به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از ایرنا، جبهه ضدایرانی اکنون عمده برنامهریزی خود را به محور جنگ رسانهای-تبلیغاتی معطوف داشته است. از دید برخی کارشناسان مسائل بینالمللی، طرحریزی این جنگ در تلآویو و واشنگتن صورت میگیرد تا از سوی پیادهنظام منطقهای به اجرا درآید. با این حال، بازیگران این جبهه اهداف و روش یکسانی ندارند.
نا آرامیهایی که از پایان تابستان امسال آغاز شد، هفتهها ادامه یافت و در سطح جامعه، کف خیابان، رسانه، شبکههای اجتماعی و ... بروزی گسترده و البته گوناگون داشت تا جایی که علاوه بر حوزه امنیت و سیاست، فرهنگ، ورزش و سایر عرصهها را هم درنوردید. در این میان، نوع بازی که بازیگران منطقهای و بینالمللی در این تحولات داشتند، مورد توجه و بررسیهایی قرار گرفت و دیدگاههای گوناگونی در این زمینه مطرح شد؛ از جرقهزنی اعتراضات تا موجسواری بر ناآرامیها با انگیزههایی، چون امتیازگیری در مذاکرات هستهای، تقابل منطقهای، تضعیف نظام سیاسی، براندازی و.
در این باره «محسن فائضی» تحلیلگر مسائل غرب آسیا و آگاه به تحولات رژیم صهیونیستی و «احسان موحدیان» کارشناسان حوزه روابط بینالملل در گفتگو با پژوهشگر ایرنا به بیان دیدگاههایشان پرداختند.
برآوردهای صهیونیستی درباره تحولات ایران
محسن فائضی در خصوص اهداف و منافع برخی از کشورهای منطقهای و بازیگران بینالمللی در ناآرامیهای اخیر ایران گفت: اتفاقی که ما شاهد بودیم یک پروژه کلانِ حساب شده است که به دنبال تغییر رفتار تهران در منطقه و افزایش هزینه برخی از عملکردهای ایران بوده است. حتی اگر داستان خانم مهسا امینی رخ نمیداد باز ما شاهد یک فرایند و اتفاقاتی دیگری بودیم. برای اثبات این مدعا باید به این حجم هماهنگی رسانههای بینالمللی و حتی افرادی که نام ایران را هم نشنیدهاند و در این خروجی رسانهای حضور دارند، نگاه کرد. از طرف دیگر حضور همه تجزیهطلبان و اپوزیسیون در یک پازل تقریباً مشترک قابل تامل است. این پازل در راستای براندازی جمهوری اسلامی، هدف القا این انگاره به مردم را دنبال میکند که حاکمیت ضعیف و شکننده شده است.
به گفته فائضی، بدونشک یکی از اهداف اولیه رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از محورهای این پروژه، ضعیف کردن ایران است؛ همانگونه که نفتالی بنت نخست وزیر سابق این رژیم مطرح کرده برای ضعیف کردن جمهوری اسلامی باید ضربه و زخمهای پیاپی به گسلهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران وارد آورد؛ بنابراین ما میبینیم که به ویژه در چند سال اخیر خرابکاریهای پیاپی در بحثهای هستهای و اقتصادی انجام دادند و همچنین ترورهای آنان به بحثهای غیر هستهای هم رسید. پروژه آشوبسازی داخلی و کشیدن ناآرامیها به داخل ایران برای تغییر رفتار منطقهای تهران، سناریویی است که علاوه بر رژیم صهیونیستی، عربستان هم آن را دنبال میکند.
فائضی افزود: رسانههای اسرائیلی موضوع چگونگی تضعیف جمهوری اسلامی را تحلیل میکنند برای نمونه روزنامه اورشلیم پست مطلبی نوشته با عنوان «چرا حالا» و در واقع این روزنامه به دنبال پاسخی به این سوال بوده که چرا ایران الان به این وضعیت رسیده است؟ و چرا در این موقعیت ما باید ورود کنیم؟ برخی از این روزنامهها ایران را تشبیه میکنند به دوران قبل از انقلاب تونس و مصر و میخواهند این نکته را متذکر شوند که در اوضاع اجتماعی ایران یک نارضایتی عمیق وجود دارد و الان زمان بسیار مناسبی برای زدن ضربه نهایی به تغییر رفتار ایران است. در این زمینه آقای رازمیت از تحلیلگرهای مشهور رژیم صهیونیستی معتقد است بحث حجاب در ایران به فرسایشی کردن مشروعیت ایران کمک میکند. به این ترتیب در مجموع ادبیات و کنشگری مقامات و تحلیلگران اسرائیلی به تغییر رفتار منطقهای چه در بحث هستهای و چه در بحث حمایت از مقاومت معطوف است.
جدال رسانهای؛ از طرحریزی در تلآویو و واشنگتن تا عرصه میدانی منطقه
در ارتباط با اهداف بازیگران منطقهای و بینالمللی در قبال تحولات ایران و در راستای پیشبرد جنگ ترکیبی یا همان هیبریدی، موحدیان به نقش شبکههای اجتماعی و رسانههای معاند پرداخت و اظهار داشت: این رسانهها یک روانپریشی تودهای را در دستور کار قرار دارند یعنی شما را با اطلاعات دروغ و غلط بمباران تبلیغاتی میکنند و آنقدر این بمباران را ادامه میدهند که شما قدرت تشخیص درست و غلط را از دست میدهید و یک آدم مسخ شده میشوید. اعتراض این رسانهها، اعتراض اصلاحی نیست در واقع اعتراضشان یک مدل اعتراض تخریبی است یعنی به جای اینکه به دنبال جلب همدردی و اشتراک مساعی با دیگران و همفکری با دیگران برای حل مشکلات باشد، دنبال انتقام گرفتن است. بنابراین، معترض منتقد را به معترض تخریبگر تبدیل میکنند. برای نمونه رفتارهایی که در چند وقت اخیر در جامعه از سوی بعضی از معترضان بروز مییابد با تحریک همین شبکههای اجتماعی و انتقال مرجعیت رسانهای از داخل کشور به خارج از ایجاد شده و روی کمدانشی طیفی از معترضان بار شده است؛ بنابراین بسیاری از این معترضان تحت تاثیر جوسازی و فیکنیوزهای اینترنتی قرار میگیرند و فکر میکنند که عنقریب انقلاب شود. این توهمات باعث شده رفتارهایی که ایرانیان خارج از کشور هم بروز دادند، فاشیستیتر و تندتر باشد.
به گفته این کارشناسان حوزه روابط بینالملل، در همچین فضای تخریبی خیلی راحتتر میشود امنیت ملی و وحدت ایران را مورد هدف قرار داد؛ این هدفی است که به خصوص آمریکا و رژیم صهیونیستی با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی و دیتاهای که از اینترنت و شبکههای اجتماعی جمعآوری میکنند، به دنبال آن هستند.
موحدیان ادامه داد: آمریکا و رژیم صهیونیستی از طریق این دادهها میتوانند ایرانیها را دستهبندی کنند. برای نمونه ایرانیهای خارج از کشور را گروهبندی میکنند که چند درصد از مردم ایران طرفدار آنها و چند درصد خاکستری و چند درصد طرفدار جمهوری اسلامی هستند و این گروههای مختلف چه طرز فکری دارند و افراد شاخص آنها چه کسانی هستند و به طور کلی چه نقاط ضعف و قوتی دارند و از تمام این دادهها از طریق هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی که به دست میآید میتوانند فضا را دوقطبیتر کنند. علاوه بر این میتوانند بسیاری از دادهها را به نفع خود تغییر دهند. این دادهها که از سوی بنگاههای وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی پردازش میشود، ابتدا تجزیه و تحلیل شده و سپس به رسانههای عربستان سعودی، باکو و حتی ترکیه انتقال مییابد تا به صورت هدفمند منتشر شود و نتیجه کار همین تبلیغات و دروغپراکنیهای است که ما در شبکههای ماهوارهای و رسانههای فارسی زبان معاند شاهد هستیم.
قیاس بی بی سی و ایران اینترنشنال در جریان ناآرامیهای اخیر
احسان موحدیان کارشناس روابط بینالملل ضمن تحلیل بازی رسانههایی مانند بی بی سی و ایران اینترنشنال بیان داشت: بی بی سی فارسی قبل از این، دیدگاههایی شبیه اصلاحطلبان داخلی را انتشار میداد، اما ایراناینترنشنال از ابتدا با هدف براندازی و تجزیهطلبی و حمایت از قومیتهای مختلف برای تکه تکه کردن ایران راه افتاد. ایران اینترنشنال با کنار گذاشتن همه استانداردهای خبری مانند چک کردن منبع خبر، رعایت بیطرفی و انعکاس دیدگاههای دو طرف، روزنامهنگاری زرد و هوچیگری را در پیش گرفته و تلاش میکند به این وسیله مخاطبان خود را افزایش دهد.
به گفته موحدیان، بی بی سی فارسی تلاش کرد از شبکه ایران اینترنشنال جا نماند بنابراین این شبکه انگلیسی نگرشهای ضد ایرانی خود و حمایت از تجزیهطلبی را پررنگ کرد. اکنون رسانه سعودی و انگلیسی مانند هم عمل میکنند. بیبیسی فارسی بعد از اینکه پروژههایش برای به هم ریختن ایران جواب نداد در تلاش است اعتبار خود را برگرداند. در واقع بی بی سی دارد تلاش میکند به یک رفتارهای حرفهایتر نزدیک شود. شاید بشود گفت این سیاستهای انگلیس است که میخواهد از شکستن همه پلها پشت سرش جلوگیری کند.
ضرورت مقابله با کانون پروپاگاندای ضدایرانی
احسان موحدیان کارشناسان حوزه روابط بینالملل در تشریح رویکردهای سیاسی-تبلیغاتی سعودی علیه جمهوری اسلامی گفت: رسانه عربستانی یک رویکرد جاهلانه و «بزن در رو» یادآور «جاهلهای کوچه خلوت و کلاه مخملیها» را به ذهن متبادر میکند. رویکرد تبلیغاتی آنها طرفداری از خشونت کور و آشوب، تلاش برای به هم ریختن مملکت، تجزیهطلبی و ایجاد دوقطبی است و هیچ استاندارد و هیچ خط قرمزی برای خودش نمیشناسد. پروپاگاندای سعودی میخواهد مانند یک سیل بنیانکن ایران را از میان ببرد. در این میان اصلا مشکل با جمهوری اسلامی نیست بلکه آنها نابودی ایران را هدف قرار دادهاند.
موحدیان اضافه کرد: با این رویکرد عربستان باید برخورد جدی صورت بگیرد حتی با ابزارها و شیوههای سخت چرا که هرگونه مماشات اشتباهی ویرانگر خواهد بود. در واقع باید از طریق برخورد با عربستان و ایجاد هزینههای اقتصادی به رهبران ریاض بفهمانیم که سیاستهای ضدایرانی بیپاسخ نخواهد بود.