جمعه ۰۹ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۷ آبان ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۸

ماجرای دستگیری دو دانشمند ایرانی در آمریکا

ماجرای دستگیری دو دانشمند ایرانی در آمریکا
همایش «دیوار بلند» با حضور مسعود سلیمانی و سیدمجتبی عطاردی با هدف بررسی مصادیق استعمار علم و فناوری برگزارشد.
کد خبر : ۵۷۵۶۹۷

همایش «دیوار بلند» به همت بسیج دانشجویی پردیس دانشکده‌های فنی دانشگاه تهران و با هدف بررسی مصادیق استعمار علم و فناوری برگزارشد.

به گزارش فارس، در این برنامه سید مجتبی عطاردی متخصص حوزه بایوالکترونیک و مدارات مجتمع و استاد دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف، مسعود سلیمانی رییس مرکز تحقیقات نانوتکنولوژی پزشکی و مهندسی بافت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و امید کریم زاده استاد تاریخ و فلسفه علم و فناوری دانشگاه شهیدبهشتی، به مباحثی، چون مواجهه ایالات متحده با پیشرفت‌های فناورانه سایر کشور‌ها و نقش دانشگاه در پازل مقابله با استعمار علمی پرداختند.

* نمی‌خواهند ما قدرت، تکنولوژی، استقلال و صنعت داشته باشیم

در ابتدای همایش عطاردی با مروری بر اتفاقات روز 13 آبان و تاثیر آن بر وضعیت فعلی کشور، بر اهمیت این اتفاقات تاکید کرد و گفت: آنچه که در ایالات متحده برای بنده و دکتر سلیمانی اتفاق افتاد نتیجه 13 آبانها و 16 آذرها است.

وی با اشاره به ماجرای دستگیری خود در ایالات متحده به علت تحقیقات علمی ای که داشت، گفت: من حدود سی سال در ایران، آمریکا و پس از آن مجددا در ایران فعالیت‌های علمی و فناورانه داشته‌ام و شرکتی که در آن فعالیت می‌کردم از شرکت‌های شناخته‌شده سیلیکون در زمینه IC، میکروالکترونیک، نانو الکترونیک و چیپ تکنولوژی بود. مقاله زیاد می‌دادم. به آمریکا هم رفت و آمد زیادی داشتم و در کنفرانس‌ها شرکت می کردم. اما مشکل از زمانی شروع شد که این‌ها حس کردند من در حوزه های دفاعی و تکنولوژی هسته‌ای کار می‌کنم.

عطاردی ادامه داد: البته مستنداتی که بعدها نشان دادند این مسئله را نشان نمی داد و به نظر بنده محکمه‌پسند نبود. آنها با کمک هوش مصنوعی بررسی‌هایی داشتند و به این نتیجه رسیده‌بودند که دیگر عامل نامطلوب هستم!

این استاد دانشگاه تصریح کرد: اگر شما به حوزه‌هایی قدم بگذارید که آمریکایی ها در آن اقتدار را ببینند، چه نظامی چه اقتصادی چه سیاسی، آنجا جایی است که نمی‌خواهند شما وارد شوی. نمی‌خواهند ما به چنین زمینه‌هایی وارد شویم.

وی با اشاره به قدرت اقتصادی و فناوری کشورهایی، چون آلمان و ژاپن، به عدم مقابله ایالات متحده با این کشور‌ها به علت نبود ایدئولوژی جدید اشاره کرد و با برشمردن مواردی، چون ایدئولوژی مبتنی بر اسلام شیعی، استقلال خواهی و تفاوت مسیر با آن‌ها را از علل تقابل ایالات متحده با ایران گفت: این‌ها نمی‌خواهند ما قدرت و تکنولوژی داشته باشیم. استقلال و صنعت داشته باشیم. اذیتمان می‌کنند، امروز به بهانه هسته‌ای، فردا به بهانه حقوق بشر و پس‌فردا به بهانه موشکی و .... این اتفاقات که برای ما افتاد نیز در این حیطه است.

 

وی سپس با اشاره به موضوع انتشار مقالات و تحریم کردن ایران در این زمینه گفت: البته اینها با تحقیقاتی که منتشر می‌کنیم کاری ندارند و نگران آن نیستند، ترس آنها از مواردی که منتشر نمی‌شود برای همین هم تنها برای 6 ماه الی یکسال این تحریم ها بود. باور کنید با پابلیکیشن (انتشار مقالات) مشکلی ندارند. با پتنت (ثبت اختراع) هم مشکلی ندارند. ریشه این دستگیری‌ها هم این است.

عطاردی در ادامه گفت: اولین پیشنهاد طرف آمریکایی ماندن در آمریکا و پذیرش تابعیت آنجا در قبال آزادی و بسته شدن پرونده بود.

این استاد دانشگاه با اشاره به تلاش‌های ایران بواسطه‌ دولت عمان و دولت‌های دوست با آمریکا برای جلوگیری از آسیب رساندن به وی و نجاتش از زندان آمریکا افزود: اگر در یک کلام بگویم آزادشدن من بیشتر شبیه یک معجزه الهی بود و روزی که مرا گرفتند فکر نمی‌کردم دیگر آزاد شوم. باوجود تمام فعالیت‌های حقوقی و دعاهای مردم، معتقدم آزاد شدنم یک معجزه الهی بود.

وی همچنین کتاب از شریف تا لس انجلس که خاطراتش در آن ثبت شده را معرفی و مطالعه آن برای ریشه شناسی ابعاد مختلف اتفاقات مربوط به دستگیری خود را پیشنهاد داد.

* سلیمانی: آمریکا مرا در بند قاتلین و قاچاقچیان بین‌المللی زندانی کرد

مسعود سلیمانی هم در ادامه پس از بیان ماجرای دستگیری خود به توضیح درمورد پیشینه فعالیت‌های خود در حوزه سلول های بنیادی و ژن‌درمانی به سفرهای خود به آمریکا برای شرکت در کنگره های مختلف پرداخت.

وی در مورد پرونده سازی صورت گرفته بر علیه خود گفت: به من گفتند پرونده ات 500 هزار صفحه است که فقط فهرست آن 500 صفحه است! همه‌اش هم از جیمیل بود، با هوش‌مصنوعی اطلاعاتی را به هم وصل کردند که بیشتر پرونده‌سازی بود تا پرونده. گیری که به من دادند این بود که دو تا از دانشجوهای قبلی من برایم داروی سرطان خون آورده بودند و می‌گفتند آسپرین هم بخواهند بیاورند باید اجازه بگیرند! درحالیکه من آن زمان نه آمریکا بودم نه خریدی داشتم و حتی آن دانشجوهای سابق من آن زمان هیئت‌علمی دانشگاه‌های آمریکا بودند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: آنها به بهانه‌ دور زدن تحریم‌ها مرا دستگیر کردند. فقط یک جلسه دادگاه هم تشکیل‌شد که در آن قاضی به من اجازه ادامه تحقیقاتم را داد اما FBI آن را نپذیرفت و به من پیشنهاد شد در ازای قبول پناهندگی آمریکا می توانم آزاد شوم و یا اینکه باید 15 تا 20 سال زندان در زندان باشم. چندین بار هم تلاش کردند جرمی را که می گفتند بپذیرم.

سلیمانی سپس به فعال شدن رسانه ها در درباره ماجرای زندانی شدنش اشاره کرد و افزود: برای مثال مجله نیچر که من در آن مقاله داشتم نسبت به این موضوع حساس شده‌ بود که اگر سلیمانی جرمی مرتکب شده چرا در بازداشتگاه است نه زندان. من را در بدترین بند بازداشتگاه هم گذاشته‌ بودند که بند قاتلین و قاچاقچیان بین‌المللی بود.

وی در ادامه‌ بیان جزئیات اتفاقاتی که منجر به آزادی اش شد پرداخت و به فعالیت‌های داخل کشور و رسانه‌های مختلف برای آزادی اش و ناچارشدن دولت آمریکا برای آزاد کردنش پرداخت.

سلیمانی در ادامه از تلاش‌های مجدد آمریکا برای راضی کردنش به پناهنده شدن گفت و بیان کرد: کل مسیر از زندان تا زوریخ در زنجیر بودم و می‌خواستند من را خرد کنند. حتی در فرودگاه زوریخ که گفتم من اساس کارم تحقیقات بوده و این چه چرندیاتی بود در مورد من گفتید در جواب گفتند کاری می‌کنیم تحقیقات یادت برود! این عین کلام افسر همراهم بود و واقعا با بغض و کینه گفت و در عین حال می گفت نمی‌خواهی برگردی؟ و سعی می کرد مرا وسوسه کند.

وی در ادامه با بیان اینکه امریکا می‌خواهد هرکسی هم که در دنیا حرفی برای گفتن دارد برای آن‌ها کار کند، دنیای امروز را دنیای رقابت خواند و صاحبان علم و تکنولوژی را برنده این رقابت دانست و گفت: تحلیل من این است که آن‌ها دو شیوه دارند، یکی اینکه خوی استکباری آن‌ها باعث می‌شود ما را به صورت بین المللی تحریم کنند که بدترینشان تحریم علمی است چرا که در همکاری‌هاست که یادگیری رخ می‌دهد و اگر فقط با آزمون و خطا پیش برویم خیلی عقب می‌افتیم. یکی هم این مسیر است که با برنامه‌ریزی‌های بلند مدت در کشور‌ها آن‌ها دچار خودتحریمی می‌کنند.

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا این تحریم‌ها فقط محدود به کشوری مثل ایران یا رشته‌هایی مثل الکترونیک و بایوتکنولوژی است،گفت: این مسئله خیلی جای تحقیق و کار کردن دارد. اینطور نیست که فقط ما تحریم باشیم. آنها حواسشان به چینی ها و هندی ها هست و در زمینه‌های حساس، به آنها هم اجازه ورود نمی‌دهند.

وی به تفاوت استعمار علمی در اروپا و تلاشهای کشورهای اروپایی برای ایجاد جذابیت جهت جذب متخصصین سایر کشورها اشاره کرد و گفت: آمریکایی‌ها بسیار زرنگ‌تر از این حرف‌ها هستند. آنها در رشته‌های بین رشته‌ای و فناوری‌های نوین چه در پزشکی و چه در مهندسی،‌ با دادن پیشنهاداتی نیروهای متخصص را از شرق و غرب به آمریکا می‌کشند و همه را آنجا مشغول می‌کنند در حالیکه تمام سرمایه‌گذاری[داخلی] خودشان روی حقوق، اقتصاد، بازرگانی و علوم اجتماعی است. آنها این عرق ملی را از بچگی ایجادکردند. در آمریکا بالاترین نشان یک کشور به خانواده فردی که در راه آن کشور کشته‌شده‌، پرچم آمریکا است.

سلیمانی با تاکید بر سخنان عطاردی در مورد علت مخالفت بیشتر امریکا با ما  گفت: چون ما میخواهیم حرف تازه‌ای بزنیم. روی پای خودمان بایستیم؛ خودمان تکنولوژی ایجاد کنیم و از تکنولوژی خودمان استفاده کنیم. از این به بعد بیشتر تحریم‌های ما اقتصادی و علمی خواهد بود و اگر ما به خودمان نیاییم می‌توانیم آسیب پذیریمان را صد برابر کنیم. 

* عطاردی: برخی جاها دچار خودتحریمی‌های خیلی بد هستیم

عطاردی نیز پس از اشاره به حرکت جهان امروز به سمت بین رشته ای شدن و از بین رفتن مرزهای علوم مختلف، در تکمیل سخنان سلیمانی افزود: دشمن کارش این است که تحریم کند و نابود کند. از دشمن توقعی جز این نداریم. ولی متاسفانه در داخل، بعضی جاها دچار خودتحریمی‌های خیلی بد هستیم و باید مراقب این باشیم.

استاد دانشگاه شریف گفت: ما در آن زمان با شبکه ارتباطات جهانی که ایجاد کرده‌ بودیم در حوزه‌ چیپ تکنولوژی (فناوری تراشه) واقعا به رتبه جهانی و اشل اقتصادی رسیده‌ بودیم که با دستگیری من کار ناتمام ماند و بعد از آزادی دیگر شرایط قبل مهیا نبود. ما ده سال عقب افتادیم. امریکا در واقع یک شرکت است و به همه چیز اقتصادی نگاه می‌کند و برای همین درست در این زمان می خواست ما را زمین بزند.

وی با تاکید بر راهبردی‌ بودن فناوری تراشه‌ها و فراگیر و گسترده بودن این حوزه، بر لزوم اهمیت‌دهی به این حوزه اشاره کرد و در ادامه مولفه‌هایی را همچون خودشناسی و پرهیز از خودتحریمی در کشور، تقویت عرق ملی از کودکی و تقویت ملی‌گرایی، پیگیری جدی آرمانهای انقلاب اسلامی، و داشتن نقد به عملکرد دولت، برای جلوگیری از غفلت در برابر ظرفیت‌های داخلی لازم دانست.

* سلیمانی: رفتن دانشجو بد نیست به شرطی که برگردد

سلیمانی در ادامه بار اصلی مقابله با استعمار علم و تکنولوژی را بر دوش دانشجوها دانست و تاکید کرد: اگر دانشجو نباشد چرخ دانشگاه نمی‌چرخد. دانشجو است که انگیزه زیاد دارد، نیرو و انرژی دارد. درست است که اساتید نقش راهبری دارند اما کسی که دارد کار را واقعا انجام می‌دهد دانشجو است.

 

وی اضافه کرد: دانشجو اگر انگیزه داشته باشد و اگر بخواهد خوب و دلسوزانه برای مردم و کشورش کار کند خیلی خوب کار می‌کند. اگر ما به دانشجو یاد ندهیم، اگر دانشجو نخواهد درست یاد بگیرد و نخواهد کار کند و فقط نگاهش به آن طرف باشد، ما پیشرفت نمی‌کنیم و همه برنامه‌ریزی‌ها روی همین دلسرد کردن دانشجو است. رفتن دانشجو بد نیست به شرطی که برگردد، به شرطی که دانشش را انتقال بدهد. اگر بگوییم ارتباطات [علمی و دانشگاهی] را قطع کنیم، این همان خودتحریمی است که آنها دنبالش هستند.

سلیمانی سپس با بیان اینکه بلوک شرق یا غرب بودن در استعمار فرقی نمی‌کند، افزود: اگر یک کشور بلوک شرق ابر قدرت بشود جا پای همان می‌گذارد. پس ما اگر بخواهیم در جهان آینده جایی داشته‌باشیم باید روی پای خودمان بایسیتیم. استکبار،  استکبار است اسمش ممکن است عوض شود. گول اسم را نخوریم. ما واقعا باید روی پای خودمان بایستیم البته با همکاری دنیا. مشخصا نیاز به ارتباطات داریم یعنی ایجاد وابستگی کشور‌های دیگر به خودمان. همان کاری که آن‌ها کردند. استکبار همه دنیا را به خودش وابسته کرده و اکنون بعد از این همه سال هنوز دارد چپاول می‌کند.

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا دستگیری‌ شما تغییری در روند تحقیقاتشان داشته گفت: بله خیلی تغییر ایجاد کرد. قوی‌تر شدیم! دیدم که بغض و کینه آنها نسبت به ما خیلی فراتر از این حرف‌هاست و اصلا با مردم ما مشکل دارند. وقتی دارو را تحریم می‌کنند می‌خواهند به مردم آسیب بزنند. درست است به لحاظ روحی روانی و جسمی خیلی اذیت شدم ولی در تفکراتم قوی‌تر شدم.

* عطاردی: باید دنیا را وابسته به خودمان بکنیم

عطاردی نیز در پاسخ به همین سوال گفت: تغییری که در مسیر علمی بنده بعد از آزادی به وجود آمد این بود که بیشتر سراغ تزهایی بروم که محصول‌محور است. به دانشجوهایم می‌گویم قبل از مقاله دادن بروید محصول را درست کنید، پتنت بکنید سپس مقاله‌اش را بدهید. مشابه آنچه که در آمریکا اتفاق می‌افتد باید به جای تولید مقاله برویم به سمت رساله‌هایی که نمونه محصولش در همان رساله به دست بیاید و نتیجه‌اش به کشور خودمان برسد؛ محصولی که هم لبه‌ علم باشد، هم مورد نیاز و هم قابل فروش به دیگران و همه دنیا.  باید دنیا را وابسته به خودمان بکنیم آنوقت نمی توانند به راحتی ما را تحریم کنند چون وابستگی متقابل به وجود می آوریم.

* کریم زاده: دانشگاه‌های ما چندان در راستای پاسخ دادن به نیازهای خودمان نیست

امید کریم زاده استاد تاریخ و فلسفه علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی هم در ادامه به طرح بحث در مورد اساس فلسفه‌ تکنولوژی پرداخت و گفت: تصویر استانداردی از تکنولوژی ارائه می‌شود در مدرسه و دانشگاه ما که تکنولوژی را وسیله‌ای بی‌طرف و بدون ارزش ذاتی که دست هرکس باشد، به مرتبه‌ای از توانایی و قدرت می رسد، تعریف می‌کند.

وی افزود: این تصویر به ما می‌گوید که این این وسیله در دست افراد ناصالحی است و اگر این وسیله به دست صالحان منتقل شود، مشکلات حل می‌شود و همین تصویر توجیه‌کننده‌ میل ما به دست‌یابی به این تکنولوژی است. بنده فکرمی‌کنم این تصویر صحیح نیست و تکنولوژی وسیله‌ای نیست که در خودش ارزشی نهفته نباشد و فقط شما بنا به نیت خودتان بتوانید از آن استفاده کنید و دستتان باز باشد که از هروسیله‌ای بنا به امیال خودتان استفاده کنید. این وسیله با خودش ارزش و نوع نگاه به جهان به همراه دارد. ما به این نوع نگاه خودمان نقد داریم و برای مقابله با آن می‌خواهیم از وسیله‌ای استفاده کنیم که محصول همان نوع نگاه است!

وی در ادامه افزود: ما باید انسان دیگری بسازیم که نگاهش به مسائل متفاوت است و  و در ساختن این انسانی که نگاهش متفاوت است، به نظر نمی‌آید که توفیق چندانی حاصل کرده‌باشیم و با صرف دستیابی به تکنولوژی موفق نمی شویم که انسان را بسازیم.

 

این استاد دانشگاه ادامه داد: هیچ بعید نیست که ما هم اگر به آن درجه از قدرت نظامی و تکنولوژی برسیم همین‌گونه که رفتار می‌شود رفتار کنیم. مادامی که تصور دقیق دیگری درست نکرده باشیم که فرق ما به عنوان سوژه، به عنوان انسان، در جهان با کسی که به آن ایراد و نقد داریم چیست. چین همان مسیر امریکا را می رود. چه تضمینی است که ماهم مسیر چین را نرویم؟

وی پس از ذکر این نکته که دانشگاه و دانشجو در درجه اول و جامعه در درجه بعدی وظیفه دارد که زمینه پیدا کردن دید متفاوت را برای افراد فراهم‌کند، گفت: شما وقتی در یک بازی غرق شده‌اید، نگاه کردن از بالا به این بازی خیلی سخت می‌شود. به خصوص در جایی مثل ایالات متحده، عمدتا مهندسین ما درگیر بخش کوچکی از یک پروژه‌ خیلی بزرگ هستند که مطلع از نهایتِ آن پروژه نیستند و شاید در همین جلسات بنشینند و آن نهایت را نقد کنند. ما نهایتا در همین نظام و نوع نگاه زندگی می‌کنیم و هضم در همین نظام شده‌ایم و راهمان برای مقابله با این نظام، استفاده از وسایل خودش و نظم خودش است.

استاد دانشگاه شهید بهشتی در ادامه با انتقاد به نبود شناخت صحیح نسبت به غرب و نگرفتن نتیجه‌ ملموس در نقد غرب بعلت نبود همین شناخت کافی گفت: معرفت شناسی‌ای پشت جهان جدید وجود دارد و این نگاه، درست یا غلط آفریننده‌ جهان جدید و تکنولوژی و تمام شئون آن است. آن چیزی که تکنولوژی را آفریده‌است، همان چیزی است که جهان جدید را ساخته است و شما اگر به دنبال معنای جدیدی هستید، نمی توانید از تکنولوژی‌ای که زاده‌ همین معرفت‌شناسی‌ای است که قبولش ندارید، استفاده کنید.

وی افزود: شما ابتدا باید نظام مفهومی جدیدتان را بتوانید ارائه‌کنید. البته ما الان مساله‌ بقا هم داریم و فارغ از اینکه به آن نظام مفهومی جدید دست یافته‌ایم یا نه، ضرورت دارد که به دنبال تکنولوژی باشیم و این تلاش برای دست‌یابی قطعا درست و ضروری است و بحث ما تقابلی با آن مسیر ندارد. فقط نکته این است که نگاهی هم داشته‌باشیم به اینکه با چه وسیله‌ای به دنبال چه چیزی هستیم؟

وی در پاسخ به نقش دانشگاه در پازل تقابل با استعمار علمی گفت: دانشگاه‌های ما چندان در راستای پاسخ دادن به نیازهای خودمان نیست و ابزاری شده‌است در خدمت همین نظام حاکم بر جهان. این همه هزینه مادی و نیروی انسانی در بهترین دانشگاه‌های کشور می‌شود که نیروی حاضر و آماده به کشورهای دیگر برود و دردآورتر می‌شود وقتی ببینید چندنفر به کشور برمی‌گردند. متاسفانه حتی در علوم انسانی نیز در حال اتفاق افتادن است.

کریم زاده  در پاسخ به اینکه برای رفع این مشکل چه می‌شود کرد، ضمن اشاره به اهمیت پرداخت و تحلیل جدی این مسئله، یافتن پاسخ به سوال اینکه فلسفه‌ دانشگاه چیست و ما اساسا دانشگاه را برای چه کاری می‌خواهیم را مهم دانست و گفت: باید دید نوع نگاه چیست؟ ما این نوع نگاه کلان به دانشگاه را کپی کردیم و وقتی ابزاری را وارد می‌کنید که نوعی از نگاه در آن وجود دارد، انتظاری جز این نخواهید داشت که آن نوع نگاه همین جا هم رشد پیدا کند!

وی در ادامه با مروری بر فلسفه دانشگاه‌های قدیمی اروپا و ذکر مثال‌هایی از تبدیل دانشگاه‌ها در فرانسه مطابق با تغییرات جامعه و در آلمان با هدف عقب نماندن از جهان جدید، ساخت دانشگاه در ایران را مشابه آلمان دانست و مواردی، چون درمان بیماری‌ها و مواجهه با کشور‌هایی مثل روسیه در آن زمان را از علل آغاز به فعالیت چنین محیط‌هایی در ایران برشمرده و گفت: این خیلی متفاوت است با وضعیتی که شما ارزش‌ها و نگاهی از پیش پرورده داشته‌باشید و برای آن بخواهید دستگاه دانشگاهی نیز درست کنید که آن نگاه را تبیلغ کند یا پیش ببرد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: پس ما باید برای خودمان مشخص کنیم دانشگاه را برای چه می‌خواهیم؟ در چه رشته هایی دانشجو می‌خواهیم؟ چرا در همه رشته ها و به چه تعداد دانشجو می‌خواهیم؟ و مادامی که این موارد ذیل یک نگاه کلی بررسی نشود فایده ای ندارد. باید معلوم شود دانشگاه ما چه تفاوتی با دیگر دانشگاه‌های دنیا باید داشته‌باشد. در حال حاضر به نظر می‌آید هیچ فرقی ندارد جز اینکه استانداردها از دنیا پایین‌تر است! ما اگر تغییر نگرش را به وجود بیاوریم،دانشگاه هم جزوی از آن دستگاه فکری است و اگر موفق شویم تعریف دیگری از مواجهه انسان با جهان و طبیعت ارائه دهیم دانشگاه هم ذیل آن مجموعه کلی تغییر می‌کند.

وی در نقد این نگاه که علم و تکنولوژی برای خدمت به همه جهان باید باشد و آن را محدود به اهداف یا نیازهای یک کشور نباید کرد، گفت: فکر می‌کنم همه می‌خواهند واقعا همینطور باشد اما شما وقتی به تاریخ علم نگاه می‌کنید، علمی که فعلا در جهان عمل می‌کند برای خدمت به همه جهان نیست؛ ممکن است بگویید که این علم، علم بدی ست و ما علم دیگری تولید می‌کنیم یا آدمهایی که علم را بکار می‌برند آدم‌های بدی هستند و اگر آنها را عوض کنیم درست می‌شود.‌ ممکن است این درست باشد، ممکن است نباشد اما، دستکم چیزی که می‌دانیم این است که در پشت تاریخ این علم پروسه‌هایی سیاسی و اقتصادی و از همه مهم‌تر پروسه های سرمایه‌گذاری پولی است و این پروسه ها بخش‌هایی از جهان را استعمار کردند و کوبیدند و به بخش‌هایی دیگر از جهان خدمت کرده‌اند.

کریم زاده تاکید کرد: در دوران روشنگری می‌گفتند علمی می‌خواهیم که جهان را درست کند و به همه مردم یکسان خدمت کند اما در عمل چنینی چیزی نشد چون علم بعنوان عامل  مستقل و منفرد عمل نمی‌کند و در درون یک کانتکست عمل می کند که در آن فکر هست، فرهنگ هست، سرمایه هست، قدرت هست، سیاست هم هست و مجموعا این‌ها علم را جهت می دهند. این علم در عین اینکه در بخش‌هایی تحسین‌برانگیز بوده نهایتا ابزاری برای خدمت به بشر نشده بلکه در راستای رقابت‌های تسلیحاتی و استعمارکردن جاهای دیگر است.

وی در ادامه  با ذکر اینکه استثمار در نهاد تکنولوژی است، پس مادامی که ما تفکر و نوع نگاه خودمان را نداشته باشیم بعید نیست ما هم از آن برای استثمار استفاده نکنیم، بر اینکه تکنولوژی اساسا یعنی از بین بردن نظام طبیعی و تا وقتی این نگاه وجود دارد از آن چیزی در راستای استعلای فرهنگ و خدمت به بشر خارج نخواهد شد تاکید کرد.

کریم زاده در پاسخ به اینکه آیا دین ما نتوانسته آن نگاه جدید را ارائه دهد یا ما در این زمینه ناتوان بوده ایم گفت:هم در فرهنگ ملی ما و هم در فرهنگ دینی ما نطفه‌های این نگاه متفاوت وجود‌ دارد اما این جدای از وجود داشتن یک دستگاه نظری متفاوت است که به انسان امروزی ارائه شود تا بر اساس آن زندگی کند. ما باید روی منابع ملی و دینی و حتی غربی و به ویژه پیش از دوران روشنگری کار می‌کردیم. در پاسخ به اینکه ما در مقابل چه باید بکنیم دستکم سه پاسخ وجود دارد، یکی اینکه رجعت کنیم به ارزش‌های گذشته و این مفهوم سنت را تداعی می‌کند.

وی سپس با نقد نگاه فعلی عموم جامعه به سنت و همچنین لزوم داشتن نگاه تمدنی به مسائل، تبدیل سنت به امکانی برای زندگی را لازم شمرد و در ادامه افزود: یک امکان هم آینده ست که در آینده اتفاقاتی خواهد افتاد، مثل نوع نگاه به وجود منجی در ادیان مختلفِ. امکان دیگری هم هست که عده ای میگویند از همین نظام فعلی حاکم و همین نگاه ماتریالیسیتی، به امکان‌های جدید خواهیم رسید چرا که این نگاه کم‌کم به بن‌بست‌هایی می‌رسد.

کریم زاده تاکید کرد: الان زود است برای قضاوت در مورد درست بودن این مسئله. اما آنچه که مشخص است این است که ما باید نیروی بیشتری بگذاریم برای احیای آن نگاه سالم و معنابخش گذشته که داشتیم و حواسمان باشد به پرسپکتیوی که داریم به سمت آن حرکت می‌کنیم.