کارگزاران سازندگی که نزدیکترین حزب به مواضع مرحوم هاشمی رفسنجانی بوده و هست، در سالهای متمادی عمر خود تقریبا همواره با یک شیب ملایمی دچار تغییرات منفی بوده است.
محمدعلی نجفی، اسحاق جهانگیری، حسین مرعشی، فائزه هاشمی، محمد هاشمی رفسنجانی، غلامحسین کرباسچی و محمد عطریانفر، عطاالله مهاجرانی، مصطفی هاشمیطبا از اعضای ارشد این حزب بودند که اکنون بسیاری از این نفرات علیرغم اینکه در قید حیات هستند، ولی دیگر نه در جلسات حزب شرکت می کنند و نه بعضا خود را جزئی از این حزب می دانند.
اسحاق جهانگیری، نه عضو و نه منتخب
شهریورماه 97 پس از حضور روحانی در صحن علنی مجلس و قانعنشدن نمایندگان مجلس از توضیحات وی، حزب کارگزاران سازندگی بیانیهای صادر کرد و ضمن اینکه لزوم اصلاحات در دو سطح سیاستگذاری و اجرا را مورد تأکید قرار داد، به صراحت بر ضرورت تغییر رئیس سازمان برنامه و بودجه که همزمان دبیرکل حزب اعتدال و توسعه نیز هست، تأکید کرد.
بیانیه کارگزارانیها، کمتر از چندساعت بعد، پاسخ تندی از سوی حزب متبوع «محمّدباقر نوبخت» دریافت کرد. آنها به کارگزاران توصیه کردند که عملکرد همحزبیهای خودشان که مناصب اصلی اقتصادی دولت را در دست دارند را نیز مورد ارزیابی قرار دهند. اشاره این بیانیه به «اسحاق جهانگیری» بود که به کارگزارانی بودن شناخته میشود.
در پی این ماجرا، اسحاق جهانگیری ترجیح داد سکوت پیشه نکند و به شکل غیرمستقیم به ماجرا ورود کند. از همین رو بود که یک منبع نزدیک به معاون اوّل رئیسجمهور گفت که «اسحاق جهانگیری بیش از سه سال است که از حزب کارگزاران خارج شده و هیچ ارتباطی با این حزب ندارد و در جلسات آن نیز شرکت نمیکند».
این خبر اما پربیراه نبود چون تمام شواهد حاکی از این است که جهانگیری در سالهای پس از تصدی معاون اولی در دولت یازدهم و دوازدهم، حتی یک بار هم ارتباط تشکیلاتی با حزب کارگزاران نداشته و برخلاف نوبخت که هم دبیرکل حزبش بود و هم در جلسات آن حضور می یافت، سعی می کرد برچسب حزب کارگزاران را از خود دور کند.
این مسئله را البته علی محمد نمازی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز تایید کرد. نمازی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا حزب کارگزان پاسخگوی عملکرد اسحاق جهانگیری بوده است؟ گفته بود: «جهانگیری در انتخابات پست نگرفت، بلکه او معاون اول رئیس جمهوری نظیر آقای روحانی بود که او هم در نتیجه کارکرد حزبی روی کار نیامده بود و وقتی روی کار آمد، اعلام کرد که من عضو هیچ حزب و گروهی نیستم... آقای جهانگیری منتخب حزب کارگزاران نبود، زیرا اصلا منتخب نبود».
اکنون چندماه است که دیگر جهانگیری معاون اول نیست و هنوز خبری مبنی بر بازگشت جهانگیری به این حزب منتشر نشده و آنچه به نظر میرسد، او نمیخواهد برچسب این حزب روی پیشانیاش باشد.
محمد هاشمی؛ خروج بر سر اختلاف
محمد هاشمی برادر مرحوم هاشمی رفسنجانی موسس حزب کارگزاران است که تا همین چند سال پیش در جلسات شورای مرکزی حزب حضور می یافت ولی به یکباره خبر عدم عضویتش در شورای مرکزی سوالاتی را در اذهان برانگیخت.
محمد قوچانی عضو شورای مرکزی کارگزاران این جدایی را این گونه روایت میکند: «در جلسه شورای مرکزی مطرح شد که برای ادامه فعالیت حزب هزینههای حزب نباید موکول به یک یا دو نفر در تشکیلات باشد و باید از طریق حق عضویت حزب را ادامه دهیم و حق عضویت سنگینی هم تعیین شده بود که مثلاً افراد ۵۰۰ هزار تومان بدهند. جمله آقای محمد هاشمی این بود که «این روش اداره حزب نیست. مگر ما حزب کمونیست هستیم که براساس این روش اداره کنیم».
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با بیان اینکه نمیگوید که محمد هاشمی فقط به خاطر مسئله مالی رفته است، اظهار داشت: «شاید تحلیلی هم از اول داشت ولی میدانید که هر کسی به حزب دعوت شده بود با رضایت هیات موسس بود. یعنی امکان نداشت بنده، لیلاز یا خانم ترکان وارد حزب با افراد جدید بشویم و یکی از اعضای موسس پیشنهاد و فرد دیگری تاییدش میکرد. میتوانست بگوید نه. فردی را به آقای هاشمی معرفی کردند که خیلی به آقای هاشمی نزدیکتر بود و خیلی هم شخصیت محترمی است ولی آقای هاشمی نپذیرفته بود که ایشان عضو شورای مرکزی شود و نشد. وقتی محمدآقا رفت آن موقع وارد حزب شد».
بخش دوم اظهارات قوچانی حاکی از این است که خروج هاشمی از شورای مرکزی نه صرفا یک چالش مالی بلکه نتیجه یک اختلاف نسبتا بزرگ تشکیلاتی بوده است و او نیز سالهاست ترجیح میدهد کارگزارانی نباشد.
خروج مصطفی هاشمی طبا نتیجه یک شکاف
هاشمی طبا یکی از اعضای موسس کارگزاران سازندگی بود و هنوز هم در برخی محافل رسانهای با همین عنوان شناخته می شود ولی سالهاست با این حزب، همکاری تشکیلاتی ندارد. او سال 93 در گفت وگویی در مورد این حزب و عملکردش گفت: «... من هیچ وقت عضو حزبی نبودم اما بنا بر دلیلی که گفتم، همراه با تعداد دیگری از وزرا عضو حزب کارگزاران شدم. اما بعد که مقام معظم رهبری با حضور وزرا در حزب مخالفت کردند، این افراد از حزب خارج شدند و فقط معاونین رئیس جمهور در حزب باقی ماندند. بعد از برگزاری انتخابات مجلس کم کم این حزب به هویت مستقلی دست پیدا کرد. آقای مهاجرانی علی رغم پیشنهادی که در مورد باز نگه داشتن دوره های ریاست جمهوری آقای هاشمی مطرح کرده بود، در حزب معتقد بود ما نباید حرف آقای هاشمی رفسنجانی را گوش کنیم. جالب اینجاست که همان موقع حزب کارگزاران به دو گروه تقسیم شده بود! بعضی ها می گفتند هرچه آقای رفسنجانی می گوید را باید انجام دهیم و برخی دیگر معتقد بودند ما هرچه آقای هاشمی می گوید را نباید انجام دهیم. این اختلاف ها باعث شد دیگر من در حزب حضور پیدا نکنم. در واقع موضع آقای مهاجرانی در درون کارگزاران، مخالفت با آقای هاشمی رفسنجانی بود.»
عطاالله مهاجرانی
طبق اظهار نظر هاشمی، مهاجرانی یک سر یک اختلاف بزرگ در کارگزاران سازندگی بود ولی بزرگترین علت جدایی وی از کارگزاران خروجش از ایران بعد فتنه 88 بود.
هرچند عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۴ در گفتوگویی برخی از اخبار را مبنی بر اخراج عطاءالله مهاجرانی از شورای مرکزی این حزب، تکذیب کرد و در این باره توضیح داد که«در این مورد هیچگونه بحثی صورت نگرفته و آقای مهاجرانی همچنان عضو شورای مرکزی حزب است»، ولی حسین مرعشی ۲۸ فروردین ۱۳۸۸ در گفتوگویی این خبر را تایید کرده و گفت: «همکاری آقایان مهاجرانی و نجفی با حزب قطع شده است».
محمدعلی نجفی
هرچند نجفی با آن اتفاق مشهور برای همسر مقتولش که این نوشته قصد واکاوی دوباره آن را ندارد،کلاً از میدان سیاست به کنار رفت، ولی شواهد حاکی از این است که او پیش از این نیز ارتباط خود را نه فقط با حزب کارگزارن بلکه با اعضای آن هم قطع یا محدود کرده بود. عطریانفر در بررسی ابعاد آن اتفاق برای نجفی گفته بود که «نجفی کل راههای ارتباطیاش با ما را بسته بود».
در پی شهردار شدن نجفی هم طبق اظهارات محمد نعیمیپور عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، کارگزارانیها تاکید داشتند که نجفی از این مسئولیت کنارهگیری کند ولی او از این تصمیم حزبی سر باز زده و به مسئولیت شهرداری ادامه داد است. هرچند همان موقع کرباسچی این اظهارات محمد نعیمی پور را در اظهارات تمسخرگونه ای تکذیب کرد، اما بعد از اینکه آن رسوایی برای نجفی پیش آمد، کرباسچی توئیتی زد که موید ادعای نعیمیپور بود.
داستان جدایی نجفی از کارگزاران سازندگی نیز مثل همه جدایی ها از یک کمرنگ شدن تشکیلاتی شروع شد و در نهایت به جدایی کامل تشکیلاتی انجامید.
غلامحسین کرباسچی اخیرا در جلسه شورای مرکزی کارگزاران سازندگی بعد از سالها دبیرکلی، جای خود را به حسین مرعشی داد و در جلسه اخیر شورای مرکزی هم حاضر نشد. هرچند محمد عطریانفر طبق روال همیشگی سعی کرد آن را یک اتفاق معمول و عادی جلوه دهد، ولی اختلافات و انشقاق در این حزب امری تاریخی است.
استعفای تعدادی از اعضای اصلی این حزب خبری بود که شهریور امسال از سوی فرزانه ترکان عضو شورای مرکزی این حزب که خودش هم استعفا داده، اعلام شد. طبق این خبر شهربانو امانی و یدالله طاهرنژاد هم استعفا دادهاند که این استعفاها هنوز مورد پذیرش قرار نگرفته است.
فرزانه ترکان درباره چرایی استعفای خود گفته بود که «من به دلیل زاویهای که با برخی سیاستهای حزب کارگزاران خصوصا در انتخابات اخیر، پیدا کردم از عضویت در حزب کارگزاران استعفا دادم و چند تن از افراد صاحب رای و بزرگان حزب هم علاوه بر من از عضویت در حزب کارگزاران استعفا دادند».
ترکان تاکید کرده بود: «مشکل ما در حزب و در جامعه بزرگتر یعنی اصلاحطلبان این است که با زاویه بسته خودشان و فقط به جهت اینکه در قدرت جایی داشته باشند، وارد سیاست شدند و به مشکلات جامعه نگاه کردند در صورتیکه فکر میکنم برای حل مشکلات باید برنامهریزی صورت میگرفت».
حال شاید بتوان کرباسچی را هم طبق به لیست بالای ترککنندگان کارگزاران اضافه کرد و هرچند به ظاهر مسئولیتی در این حزب گرفته ولی به نظر میرسد که او نیز مانند یاران سابق حزبیاش ابتدا تاکتیک کمرنگ شدن در پیش گرفته و سپس به طور کامل این حزب را بدرود گفته است.