سهمیه انفرادی و تیمی به دست آمد و از این حیث نتیجه دلخواه در کارنامه مدیران وقت ورزش ثبت شد.
البته با وجود دستیابی به ۶۸ سهمیه، کاروان ورزش ایران با ۶۶ ورزشکار در المپیک توکیو شرکت کرد اما حتی با ملاک قرار دادن این رقم هم، کاروان اعزامی به توکیو بیشترین ورزشکار را نسب به دیگر کاروانهای شرکت کننده کشورمان در بازیهای المپیک داشت.
البته که این تعداد سهمیه و ورزشکار با سهمیههای تیمی ۱۲ نفره بسکتبال و والیبال و سهمیه تیمی ۴ نفره شمشیربازی به دست آمد در حالیکه ۵۴ سهمیه المپیک لندن به طور کامل در بخش انفرادی بود، این تعداد سهمیه (۵۴ سهمیه) برای المپیک پکن با کمک سهمیه تیمی بسکتبال حاصل شد، والیبال هم در ثبت ۶۳ سهمیه المپیک ریو کمک حال شد.
با تمام این اوصاف کاروان ستارگان ایران زمین رکورد بیشترین تعداد سهمیه و ورزشکار را حداقل بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به خود اختصاص داده است، این رکورد تا پیش از انقلاب در اختیار کاروان اعزامی به المپیک ۱۹۷۶ کانادا بود که ۸۸ ورزشکار در اختیار داشت (آن زمان شرط حضور در المپیک کسب سهمیه نبود)
رکوردی که تاریخی نشد
با وجود از دست رفتن دو سهمیه، کاروان اعزامی به توکیو رکورد دلخواه مدیران ورزش را از حیث «بزرگترین کاروان» با خود یدک میکشد اما این مهم غیرقابل انکار است که آنچه در تاریخ بیشتر از تعداد سهمیه و ورزشکار اعزامی ماندگار میشود و ملاک ارزیابی عمکلرد مدیران قرار میگیرد، نتایج و تعداد مدالهای کسب شده خواهد بود.
حرکت رو به جلو و پیشرفت زمانی مهر تأیید میگیرد که چهار سال فاصله زمانی میان دو دوره المپیک و نتیجه مدیریت مشترک ورزش و فدراسیونها، همزمان به ارتقای کیفی و کمی در کاروان جدید المپیک منجر شود نه اینکه رشد و حصول نتیجه در گام اول (کسب سهمیه)، باعث نادیده گرفتن گام دوم (نتیجه گیری) شود.
در واقع اگر با وجود ارتقا در میزان کسب سهمیه و ورزشکار اعزامی، کاروان شرکت کننده در دوره جدید بازیهای المپیک نتواند نتیجهای بهتر از دوره قبل کسب کند یا حداقل در حد آن ظاهر شود، نشانه ضعف مدیران، برنامه ریزی آنها و در کل عقب گرد است. عملکرد ایران در المپیک توکیو هم باید از این منظر بررسی شود که افزایش تعداد ورزشکاران چقدر در بهبود نتیجه گیری و افزایش مدال آوری کمک حال بوده است؟
ورزش ایران در المپیک ریو با کسب ۳ مدال طلا، یک نقره و ۴ برنز در جایگاه ۲۵ جدول توزیع مدالها ایستاد. این جایگاه اما با وجود افزایش تعداد ورزشکاران در توکیو دو پله نزول داشت. در این دوره بازیها ورزش ایران یک مدال نقره بیشتر از ریو به دست آورد اما در کسب مدال طلا ارتقایی نداشت و دو مدال برنز هم کمتر از ریو به دست آورد این در حالی است که کاروان ایران با شرایطی کاملاً متفاوت از ریو و دیگر ادوار بازیهای المپیک، راهی توکیو شد.
بهانهای برای ناکامی نبود
مهمترین شاخصه و ویژگی در مورد بازیهای المپیک توکیو این بود که «تدابیر لازم برای پشتیبانی و آمادهسازی تیمهای ملی اعزامی به بازیهای المپیک به ویژه در زمینه مالی از سوی وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک انجام شد» تا کاروان ایران با کمترین دغدغه در این بازیها حاضر شود.
این در حالی است که پیش از این روند تشکیل و اعزام کاروانهای المپیکی ایران در سایه کمبودهای مالی و دغدغههای آن انجام میشود چراکه بودجه لازم برای آماده سازی ورزشکاران و تیمها یا مهیا نمیشد یا خیلی دیر به دست مدیران میرسید. همین مسئله همیشه کارآمدترین ابزار برای مدیران وقت میشد تا به نوعی ناکامی و عدم برآورده شدن انتظارات را توجیه کنند.
برای المپیک توکیو اما «بودجه کافی» فاکتوری بود که به موقع، کامل، درست و حرفهای مهیا و تأمین شد و توسط کمیته ملی المپیک در اختیار فدراسیونها قرار گرفت، علاوه بر این برای مدت یک سال و نیم حقوق ماهیانه ۵ میلیون تومانی به حساب ورزشکاران و مربیان شأن واریز شد و …؛ این مسائل عمده تفاوت اقدامات مدیریتی برای المپیک توکیو را نسبت به دوره قبل و دورههای قبل تر آن شامل شد.
بنابراین در بررسی عملکرد کاروان اعزامی به توکیو، «کمبودهای مالی» و محدودیتهایی که میتواند برای مدیران، مربیان و ورزشکاران جهت اجرای خیلی از برنامههای شأن ایجاد کند، هیچ جایی ندارد. برای المپیک توکیو تأمین به موقع و کافی منابع مالی، حرفهای ترین گام ممکن برداشته شد اما این گام به جز افزایش تعداد سهمیهها، چقدر در کسب مدال مثمرثمر بود؟
به هر حال کشوری مانند ژاپن از امتیاز میزبانی خود استفاده کرد و در مدال آوری خود جهشی قابل توجه ایجاد کرد، خیلی رکورد و اولینهای قابل قبولی را در کارنامه المپیکی خود ثبت کردند همانطور که کاروان ایران به اولین مدال تیراندازی و کاراته دست یافت اما در مجموع حل و فصل شدن کامل مشکلات مالی در کنار فرصتی که برای آماده سازی ورزشکاران بود، خیلی نتوانست کمک حال ورزش ایران برای جهش مدالی و نتیجه گیری باشد.
این موضوع نشان میدهد که باید کم و کاستیها را جایی غیر از حوزه مالی و حتی دور از مدیریت کلان و بالادستی ورزش ارزیابی و پیگیری کرد، جاییکه بیشتر به مدیریت فدراسیونها مربوط میشود و ضعف برنامه ریزی آنها.