یک منتقد گفت: مجموعههای پخش شده از تلویزیون در نوروز 91 چنگی به دل نزد و فقط «کلاه قرمزی» بود که شاید مخاطب کوچک و بزرگ با آن همذاتپنداری کرد و کودک درون مخاطب را بیدار کرد.
«منیژه بهارلو» عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در گفتوگو با خبرنگار رادیو و تلوزیون فارس در مورد اینکه نیمی از فیلمهای سینمایی نوروز ایرانی بود، اظهار داشت: این اتفاق، اتفاق بدی نبود، ولی نکته حائز اهمیت در فیلمهای نوروز امسال پخش فیلمها به کرات از شبکههای مختلف بود.
* در ایام نوروز «ورود آقایان ممنوع» نزدیک به ۱۰ بار پخش شد
وی در ادامه تاکید کرد: برای نمونه فیلم «ورود آقایان ممنوع» بدون اغراق نزدیک به 10 بار از شبکههای مختلف پخش شد و حتی کسانی که بشدت درگیر دید و بازدید عید نوروز بودند بالاخره سه باری میتوانستند این فیلم را ببینند، چه برسد به کسانی که در خانه استراحت میکردند و توفیق اجباری بود که چندین باری آن را ببینند.
* تلویزیون در انتخاب فیلمهای خارجی هم باید دقت و وسواس بیشتری به خرج دهد
این منتقد و روزنامهنگار در مورد سهم فیلمهای خارجی در نوروز کم بود این اتفاق را چگونه ارزیابی میکنید به فارس، گفت: به نظر این گونه نمیآمد که فیلمهای خارجی به نسبت فیلمهای ایرانی کمتر باشد. شاید در مقایسه با سالهای گذشته فیلمهای خارجی کمتر پخش شد. تلویزیون در انتخاب فیلمهای خارجی هم باید دقت و وسواس بیشتری به خرج دهد، چون در ایران اکثر مخاطبان، فیلمهای خارجی را بیشتر به عنوان فیلمی با جلوههای ویژه عجیب و غریب و اکشن میشناسند در حالی فیلم با درام اجتماعی و لطیف که شریف هم باشد و بشود از رسانه ملی پخش کرد هم بسیار وجود دارد و مخاطب فیلم خارجی رسانه ملی، بیشتر مخاطب عام است پس باید کاری کرد که فیلم خارجی ببین حرفهای هم به پای تلویزیون ملی نگه داشته شود و تقریبا فیلمهای بروز و مطرح را هم پخش کرد.
* ترکیب فیلمهای نوروز تلویزیون نسبت به سالهای گذشته قابل قبول نبود
بهارلو در ادامه در مورد ترکیب فیلمهای نوروز چطور بود، بیان داشت: ترکیب قابل قبولی نسبت به سالهای گذشته نداشت و انتخابها چه در فیلمهای ایرانی و چه فیلمهای خارجی گزینههای قابل قبولی به غیر از چند نمونه نبود.
* سریالهای نوروز ۹۱ جذابیت و گیرایی زیادی نداشت
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در ادامه در مورد اینکه سریالهای نوروز ۹۱ را چگونه ارزیابی کردید، کدام بهتر بودند و چه نکات منفی و مثبت در سریالهای نوروز مشاهده کردید به فارس، گفت: مجموعههایی که امسال ایام نوروز پخش شده، جذابیت و گیرایی زیادی نداشت و شاید تنها سریالی که جذابیت دنبال کردن داشت، سریال «چک برگشتی» بود، مجموعهای اجتماعی با رگههایی از طنز.
* سوژه بروز «چک برگشتی» مخاطب را وادار تا این سریال را تا انتها دنبال کند
وی در ادامه افزود: با وجود اینکه این مجموعه هم نزدیکی زیادی با کارهای دیگر سیروس مقدم چون «زیرهشت» و «پایتخت» یا «تا ثریا» داشت، شاید سوژه بروز آن، مخاطب را وادار به دنبال کردن این مجموعه کرد. البته تمام ساختههای مقدم تا به امروز سوژههایی ملموس بودند که برخی از آنها با وجود تکرار از بدعت خوبی از جهت روایت برخوردار بودند.
بهارلو ادامه داد: «سیروس مقدم»، سبک مخصوص و بسیار چشمگیر و دوست داشتنی دارد و همین باعث تفاوت مجموعههای وی از مابقی مجموعهها در هر دوره میشود. مانند سریال موفق «پایتخت» که سال گذشته بسیار مورد اقبال مخاطبان واقع شد و مجموعه «تا ثریا» و حالا مجموعه «چک برگشتی» که تمام این مجموعهها یک موضوع اجتماعی با رگههای طنز را شامل میشود. حتی آمار تماشاگران به نقل از روابط عمومی صدا و سیما هم حکایت از توجه ویژه مخاطب به این مجموعه دارد. این سریال که طلاق و مشکلات پرداخت مهریه و به نوعی انتخابات را هدف قرار داده بود به شکلی هنرمندانه پرداخته شد، البته این مجموعه نسبت به کارهای قبلی مقدم شاید یک درجه پایینتر است، که آن هم به خاطر زمان اندک برای ساخت آن بود که کمتر از 1 ماه و نیم زمان برای ساخت آن داشت.
* «فراموشی» دچار ضعف در فیلمنامه بود
وی در ادامه در مورد سریال «فراموشی» ساخته سعید سلطانی، اظهار داشت: مجموعه دیگر «فراموشی» بود که همزمان با پخش «کلاه قرمزی» به روی آنتن رفت که مخاطب کمتری را جذب کرد. در این مجموعه بازیگران نام آشنا و حتی چهره بازی میکردند همچون محمد کاسبی، علیرضا داوودنژاد، سحر جعفریجوزانی، برزو ارجمند و مهران رجبی که همه این عزیزان نتوانسته بودند کاری برای این مجموعه کنند و اثر قابل قبولی را خلق نکردند. شاید فیلمنامه ضعیف این مجموعه باعث شد که بازیگران آن هم نتوانند کاری از پیش ببرند. مخاطب با دیدن قسمت اول و آخر آن متوجه میشد که مجموعه چه سیری داشته است، کش و قوسها مخاطب را جذب خود نمیکرد که حتی مجموعه را دنبال کند. و در آخر مجموعه به صورت کلیشهای موضوع تولید ملی را مطرح کرد که پدر خانواده دوباره سرمایه به فرزندانش میدهد که تولید ملی داشته باشند، در حالی قبلا فرزندان رو سفید بیرون نیامده بودند که این بار دوباره به آنان سرمایه داده شود و به نظر در انتها فقط خواسته شده بود که به خاطر تاکید رهبری به تولید ملی و سرمایه داخلی نشان دهند که فیلم بروز است و این موضوع بسیار نچسب در انتهای سریال مطرح شد.
* «سیر و سرکه» مجموعهای با پرداختی ناهمگون بود
این منتقد در ادامه در مورد سریال «سیر و سرکه»، اظهار داشت: سریال «سیرو سرکه»، یک مجموعه با پرداختی ناهمگون، که به دنبال چه بود، مشخص نبود. مثلا در پی رسیدن به پاسخ این پرسش بود که به خارج از کشور مهاجرت نشود یا خیر؟ مادری که از شهرستان آمده به تهران که برود خارج تا پسرش که می خواهد بچهدار شود در کنار او باشد و زبان پدریاش را به نوهاش بیاموزد. به نظر این قدر منطقی به نظر نمیرسد که بخواهد بشود سوژه یک مجموعه در عید نوروز، یا خانم معلمی که فکر میکند فرشته نجات همه است ولی خود مشکل خود را نمیتواند حل کند و حتی همه خواستگارها به نظرش در اندازه وی نیستند و وی به دنبال شاهزادهای با اسب سفید است.
* «دست بالای دست» مجموعهای تکراری از عشق پسر فقیر به دختر پولدار بود
وی در ادامه در مورد سریال «دست بالای دست»، به فارس، گفت: سریال «دست بالای دست» هم مجموعهای تکراری از عشق پسر فقیر به دختر پولدار بود که نمونه این فیلمها و سریالها را شاید به کرات دیدهایم البته با پرداختی منطقی و زیباتر، نکتهای که در این مجموعه به خوبی دیده نشده است و عناصر به صورت منطقی کنار هم چیده نشده است.
* «کلاه قرمزی» کودک درون مخاطب را بیدار کرد
بهارلو تصریح کرد: در هرحال مجموعههای پخش شده از تلویزیون در نوروز 91 چنگی به دل نزد و فقط «کلاه قرمزی» بود که شاید مخاطب کوچک و بزرگ با آن همذات پنداری کرد و کودک درون مخاطب را بیدار کرد و مخاطب را به این سمت میکشید که تمایل به انتخاب شبکه 2 برای تماشای کلاه قرمزی داشته باشد.
* «مسعود روشنپژوه» اجرای بهتری نسبت به «فرهاد جم» داشت
این منتقد و روزنامهنگار در ادامه مسابقهها، جنگها یا سین مثل سریال را چطور ارزیابی کردید، به فارس گفت: مسابقههای پخش شده از تلویزیون که بیشتر شبیه مسابقاتی بود که نمونههایی از آن در شبکههای ماهوارهای پخش شده و بنوعی، بروز شده ایرانی بود. باز هم به علت اینکه هیجان خاصی را بین مخاطب ایجاد میکرد و مخاطب خود را به جای مسابقه شونده میگذاشت و پاسخ پرسشها را میداد و یا پیگیری میکرد، جالب و قابل توجه بود. اجرای روشنپژوه در مسابقه «همه با هم»، اجرای خوبی به نسبت فرهاد جم در «از کی بپرسم» بود. البته روشنپژوه سابقه طولانیتری در اجرای مسابقات تلویزیونی دارد و هیجان بیشتری هم به مسابقات میدهد.
* «مردان آهنین» کار جدیدی نسبت به سالهای گذشته نبود
وی در ادامه افزود: مسابقه «مردان آهنین» هم حدود چند سالی است که ایام نوروز پخش می شود و کار جدیدی نسبت به سالهای گذشته نبود و فقط مراحل و وزنههایی که این مردان آهنین باید جابهجا کنند تغییر میکند و چند سالی است که باب شده در ایام نوروز این مسابقه از تلویزیون پخش شود و ظاهرا هم مخاطب زیادی آن را دنبال میکند، البته تعداد مخاطبان نسبت به سالهای گذشته کمتر شده است.
* جنگهای پخش شده بسیار کلیشهای و نامناسب اجرا شد
بهارلو تصریح کرد: جنگهای پخش شده که هر کدام جزیره خاصی را هدف قرار داده بودند، بسیار کلیشهای و نامناسب اجرا شد و ای کاش اگر منظور این بود که مخاطب را به این قضیه برساند که در برنامه تفریحی خود این جزیرهها چون کیش، چاهبهار، قشم و ... را انتخاب کند، باید پرداخت حرفهایتر میداشتند ولی در این شکل، خیلی به منظور خود نزدیک نشدند و حتی با آوردن بازیگران فیلمها و مجموعهها در این جنگها و تعریف از منطقه هم خیلی مخاطب را راضی به انجام این کار نمیکرد.
* ویدئو کلیپهای نوروز با استاندارها بسیار فاصله داشت
«منیژه بهارلو» در پایان این گفتوگو در مورد بحث ویدئو کلیپ را که امسال پخش شد و مرسوم هم نبود چگونه ارزیابی کردید، بیان داشت: ویدیوکلیپها هم که امسال باب شده بود مثل «کسی خوابه» و «خنده بی لهجه»، «خنده بازار» مواردی بود که کار بسیار زیاد باید روی آن انجام داد و بسیار با استانداردها فاصله دارد و شاید «خنده بازار» کمی مخاطب را آن هم در بعضی قسمتها جلب کرد، البته به علت همزمانی آنها با فیلمها و مجموعههای بسیاری که از شبکههای متفاوت پخش شده، شاید مخاطب را خیلی جذب نمیکرد که ویدیوکلیپها را جدی تماشا کند و این باعث شد که مخاطب در همان آغاز نوروز آن را پس زند و به دنبال برنامه دیگری در تلویزیون برود. شاید باید وقت دیگری برای پخش آن از تلویزیون پیدا کرد. البته نسبت به ویدیوکلیپهایی که در گذشته از تلویزیون پخش میشد، حرفهایتر و جذابتر بود و مخاطب آن را دنبال میکرد.