شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۸ دی ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۷

کمک نخلستان‌های خرمشهر به حاج قاسم

کمک نخلستان‌های خرمشهر به حاج قاسم
در ابتدای سال ۱۳۹۶ وضعیت جبهه سوریه خوب نبود، حاج قاسم در روستای قنات ملک رابر کرمان بود. وقتی خبر به او رسید، دلش طاقت نیاورد و همان روز به حماه رفت. رفتنی که باعث شد گره عملیات باز شود و مدافعان حرم در نهایت پیروز میدان باشند.
کد خبر : ۶۰۵۴۳۹

به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از فارس، در ابتدای فروردین ماه سال ۱۳۹۶ گروه‌های تکفیری با حمله و هجوم سنگین و سراسری به شمال حماه و حمص، چند شهر و روستا را طی چند روز گرفتند و با سرعت به پیشروی خود ادامه دادند. آن‌ها طوری برنامه‌ریزی کرده بودند که با این حمله،‌جبران شکست‌های قبلی را کرده و کار سوریه را یکسره کنند.

طرحشان این بود که با محاصره شهر حماه، آن را به سقوط بکشانند و با اتصال به منطقه حمص شمالی (رستن و تل بیسه) و پس از آن اتصال به قلمون غربی، جاده حلب را به تصرف خود درآورند که در این صورت سوریه به ۲ جزیره ساحلی و دمشق تبدیل می‌شد.

اگر ما هم این طوری تشخیص می‌دادیم که می‌شدیم حاج قاسم! 

در آن مقطع، حاج قاسم برای دیدار با پدرش به روستای قنات ملک رابر کرمان رفته بود. روز دوم فروردین زمانی که با فرماندهان میدانی در سوریه تماس گرفت و از اوضاع پرسید، به اطلاع او رسید که وضعیت جبهه خوب نیست و احتمال فروپاشی بخش عمده‌ای از سوریه هست. حاج قاسم گفت: بیایم؟ به او گفتند: نه! إن‌شاءالله خودمان کار را جمع می‌کنیم. اما حاجی دلش طاقت نیاورد و همان روز خودش را به سوریه و شهر حماه رساند.

وقتی آمد، به بلندای جبل زین‌العابدین رفت و با دوربین منطقه را دید زد. از فرماندهان پرسید: تک اصلی کجاست؟ به او گفتیم که مسلحین از ۲ طرف در حال پیشروی هستند. اما حاجی گفت: یک طرف باید تک اصلی باشد. او با دقت بیش‌تری منطقه را برانداز کرد و سپس گفت: تک اصلی از طرف غرب رودخانه عاصی است.

وقتی دلیلش را جویا شدند، گفت: دشمن از آنجا با چشم غیرمسلح حماه را می‌بیند. تیربارش از آن نقطه به اینجا می‌رسد، به همین دلیل علاقه‌مند است حماه را بگیرد. درست مثل وقتی که ما دیوارها و نخلستان‌های خرمشهر را می‌دیدیم و برای رسیدن به آن مشتاق بودیم. شماها چطور این را تشخیص ندادید. رحیم نوعی اقدم از فرماندهان مدافعان حرم با شوخی گفت: اگر ما هم این طوری تشخیص می‌دادیم که می‌شدیم حاج قاسم! با این حرف همه خندیدند.