گروه سیاسی- صادق خرازی سالهاست تلاش دارد چهره یک سیاستمدار منحصربفرد و استثنایی را به خود بگیرد. سیاستمداری که نمونه اش در ایران امروز وجود خارجی ندارد؛ از این رو، او تلاش کرده تا دست کم دو ویژگی برای این چهره جدید خود بسازد. اول آنکه به مردم، رسانهها و حتی سیاسیون بقبولاند که او یگانه کسی است که با همه طیفهای سیاسی از منتهی الیه چپ تا راستترین راستها ارتباط نزدیک و مثبتی دارد و دوم اینکه تلاش دارد خود را منبع بسیاری از ناگفتهها و اخبار محرمانه نظام وانمود کند.
از همین رو، در این سال ها، او از خود چهرهای معرفی کرده که هم با سید محمد خاتمی صبحانه میخورده و هم با شهید سردار سلیمانی ناهار. آن قدر خاطره از اشخاص مختلف نیز تعریف کرده تا این تلقی را جا بیندازد که از همه اسرار نظام آگاه است.
به گزارش پایگاه خبری صراط، خرازی در این بین، پروژه موازی اش برای جا انداختن نام خود در میان بزرگان سیاسی کشور در حد و اندازه کاندیدای ریاست جمهوری را هم پیش برده که تاسیس حزب ندای ایرانیان، مهمترین مصداق آن است.
با این حال، همین پیام اخیر او درمورد مرحوم احمد مهدوی دامغانی، تتمه آبروی او را هم از بین برد. خرازی در نوشتهای تلاش کرده بود دست کم سه موضوع را درمورد مهدوی دامغانی بگوید. اول اینکه مرحوم مهدوی دامغانی نیاز مالی داشته؛ دوم اینکه با ویلچیر به دانشگاه میرفته تا تدریس کند و سومین مورد یک اتهام زنی به نظام بود و آن اینکه خانه مهدوی دامغانی همچنان در مصادره است.
اما این ادعاها در کمتر از چند ساعت به طور کامل از سوی فریده مهدوی دامغانی دختر مرحوم احمد مهدوی دامغانی تکذیب شد. دختر مهدوی دامغانی گفت که پدرش نه نیاز مالی داشته و نه با ویلچیر به دانشگاه میرفته؛ خانهاش هم حدود دو دهه پیش به او بازگردانده شده.
جالب اینجاست که این اولین باری نیست که ادعاهای اینچنینی صادق خرازی در خصوص افراد شناخته شده کشور، تکذیب میشود. سال ۹۴ ملوکالسادات حسینی بهشتی فرزند ارشد شهید بهشتی ادعای صادق خرازی درباره دست دادن شهید بهشتی و امام موسی صدر با زنان اهل کتاب در اروپا را تکذیب کرده و گفته بود: «در طول اقامت پدرم در اروپا در کلیه جلسات ایشان همراه مادرم شرکت میکردم و حتی یک مورد هم دست دادن با زن نامحرم را از ایشان مشاهده نکردم.»
به نظر میرسد تلاش صادق خرازی برای معرفی خود به عنوان یک منبع آگاه و عالم به همه اسرار نظام، مدت هاست که شکست خورده و از همین رو، کوشش او برای شناساندن خود به عنوان یک منجی - مثلا در قامت رئیس جمهور - هم خیلی زود بی نتیجه مانده است. انتظارِ عذرخواهی از او که احتمالا عبث و بیهوده است، اما در چنین شرایطی باید دید آیا او حاضر است از آن جایگاه بلندی که برای خود قائل شده و حاضر نیست همردیف دیگر سیاسیون، به رقابت سیاسی بپردازد، کوتاه بیاید؟