دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۸ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۵
سیدجواد هاشمی:

نمی‌خواستم «رجایی» را بپذیرم/ حرف داریوش ارجمند را بر سرم می‌کوبند‌

نمی‌خواستم «رجایی» را بپذیرم/ حرف داریوش ارجمند را بر سرم می‌کوبند‌
سیدجواد هاشمی با اشاره به نقش خود در سریال «راز ناتمام» بیان کرد که ابتدا نمی‌خواسته است برای سومین بار نقش شهید رجایی را بپذیرد و معتقد بوده بهتر است شخص دیگری آن را بازی کند.
کد خبر : ۵۹۶۴۳۳

به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از مهر، سریال «راز ناتمام» به کارگردانی امین امانی به تازگی در شبکه یک به پایان رسیده است. این سریال که در حوزه تاریخ معاصر ساخته شد برای اولین بار سراغ برخی از شخصیت‌های انقلاب رفت و آن‌ها را به تصویر کشید.

سریالی که محور آن شهید رجایی و شهید باهنر قرار گرفتند و شخصیت‌های دیگری همچون شهید بهشتی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، جوانی مقام معظم رهبری، بنی‌صدر و… در آن به نمایش درآمدند.

سریالی که می‌توانست پر از جذابیت‌های دراماتیک تاریخی و داستانی باشد، اما صرفاً به روایت‌هایی از بخش‌هایی از تاریخ بدل شد که حتی نتوانست با مستند‌های ساخته شده در حوزه تاریخ معاصر هم برابری کند و از آن‌ها هم چند گام عقب‌تر بود.

بازیگرانی از جمله سیدجواد هاشمی، فرهاد جم، رامین راستاد و علیرضا مهران مهمترین نقش‌های این سریال را بر عهده داشتند که روایتی فلاش بک گونه از زمان حال به تاریخ معاصر داشت.

این سریال جزو اولین تجربه‌هایی بود که یک کارگردان سراغ اثری با این ابعاد می‌رود و می‌تواند نقطه آغازی باشد تا آثار بیشتری از این دست ساخته شود و نقایص و ضعف‌ها را در پروژه‌های بعدی جبران کرد.

سیدجواد هاشمی بازیگر نقش شهید رجایی در گفتگویی از کمبود بودجه به عنوان یکی از مهمترین معضلات این پروژه و همچنین حضورش در این سریال سخن گفت که در زیر می‌خوانید:

* شما نقش‌های مختلفی از شهدا را در فیلم و سریال‌ها ایفا کرده‌اید و حتی شهید رجایی را هم پیش از این بازی کرده بودید، بازی دوباره در این نقش برای شما چالشی هم داشت؟

این دفعه سوم بود که نقش شهید رجایی را بازی می‌کردم پنج اپیزود از خلاصه داستان زندگی شهید رجایی را هم غیر از مجموعه «دولت عشق» بازی کرده بودم. دفعه اول سعید ملکان مرا گریم کرد و این بار هم محسن دارسنج مرا گریم کرد. سه گریم که در عین حال از یک نقش است از فردی که به نظرم مهمترین شخصیت تاریخ انقلاب در طول ۵۰ ساله گذشته است. شخصیتی که به نظرم حیف شده است و می‌شد فیلم یا سریال‌های خیلی بهتری مختص شهید رجایی ساخته شود. کار‌هایی که خیلی قوی‌تر و ماناتر است و در قالب الف ویژه ساخته شود. نمی‌دانم چرا به سادگی از ساخت فیلم و سریال درباره شهید رجایی آن هم با پروداکشن مناسب‌تر گذر می‌کنند.

درباره چالش باید بگویم من ابتدا بازی در این نقش را نپذیرفته بودم و اعلام هم کردم که به نظرم فرد جدیدی این نقش را بازی کند بهتر است. اولین بار که من در سریال «دولت عشق» برای شهید رجایی گریم شدم هیچکس انتظار نداشت اینقدر شباهت داشته باشم. خودم هم انتظار نداشتم و ابتدا قرار بود در ان سریال نقش یک راوی را بازی کنم. پنج یا ۶ بازیگر آمدند و گریم شدند و هیچیک را کارگردان نپسندیده بودند. من صرفاً برای تست پشت آینه گریم نشستم و سعید ملکان درخواست کرد که راوی و شهید رجایی یک نفر شوند و بعد یک باره ریش مرا از ته زد. این برای دومین بار بود که ریشم را در زندگی می‌زدم که بار اول برای شهید کشوری بود و بار دوم برای شهید رجایی بود. حدود ۶ ساعت زیر گریم بودم تا همه اذعان کردند که خیلی شبیه شده‌ام.

* و درنهایت باز هم برایتان تجربه نویی بود؟

برای من بازی دوباره در نقش شهید رجایی هیجان انگیز بود، چون هر سه باری که نقش این شهید را بازی کردم سه روایت متفاوت از زندگی و حرفه او را می‌بینیم. در «دولت عشق» بیشتر بخش‌های زندان و شکنجه بود. در آن مجموعه اپیزودیک هم روایتی اخلاقی از این شهید می‌بینیم و در سریال اخیر همراهی و همکاری با شهید باهنر را می‌دیدیم. من متن را که خواندم دیدم هیچ ارتباطی با دو متن قبلی نداشت بنابراین برایم اتفاقی نو بود.

* نکته‌ای خود شما اشاره کردید که حیف است به راحتی از کنار این شخصیت‌ها عبور کنیم. البته فیلمنامه به شما برنمی‌گردد، اما همین کار را هم فکر می‌کردیم خیلی بهتر و قوی‌تر و حماسی‌تر می‌تواند باشد و نشد. فکر می‌کنید چرا؟

من ابتدا یک مقدمه بگویم ما پنج شخصیت مهم در انقلاب داشته‌ایم امام خمینی (ره)، علی شریعتی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، شهید بهشتی و شهید رجایی که شخصیت‌های مبارز در رسیدن انقلاب به نتیجه بوده‌اند که متأسفانه برای هیچیک اثری که در خور آن‌ها باشد ساخته نشده است. مطلب دوم اینکه کل بودجه این سریال به اندازه یک فیلم سینمایی هم نبوده است. کار استانی است و اساساً خرج کردن برای چنین فیلم و سریال‌هایی اینقدر نازل از پایه اشتباه است.

نمی‌خواستم «رجایی» را بپذیرم/حرف داریوش ارجمند را بر سرم می‌کوبند‌

چه انتظاری می‌توان از امین امانی داشت درحالیکه او هنوز به گروه و تیم بدهکار است. بخشی از بودجه از طرف مرکز امور استان‌ها پرداخته نشده است و من می‌دانم که امین امانی با چه بودجه اندکی این سریال را ساخته است. وقتی سناریویی داریم که به مهمترین شخصیت‌های تاریخ انقلاب می‌پردازد. بهتر است نسازند و یا تلویزیون بودجه‌ای حسابی برای کار بگذارد. من این نکته را به آقای عباس فاطمی رئیس محترم مرکز سیمای استان‌ها هم گفته‌ام که خودش چند دهه است در حوزه سریال سازی فعالیت دارد.

* به هر حال معمولاً گفته می‌شود این مسائل پشت صحنه را مخاطب نمی‌داند او ویترین سریال و خروجی نهایی کار را می‌بیند، اما اتفاقاً در نهایت ترکش انتقادهایش متوجه شما خواهد بود.

بله همینطور است. فیلمنامه کار از جهت تحقیقی کار متوسطی بود. فیلمنامه‌ای که خودش متوسط است چطور امکان دارد از آن کار خیلی خوبی دربیاید. وارد کار که می‌شویم می‌بینیم وضعیت تولید از حیث بودجه باز هم متوسط و حتی ضعیف است. این‌ها درحالی است که خود سریال پر از شخصیت است مخاطب با خودش فکر می‌کند کاری پخش خواهد شد که در آن مهمترین شخصیت‌های تاریخ معاصر حضور دارند و توقعش بالا می‌رود.

ببینید وقتی توقعات بالا می‌رود هرچقدر هم برای فیلم و سریالی زحمت کشیده شده باشد در ذهن مردم ضعیف به نظر می‌رسد

* و آنچه که می‌بیند در نهایت در ذوق او می‌زند.

ببینید وقتی توقعات بالا می‌رود هرچقدر هم برای فیلم و سریالی زحمت کشیده شده باشد در ذهن مردم ضعیف به نظر می‌رسد. هرچند من معتقدم این سریال با بودجه‌ای که داشته، زمانی که صرف شده و توانی که برایش گذاشته‌اند اثر قابل قبولی است. اتفاقاً عامه مردم این کار را دوست داشتند. خیلی‌ها که سن شأن از ۴۰ سال گذشته بود و تقریباً انقلاب را درک کرده بودند با سریال ارتباط برقرار کردند.

* در جایی که نوجوان و جوان امروز دارد کار‌های روز جهان را می‌بیند و آن قهرمان‌ها و شخصیت‌ها روی او اثر می‌گذارند چنین کار‌هایی هم تأثیرگذار خواهد بود؟ به ویژه که خود شما هم فیلمساز هستید و ذائقه مخاطب را در استفاده از پروداکشن و… می‌دانید.

من قبول دارم و خودم با بودجه ایرانی، فیلم‌هایم را به صورت بیگ پروداکشن ساخته‌ام. «تورنادو» و «اهوی پیشونی سفید» را با شرایط سختی ساخته‌ام با دکور، آکسسوار، گریم، ویژوال افکت و… به گونه‌ای هزینه کردم که بخش عمده بودجه فیلم هایم با اینکه پرفروش بوده، هیچ گاه سرمایه‌اش برنگشته است. من به پروداکشن اعتقاد دارم، اما واقعیت این است که تلویزیون بیشتر برای سریال‌های تاریخی هزینه می‌کند. مثلاً الان بیشتر برای سریال «سلمان فارسی» یا «موسی» بودجه می‌دهد تا برای سریال‌های تاریخ معاصر.

اگر تلویزیون اعتقاد داشته باشد که می‌شود شهید رجایی و بهشتی را بهتر معرفی کرد و حداقل به عنوان الگویی برای مسئولان نظام باشند تا این‌ها بفهمند می‌شود خدمت هم کرد. مگر از شهید رجایی یا شهید بهشتی خادم‌تر هم داشته‌ایم؟

* شاید نگران بوده‌اند که بودجه را دست چه کسی می‌سپارند.

اصلاً اعتماد نشد. این حرف چه معنایی دارد؟ وقتی سریال «سلمان فارسی» به میرباقری می‌دهند به خاطر رزومه اش است چرا به من نمی‌دهند؟ چون من رزومه ساخت کاری با این پروداکشن را نداشته‌ام. چرا «موسی» را به کسی که رزومه خوبی دارد، چون می‌دانند کارگردانی بلد است و یا توان کار ساخت این کار‌ها را دارد. با این حال می‌دانم امین امانی کارگردان این سریال خیلی زحمت کشید و حتی فراتر از آنچه فکر می‌کردم خروجی کار است ظاهر شده است. با این حال و با همه این اوصاف کسی از عقاب انتظار کبوتر ندارد.

* خود شما که در این سال‌ها بیشتر فیلم کودک ساختید دغدغه ساخت چنین سوژه‌هایی را نداشته‌اید؟

من به دو گونه خاص علاقمندم یکی کار‌هایی درباره اهل بیت است که در نمایش و تله تئاتر بیشتر عملی کرده‌ام مثل دروازه ساعات که همیشه دوست داشته‌ام آن را سریال کنم و هیچ گاه بودجه اش را به من نداده‌اند و فکر می‌کنم به من اعتماد نمی‌شود. با این حال اجتناب می‌کنم درباره شخصیت‌های سیاسی و تاریخ معاصر سریال بسازم. شما فکر می‌کنید همه سخنرانی‌های شهید بهشتی از تلویزیون پخش می‌شود؟

* یعنی به دلیل کاری که ایده آل باشد و به پخش نرسد نمی‌سازید؟

معلوم است که پخش نمی‌شود. همین الان به من بگویند مثلاً درباره دکتر شریعتی فیلم بساز. معلوم است که دوست دارم. چون فرد تأثیرگذار انقلاب است، اما این کار نمی‌تواند به پخش تلویزیونی برسد. فکر می‌کنید همه سخنرانی‌های امام (ره) از تلویزیون پخش می‌شود؟ همین الان وقتی صحیفه امام (ره) را می‌خوانید می‌بینید سخنانی دارد که امکان پخشش نیست. ما اگر این واقعیت‌ها را بگوییم انگ سیاست به ما زده می‌شود و من دوست ندارم. من یک فرد مذهبی هستم و حتی فکر می‌کنم در همین حوزه هم اساساً بخش‌هایی از زندگی حماسی امام حسین (ع) را هم نمی‌توانم به تصویر بکشم.

* از اینکه نقش شهدا را بازی کنید خسته نمی‌شود؟

همین الان اگر دو کار موازی به من پیشنهاد دهند که یکی تیم خوب و بودجه و شرایط راحتی داشته باشد و موازی آن کار دیگری باشد که بگویند قرار است به خاکریز بروی همان را می‌پذیرم، چون دغدغه ام آن است.

برای یک نقش چرا اینقدر به من هجمه وارد شد که یا عذرخواهی کنم یا از جرگه آدم‌های اخلاقی خارج شده‌ام

* حضور شما در «زخم کاری» خیلی دیده شد ممکن است باز هم چنین نقشی را بپذیرید، چون حاشیه‌های مختلفی هم برای شما داشت؟

در زخم کاری نقش چندان منفی نبود. کاملاً خنثی بود. اما اگر نقش شمر و یزید را هم بدهند، چون هدفش مقدس است حتماً می‌پذیرم. برخی می‌پرسند چرا در سریال «دادستان» مسعود ده نمکی نقش منفی بازی کردی، ولی سریال می‌خواست حرف خوب بزند پس من هم می‌پذیرم. اما زمانی به من پیشنهاد می‌شود که در سریال آقازاده یا در قلاده‌های طلا نقش منفی بازی کنم و اینجا نمی‌پذیرم. به نظرم لخت شدن من در استخر برای مردمی که از من انتظار دیگری داشتند قابل هضم نبود، ولی این را نمی‌فهمم. مرحوم علی سلیمانی هم نقش‌های منفی و مثبت داشت و در خیلی از فیلم‌ها هم شهید شده بود، اما کسی روی او حساسیتی نداشت. فکر می‌کنم به دلیل تعداد شهید شدن من در فیلم و سریال‌ها حساسیتی وجود دارد که البته برای من هم عزیز است.

با این حال مردم باید با واقعیتی رو به رو شوند این حساسیت روی من و نقش‌هایم تا حدی منطقی است، اما غیرمنطقی است که ناراحت شوند. اگر اعتراض کنند که چرا برای خانه سازی در کشوری خارج از ایران تبلیغ کرده‌ای حق دارند که من هم عذرخواهی کردم و پذیرفتم که اشتباه کردم. اما برای یک نقش چرا اینقدر به من هجمه وارد شد که یا عذرخواهی کنم یا از جرگه آدم‌های اخلاقی خارج شده‌ام، این را متوجه نمی‌شوم، بالاخره من بازیگر هستم یا نیستم؟

* فکر می‌کنم بخشی به همان نگاهی برمی‌گردد که یک بازیگر را هم تا جایی بالا می‌بریم که مقدس شود.

خب این اشتباه است مثلاً زمانی داریوش ارجمند گفته بود من که نقش مالک اشتر را بازی کردم نباید بیلیارد بازی کنم. من این حرف را نمی‌فهمم. ایشان سمت استادی بر من دارد، ولی این مردم را به اشتباه می‌اندازد. خود ایشان در آدم برفی نقشی را بازی کرد که ته خلاف است، بعد این جمله را می‌گوید و بعد همین جمله او را در سر من می‌کوبند. مردم باید دیدگاهشان را تغییر دهند و البته عیبی هم ندارد که از من انتظار هم داشته باشند.