جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۸ دی ۱۴۰۱ - ۱۵:۴۶

یک جفت کتانی جان دو نفر را گرفت

یک جفت کتانی جان دو نفر را گرفت
پسرجوان که به خاطر کتانی دو و نیم میلیون تومانی دوستش را به قتل رسانده و حکم قصاص گرفته بود پس از نقض حکم در دیوان عالی کشور برای دومین بار محاکمه و به قصاص محکوم شد.
کد خبر : ۶۰۵۴۳۱

به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از باشگاه خبرنگاران، ۲۵ آبان سال ۱۴۰۰ گزارش یک درگیری خونین در یکی از محله‌های جنوبی پایتخت به مأموران کلانتری اعلام شد و وقتی تیم جنایی به محل حادثه رفت مشخص شد پسری ۱۷ ساله به نام بهنام با سلاح سرد به قتل رسیده است. در نخستین مرحله مأموران تحقیقات میدانی را از همسایه‌ها پی گرفتند و آن‌ها مدعی شدند که بهنام با یکی از دوستانش به نام شاهرخ درگیر شده بود.

از طرف دیگر پلیس با رصد دوربین‌های مداربسته دریافت شاهرخ پس از درگیری چاقویی را که در دستش بوده در محل خلوتی پرتاب و بسرعت فرار کرده است. چند روز پس از قتل و در حالی که مأموران به‌دنبال شاهرخ بودند او خودش را به پلیس معرفی کرد و در همان بازجویی‌های اولیه به درگیری اعتراف کرد و گفت: من و بهنام از سال‌ها قبل باهم دوست بودیم. چند ماه قبل او از من ۳ میلیون تومان پول قرض گرفت و قرار بود یک ماهه به من برگرداند، اما چند ماه گذشت و بهنام هربار با بهانه‌ای از پس دادن پول امتناع می‌کرد تا اینکه چند روز پیش از درگیری متوجه شدم او یک کفش کتانی به قیمت ۲ و نیم میلیون تومان خریده به او گفتم اگر پول برای خرید کفش داشتی چرا پول مرا ندادی که گفت کتانی‌ها به امانت دستت باشد و هروقت پولت را پس دادم کتانی‌ام را بده. اما صبح روز حادثه به سراغم آمد و از من خواست تا کتانی‌ها را برای یک شب به او برگردانم. مدعی بود می‌خواهد به میهمانی برود که سر همین موضوع باهم بحث‌مان شد و درگیر شدیم. من فکر کردم می‌خواهد با چاقو مرا بزند به همین خاطر من هم از پشت کمرم چاقویم را درآوردم و به سمتش رفتم تا ضربه‌ای به ترقوه‌اش بزنم که او عقب رفت و چاقو به سینه‌اش برخورد کرد. همان موقع تصمیم داشتم با اورژانس تماس بگیرم، اما از ترسم فرار کردم البته می‌دانستم دوستان مشترک‌مان در نزدیکی ما هستند و آن‌ها او را به بیمارستان می‌رسانند. با این حال وقتی فهمیدم بهنام کشته شده به خاطر عذاب وجدان خودم را معرفی کردم.

با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه دادگاه پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند.

پس از آن شاهرخ به جایگاه رفت و ضمن ابراز ندامت عنوان کرد: من قصدم کشتن بهنام نبود. پدر و مادر او هم می‌دانند که ما چقدر باهم رفیق بودیم. حالا هم از کارم پشمانم و از اولیای دم می‌خواهم تا من را ببخشند.

متهم در پاسخ به سؤال قاضی که چرا پس از قتل فرار کردی گفت: پس از درگیری به شمال رفتم تا خواهرم را ببینم آنجا متوجه شدم که بهنام فوت کرده و بعد از ۱۵ روز آنقدر عذاب وجدان داشتم که تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. بعد از متهم وکیل او به جایگاه رفت و گفت: متهم به لحاظ روانی دچار مشکلاتی هست چراکه او سابقه خودکشی داشته و از اختلالات روانی هم رنج می‌برد. به این ترتیب قضات متهم را برای معاینات لازم در خصوص اظهارات وکیل او به پزشکی قانونی معرفی کردند و کارشناسان این مرکز هم پس از معاینات اعلام کردند: متهم در زمان ارتکاب جنایت و معاینه از قوه تمییز و تشخیص برخوردار بوده و اختلال روانی ایشان در حدی نبوده که موجب زوال مسئولیت کیفری او شود.

در نتیجه قضات دادگاه بر اساس گزارش‌های پزشکی قانونی و اعترافات صریح متهم و همین‌طور مدارک موجود در پرونده وی را به قصاص محکوم کردند. اما بعد از صدور حکم، متهم و وکیل او به رأی اعتراض کردند و قضات دیوان عالی کشور رأی را نقض و برای رسیدگی بیشتر پرونده را به شعبه هم عرض در دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال کردند.

پس از تشکیل جلسه در شعبه دوم دادگاه بار دیگر پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش خواستار بخشش از سوی اولیای دم شد. در پایان رسیدگی به پرونده نیز قضات بر اساس مدارک و گزارش‌های موجود در پرونده، بار دیگر متهم را به قصاص محکوم کردند.