به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از مهر، مرتضی شاه کرم نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر که به تازگی سریال «نجوا» را به عنوان بازیگر روی آنتن داشته است، اصالتاً اهل خرمشهر است، اما به دلیل مهاجرت خانوادهاش در تهران و هتل «اینترنشنال تهران» که پناهگاهی برای جنگ زدهها محسوب میشد به دنیا آمده است. این هنرمند در آستانه چهلمین سالگرد آزادسازی خرمشهر درباره خاطراتی که از آن دوران دارد، گفت: ما جزو اولین خانوادههایی بودیم که بعد از جنگ زدگی به خرمشهر برگشتیم که اگر اشتباه نکنم مربوط به اواخر سال ۶۸ و اوایل سال ۶۹ میشود که من هنوز خیلی کوچک بودم.
وی ادامه داد: من متولد اواخر سال ۶۳ هستم و در تهران، شهرک مهاجرین در هتل سیدخندان که مخصوص جنگ زدهها بود به دنیا آمدم، اما پدرم به واسطه اینکه در دوران جنگ عکاسی میکرد به خرمشهر رفت و آمد داشت. از این رو در برههای بعد از سقوط خرمشهر خانواده ما اول به خرم آباد بعد به بروجرد و سپس به دورود و در نهایت به تهران نقل مکان کرد و بعد از چند سال مجدداً به دورود و در سپس به خرمشهر بازگشت. یکی از دلایلی که خیلی زودتر از بقیه مردم شهر به خرمشهر بازگشتیم این بود که دیگر پدرم از این همه آوارگی در شهرهای مختلف عاصی شده بود و حاضر بود در خانه خرابه خودش زندگی کند، اما دیگر اسیر این شهر و آن شهر نباشد.
وی درباره خاطراتی که از دوران کودکی و بازگشتش به خرمشهر دارد، عنوان کرد: بعد از بازگشت به خرمشهر وضعیت شهر بسیار ناگوار و ویران بود و ما بچهها نیز اجازه نداشتیم از خانه بیرون بیاییم و در کوچه بازی کنیم، چون شهر هنوز از مینها پاکسازی نشده و شرایط نامناسبی بر شهر حاکم بود. بخشی از خانه ما نیز ویران شده بود و پدرم، چون خودش بنایی و معماری بلد بود خانه خودمان و برخی دیگر از دوستانش را هم که هنوز به شهر بازنگشته بودند، تعمیر و بازسازی کرد تا آنها را برای برگشت به خرمشهر تشویق کند. ما مدتی در خانهای با پشت بام کاهگلی که متعلق به یکی از اقوام نزدیک بود ساکن شدیم، اما بعد از اینکه خانه را تخلیه کردیم و میخواستند آنجا را خراب کنند متوجه ۲ خمپاره عمل نکرده شدند که در تمام این سالها در سقف خانه وجود داشت. این خمپارهها در طول ۷-۸ سالی که جنگ بود روی پشت بام خانه مانده بود و خاک و خاشاک روی این کاهگلها نشسته و خمپارهها را از دید ما پنهان کرده بود. همیشه دوست داشتم برای خرمشهر یک جشنواره کمدی برگزار میکردیم نه جشنوارهای که فقط از جنگ میگوید و جنگ را برای کسانی تعریف میکند که آن را با گوشت و پوست و استخوانشان درک کردهاند
کارگردان نمایش «برونسی» ادامه داد: یکی از این خمپارهها را خنثی کردند، اما موفق به خنثی کردن آن دیگری نشدند در نتیجه خمپاره را منفجر کردند که علاوه بر خودِ خانه تا انتهای کوچه خانههای دیگر را هم که مثلاً یک دیوار از آنها باقی مانده بود، ویران کرد. واقعیت این است که اتفاقی مثل جنگ مانند بلایای طبیعی، چون سیل و زلزله نیست؛ جنگ اتفاق بسیار بسیار وحشتناکی است که افراد درگیر آن تا سالها و بعد از پایان جنگ همچنان درگیر تبعاتش هستند، اما متأسفانه مردم خرمشهر بعد از پایان جنگ به حال خود رها شدند و حتی الان هم که بعد از ۴۲ سال به خرمشهر میروید همچنان آثار جنگ تحمیلی در گوشه گوشه خرمشهر و حتی چهره مردم دیده میشود. متأسفانه نه تنها خرمشهر بلکه همه شهرهایی که به این شیوه درگیر جنگ بودهاند رها شدهاند.
شاه کرم با اشاره به برگزاری جشنواره تئاتر فتح خرمشهر یادآور شد: احساس میکنم بی توجهی به شهر و مردم خرمشهر همچنان و تا امروز هم ادامه دارد و متأسفانه هیچگاه سیاستهای ما در راستای خوشحال کردن مردم نبوده است. در شهر من یک جشنواره تئاتر به نام جشنواره تئاتر فتح خرمشهر برگزار میشود، اما برخلاف چیزی که وجود دارد من همیشه دوست داشتم برای خرمشهر یک جشنواره کمدی برگزار میکردیم نه جشنوارهای که فقط از جنگ میگوید و جنگ را برای کسانی تعریف میکند که خودشان در بطن آن حضور داشتند و جنگ را با گوشت و پوست و استخوانشان درک کردهاند در حالی که چنین روایتهایی را باید مثلاً برای شمالیها تعریف کنند تا برایشان جذاب باشد نه مردم خرمشهر و آبادان. یا اینکه مثلاً چرا نباید بخشی از جشنواره تئاتر فجر در خرمشهر برگزار شود و برخی نمایشها برای اجرا در آنجا انتخاب شوند.
بازیگر سریال «نجلا» با گلایه از اینکه دیگر جشنواره تئاتر فتح خرمشهر اهمیتی برای مدیران ندارد، چون آنها بیشتر درگیر مسائل و مناسبات خودشان هستند، گفت: متأسفانه مسئولان شهر خرمشهر آنقدر درگیر مسائل جانبی هستند که وصیت شهید جهانآرا را فراموش کردهاند. شهید جهانآرا در یکی از سخنرانیهایش عنوان کرده که؛ برادران به فکر فتح خرمشهر نباشید، چون مطمئن باشید که ما خرمشهر را فتح میکنیم در عوض به فکر آینده خرمشهر باشید که از خرمشهر قبلی آبادتر و زیباتر باشد، اما کسی به این وصیت عمل نمیکند و اهمیت نمیدهد. خرمشهر را خدا آزاد کرد حالا شما (مسئولان) آبادش کنید. شهید جهانآرا در یکی از سخنرانیهایش عنوان کرده که؛ برادران به فکر فتح خرمشهر نباشید، چون مطمئن باشید که ما خرمشهر را فتح میکنیم در عوض به فکر آینده خرمشهر باشید که از خرمشهر قبلی آبادتر و زیباتر باشد، اما کسی به این وصیت عمل نمیکند و اهمیت نمیدهد
این بازیگر تئاتر عنوان کرد: مردم ما نه آب دارند، نه خاک و نه دیگر فرهنگی برایشان باقی مانده است و هرکدام از بچههای خرمشهر هم که سری در سرها در میآورد بلافاصله از شهرش مهاجرت میکند، چون به دلیل سیاستهای نادرست از کمترین امکانات هم بهرهمند نیستند. متأسفانه برخورد ما با قهرمانان جنگیمان نیز همینطور است. من در حال پژوهشی درباره ۴ نفر از قهرمانان جنگ؛ شامل شهیدان جهانآرا، عبدالرضا موسوی، بهروز مرادی و بهنام محمدی هستم و برای این پژوهش با دوستان و سربازان نزدیک این شخصیتها که با آنها در جنگ شرکت داشتند، گفتگو و معاشرت داشتم، اما وقتی که زندگی این عزیزان را از نزدیک میبینید بسیار متأسف میشوید که چرا این قهرمانان به حال خود رها شدهاند در حالی که بسیاری از آنها با بیماریهای مختلف و شیمیایی شدن دست و پنجه نرم میکنند و در خانههای استیجاری زندگی سختی دارند. چرا باید وضعیت و سرنوشت یک قهرمان جنگ به این صورت باشد.
شاه کرم درباره تأثیری که جنگ و زندگی در یک شهر جنگ زده بر آثاری نمایشی که خلق میکند، گذاشته است، بیان کرد: من از زمانی که خودم را شناختم در شهر جنگ زدهای زندگی کردم که دور تا دورم خرابه و آثار جنگ دیده میشد و همین مساله ناخودآگاه در من تأثیر گذاشته و در آثار نمایشی هم که مینویسم یا به صحنه میبرم، نمود پیدا کرده است که البته به این تأثیرات افتخار میکنم؛ اما افتخاری که با درد همراه است. ما خیلی سال در این شهر زندگی کردیم به امید اینکه خرمشهر آباد شود و مردم به خانه و کاشانه خود برمیگردند، اما واقعیت این است که چنین اتفاقی نیفتاد و شهر در نفس کشیدن به «هِن و هِن» افتاده است.
نویسنده نمایشنامه «عند از مطالبه» تصریح کرد: در طول این سالها من شاهد اتفاقات ناگوار بی شماری بودم به عنوان مثال متوجه شدیم یکی از همکارانمان که او هم در خرمشهر تئاتر کار میکرد چند روزی است که سر تمرینهایش نمیآید وقتی که پرس و جو کردم متوجه شدم که متأسفانه پایش روی مین رفته و قطع شده است و بعد از مدتی هم از دنیا رفت. خیلی از دوستان و آشنایان ما دچار چنین اتفاقات ناگواری شدهاند. بسیاری از کسانی که به این شکل آسیب دیدند افرادی بودند که ضایعات و آهنآلات جمعآوری میکردند که متأسفانه به دلیل اینکه شهر پاکسازی نشده بود دچار سانحه میشدند.
وی اضافه کرد: شهر خرمشهر را یکبار با خون آدمیزاد شستهاند (عراقیها خون ما را ریختند و شهر را تصرف کردند و ما هم خون آنها را ریختیم و شهر را از آنها پس گرفتیم). عراقیها برای اینکه شبیخون نخورند شبانه کل شهر را صاف کردند و همه زیرساختها را از بین بردند از این رو خیلی طول کشید تا این زیر ساختها درست شود و شهر به حالت اول خودش بازگردد. با اینکه خرمشهر به اصطلاح جزو منطقه آزاد اروند است، اما هیچ چیز به جز فقر و تورم برای مردم نداشته و بیشتر شبیه به یک حباب خالی است که مردم باید از بیرون به آن نگاه کنند.
شاه کرم در پایان درباره دیگر فعالیتهایش توضیح داد: در حال نگارش نمایشنامهای درباره خرمشهر به عنوان «خرم شهر» هستم که درباره قهرمانان این شهر است و قرار است در قالب پروژهای بزرگ به کارگردانی کوروش زارعی به صحنه برود.
فراموشی وصیت جهانآرا؛
هنرمندی که در هتل جنگزدهها به دنیا آمد
مرتضی شاه کرم نویسنده و کارگردان تئاتر با اشاره به تجربیاتش در دوران جنگ و بعد از آن از اینکه خرمشهر در طول این سالها به حال خود رها شده است، ابراز تاسف کرد.