به گزارش پایگاه خبری صراط، در این نامه آمده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی
طه/۲۵-۲۸
جناب آقای میرحسین موسوی
نخست وزیر دیروز و پیرمرد پرحاشیهی امروز
در میان گفتار و نظریات نخست وزیر ضد امپریالیسم و انقلابی با روحیهای سوسیالیستی دهه ۶۰ بسیار جستجو کردیم و متحیریم چگونه در گذر زمان تمام عقیده اش از ایستادگی به تسلیم تغییر میکند.
آقای مهندس موسوی، این جملات آشنا نیست؟
«زور زرادخانههای امریکایی و صهیونیستی و توطئههای گسترده آنان و توافق این دو کشور در زمینه همکاریهای استراتژیک جهت سرکوبی ملتهای ستمدیده، عزم ما را برای مبارزه هر لحظه محکمتر میکند و ما همچنان که بارها اعلام کرده ایم، همراه برادران سوری و لبنانی و فلسطینی آماده باز پس گرفتن تمام سرزمینهای اشغال شده توسط رژیم صهیونیستی هستیم»
یا این جمله که در سازمان ملل میفرماید:
«به نظر ما این مجامع پیش از آنکه ابزاری برای مقابله با ظلم و ستم و استقرار عدالت و صلح در جهان باشد، محل داد و ستد قدرتهای بزرگ جهانی و کوششی برای اجرای سیاستهای آنهاست... به اعتقاد ما تا زمانی که سازمان ملل متحد از نفوذ ابرقدرتها آزاد نشود تا هنگامی که قدرت در اختیار صاحبان برحق آن یعنی مستضعفین قرار نگیرد، به سختی میتوان امیدوار بود که سازمان ملل متحد بتواند نقش واقعی خود را آن گونه که در منشور آمده است، به نحو اکمل ایفا نماید. به عنوان نخستین گام انتقال مقر سازمان ملل متحد به کشوری بی طرف و نیز لغو حق وتو برای زورمداران ضروری است.»
با در نظر گرفتن همین بیانات باید عرض کنم، تمام دعوای امروز و بیانیه پرانی جنابعالی فقط یک دلیل دارد.
نرسیدن به صندلی ریاست جمهوری
آن سال که حاج حسین همدانی، لشگرکشی خیابانی به ظاهر معترضان انتخابات را جمع کرد، از برادرکشی بزرگی جلوگیری کرد که باید برای تشکر، تندیسی از طلا برایش ساخته میشد.
در باب مطلبی که اخیرا از قول شما انتشار یافت، باید به عرض برسانم، نویسنده این سطور خود را مدیون همهی عزیزانی میدانم که جان شریف خود را در راه مبارزه با زور و تزویر و تروریسم و ... فدا کردند.
از ابتدای تاریخ و تمدن شکوهمند ایران تا امروز
از نخستین دلاوران ایرانی تا مرزبانان پایدار پل جلفا.
از شهید محرم ترک تا شهید حسن صیاد خدایی.
شما حق ندارید فرزندان دلیر ایران را سردار بیافتخار بدانید و شهادتش در غربت را تلف شدن.
در تمام دنیا و در تمامی ادیان الهی، کسی که برای دفاع از حفظ ارزشهای ملی، میهنی و دینی خود در حال انجام وظیفه کشته شود، شهید میدانند و او را تکریم میکنند.
اما در بیانیه شما، شهید را تخفیف میکنند و با بی انصافی او را مطرود میدانند.
آقای عزیز!
سال ۸۸ گذشت و هنوز داغدار مصائب آن هستیم.
شما قول دادید از رای مردم صیانت کنید، اما با توهین به دلاوری از دلاوران وطن حیثیت و شرافت ما را خدشه دار کردید.
شهید حاج حسین همدانی برای همه مردم ارزش قائل بود.
من و شما و ایشان، برایش فرقی نداشت.
در باب جانشینی رهبری و آن ادبیات شاذ باید عرض کنم، مجلس خبرگان رهبری با حرف کسی اداره نمیشود و نمیتوان شخصی را به آن تحمیل کرد.
فقهای حاضر در آن مجلس معظم قطعا، این قبیل کلمات را سالهاست شنیده اند و با خندهای از سر دلسوزی برای گوینده از آن عبور کردهاند.
خودتان بهتر میدانید از چه سخن میگویم.
در پایان جنابعالی و خودم را به تقوای الهی توصیه میکنم و استدعا دارم، اگر بیانیه را شخصاً اراده به انتشار داشتید توبه کنید که خداوند بخشنده است و مهربان.
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
محمد حسین ابراهیمی