جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۲ دی ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۰
سقوط اپوزیسیون؛

ائتلاف غیررسمی ربع پهلوی با سلبریتی‌ها!

ائتلاف غیررسمی ربع پهلوی با سلبریتی‌ها!
حضور شخصیت‌های زرد و مبتذلی نظیر سلبریتی‌های فراری در رأس معاندین، نشان از قهقرای اپوزیسیون در به میدان آوردن شخصیت موجهی برای مبارزه با جمهوری اسلامی دارد.
کد خبر : ۶۰۵۸۷۲

به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از مهر، نه فقط سال ۲۰۲۲، ۴۳ سال است که سال تمام می‌شود و هر بار اپوزیسیون برانداز ضرب‌الأجلی دوباره برای پایان کار نظام تعیین می‌کند و باز روز‌ها و ماه‌ها و سال‌ها می‌آیند و ضرب‌الاجل‌ها یکی پس از دیگری منقضی می‌شوند و نظام اسلامی هم‌چنان پابرجاست، به‌رغم همه دشمنی‌ها و دسیسه‌ها. دشمنان نظام خودشان را به آب و آتش می‌زنند، آب که از آب تکان نمی‌خورد هیچ، بر استحکام و اقتدار نظام نیز افزوده می‌گردد.

جنبش «زن، زندگی، آزادی» محصول اتاق فکر مشترک معارضین جمهوری اسلامی از قدرت‌های خارجی گرفته، تا اپوزیسیون خارج‌نشین و سلبریتی‌های فراری بود که آن‌هم علی‌رغم به خدمت گرفتن همه ترفند‌ها و تحقق آن در قالب یک جنگ ترکیبی همه جانبه، به سرنوشت فتنه‌های پیشین گرفتار شد. سال ۲۰۲۲ هم مثل تمام ۴۳ سال گذشته به پایان رسید و ضرب‌الاجل‌های مکرر براندازان در آن برای پایان کار نظام بدل به سوژه طنزی شد که به ویژه کاربران مجازی با تعابیر جالبی به آن پرداختند.

حالا، اما رهبران خودخوانده جنبش گرد هم آمده سخن خود را یکی کرده تا به‌زعم خود بزرگترین نقطه ضعف «انقلاب ۱۴۰۱»! را که فقدان رهبری واحد بود مرتفع کرده و در سال جدید مواجهه قدرتمندتری را با نظام اسلامی سامان دهند. انتشار متن مشترکی در صفحات مجازی علی کریمی، مصی علینژاد، حامد اسماعیلیون، گلشیفته فراهانی و نازنین بنیادی با میدان‌داری شاهزاده ناکام رضا پهلوی امری در همین راستا بود.

دیروز و در نخستین ساعات سال نو میلادی متنی به صورت همزمان در صفحات مجازی این افراد با این مضمون منتشر شد که: «با سازماندهی و همبستگی سال ۲۰۲۳ سال پیروزی ملت ایران خواهد بود؛ سال تحقق آزادی و عدالت در ایران». هم‌چنین رسانه‌های معاند از پذیرش شروط رضا پهلوی برای ائتلاف خبر داده و از آن به عنوان ائتلافی غیررسمی با محوریت او یاد کرده‌اند. هرچند به جزئیات این شروط تاکنون اشاره‌ای نشده است.

ائتلاف غیررسمی ربع پهلوی با سلبریتی‌ها!

حضور چنین افرادی در رأس معاندین جمهوری اسلامی به تنهایی برای اثبات حقانیت نظام بسندگی دارد؛ روی آوردن اپوزیسیون به چنین شخصیت‌های زرد و مبتذلی برای هدایت جریان، حکایت از تهی بودن دست آن‌ها از به میدان آوردن فردی واجد شایستگی‌های یک رهبر و در عین حال برخوردار از کاریزمای لازم برای گرد آمدن همه مخالفان نظام ذیل چتر او دارد. حال آنکه اپوزیسیون پیش از این با چهره‌های فرهیخته‌تری به مصاف حکومتی می‌آمد که برآمده از بنیان‌های معرفتی قوی است و ابتناء بر آرمان‌های والا دارد.

چنین ترکیبی برای رهبری جنبش حتی دستاویز طنزپردازی‌ها نیز شده و انتقاد برخی چهره‌های زاویه‌‎دار با نظام را نیز برانگیخته است؛ توسل رضا پهلوی به‌مثابه رهبر جبهه سلطنت‌طلبان با چهار دهه فعالیت علیه نظام به مشتی سلبریتی برای تداوم حیات سیاسی خویش در مقابله با حکومت از آن جمله است.

ظاهراً این حرکت حقیرانه ربع پهلوی بعد از آن صورت گرفت که برخی مقامات سابق آمریکا مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور حکومت آینده ایران برای فردای براندازی به رسمیت شناخته و در معادلات خود وقعی برای آخرین بازمانده سلطنت قائل نشدند. از این رو شاهزاده مفلوک به دریوزگی کسب اعتبار از چهره‌هایی عاری از هرگونه صلاحیت و نخبگی افتاد تا از غافله رهبری در ایران آینده بازنماند!

ناظر به هم‌صدایی افراد مذکور این نکته نیز گفتنی است که شخصیت‌های فوق در شرایطی آغاز و پایان سال میلادی را مبدأ و معیار رؤیا‌های خویش عنوان کرده‌اند که در نسبت با مناسبت‌های مذهبی تقویم قمری همواره بر هویت و اصالت ایرانی تأکید داشتند و حالا اینگونه در برابر تاریخ میلادی بر حساسیت‌های خود چشم پوشیده و به آن تن داده‌اند.

فقدان ایدئولوژی و نخبگی ثمره‌اش در جنبشی تحقق یافت که برای نخستین بار فحاشی و الفاظ رکیک استادیومی را وارد گفتمان اعتراضی کرد و در عرصه عمل به خشونت بی‌سابقه و وندالیسم افراطی دست یازید، که همین دلیل اصلی ریزش بدنه مردمی با حرکتی بود که در ابتدا به گمان اعتراض با آن همراه شده بود. هرچند از حرکتی که دختری فراری و معلوم‌الحال و لمپن‌هایی نظیر علی کریمی هدایت آن را در دست گرفته و آن را راهبری می‌کنند، نتیجه‌ای جز این هم انتظار نمی‌رود.

اگر فرض کنیم جریان برانداز پس از هر بار ناکامی در مصاف با نظام اسلامی با بازخوانی نواقص و نقاط ضعف خویش سعی در ترمیم خطا‌های خویش کرده، طبیعتاً باید هر بار نسخه کامل‌تری را برای مقابله با نظام به میدان آورده باشد. از این قرار جنبش «زن، زندگی، آزادی» با ویژگی‌هایی که ذکر آن رفت و در سه ماه گذشته شاهد آن بودیم را باید آخرین نسخه براندازان و محصول تجمیع عقول متفکرین معاند نظام لحاظ کرد که پس از آزمودن شیوه‌های گونه‌گونه مقابله با نظام اسلامی اینک در این صورت و محتوا تحقق یافته است.

اما از آن‌جا که لازمه هر انقلاب و دگرگونی سیاسی، ارائه تصویری به مراتب بهتر و مطلوب‌تر از شرایط موجود است که یک ملت را به پذیرش هزینه‌های تغییر متقاعد می‌کند، با وجود چنین اپوزیسیونی باید گفت آن‌چه درنهایت دستخوش نابودی و اضمحلال خواهد شد، نه نظام اسلامی، که بی‌تردید جبهه اپوزیسیون و برانداز نظام خواهد بود.