به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از تسنیم، این روزها سریالی به نام «آقای گرفتار» از تلویزیون پخش میشود. سریالی که مخاطبین را یادِ 9 فرزند، کانون گرمِ خانواده و اتفاقات جالب یک خانه و خانواده ایرانی میاندازد. اما چقدر در سالهای اخیر به سمتِ نشان دادن خانوادههای ایرانی و لحظات خاطرانگیز در کنار هم بودن رفتیم.
سریالِ «پدرسالار»، «خانه سبز» و خیلی از این اتفاقات، خانواده و در کنار هم بودن را به مخاطب انتقال میدهد. حتی «مهمان مامان» داریوش مهرجویی هم در سرانجامِ داستان، همه را کنار هم نشان میدهد. اما ساخت فیلم و سریال درباره خانه و خانواده مدتی است که رو به افول رفته و در سالهای اخیر کمتر کارگردانی به اصل و بنیاد خانواده در سینما پرداخته است.
امروز 25 دیماه به نام «خانواده» در تقویم آمده است و این هشدار را دوباره تکرار میکند که واقعاً این روزها چقدر آثار نمایشی تأثیرگذار درباره «خانه و خانواده» ساخته میشود؟ چقدر مثل «اعجوبهها» و «کودکشو» و چند اتفاق گاه و بیگاه تلویزیون، روی آنتن میروند تا مخاطبان را به ازدواج کردن، فرزندآوری و یا به قولی تشکیل خانواده ترغیب کند؟
در تلویزیون هم یا سوژهها تکراری بوده یا اینکه با پرداخت نامناسب موضوعات خوب، ابتر مانده یا به نابودی کشانده شده، به همین دلیل مدتهاست استقبال چندانی از سریالهای خانواده محور در تلویزیون نمیشود.
طی این سالها سلیقه مخاطبان بیشتر به سمت فیلمها و سریالهای طنز رفته و مردم از این سریالها استقبال خوبی داشتهاند. سریالهایی مثل «پایتخت» و «نون خ» با استقبال مردم مواجه شدند و توانستند بهدرستی به خانواده و مشکلات آن بپردازند. به دلیل ملموس بودن زندگی خانواده معمولی بود که مردم، پایتخت را دوست داشتند و بازپخش این سریال هنوز هم با استقبال مواجه میشود.
نونخ، دیگر سریالی بود که سالهای گذشته در تلویزیون مورد استقبال قرار گرفت. این سریال هم پایه و اساس خانواده بود که با طنازی بازیگران و کارگردانش توانست جایی در دل مخاطبان برای خود باز کند و مردم این سریال را دوست داشته باشند.
اما در کدام یک از فیلمهای سینمایی یا سریالهای نمایش خانگی میتوان زندگی واقعی مردم را دید؟ یا به قدری تلخ و چرک است که معدود آدمهایی آن را درک میکنند یا به قدری زندگیها را لاکچری نشان میدهند که برای افراد بالانشین هم قابل باور نیست. سینمای ما امروز در ژانر خانواده به تنها چیزی که نپرداخته، خانواده بوده و همیشه خانه و خانواده را سست و متزلزل نشان داده است.
فیلمهای سینمایی خانوادگی در این سالها فقط تلخ و براساس خیانت بوده که این نهفقط باعث فرهنگسازی نمیشود، بلکه باقیمانده فرهنگ شرقی و ایرانی را نیز از خانوادههای ما خواهد برد.
البته تلویزیون هم نتوانسته در این سالها سریالهای خوبِ خانوادگی تولید کند که در ذهنها بماند و یا مخاطب منتظر قسمتهای بعدیاش بماند. همچنین بارها گفته شده سینما به کلی در دهه گذشته از ساخت فیلم در ژانر خانواده عقب افتاده و مردم و مخاطبان کمتر فیلمی را به یاد دارند که به کانون گرم خانواده پرداخته باشد.
چند سالی است که شبکه نمایش خانگی بیشتر از سینما و تلویزیون مورد توجه قرار گرفته اما آخرین سریال یا اصلا سریالی که بر اساس خانواده و فرهنگ ایرانی ساخته شده باشد یا ندیدهاند یا اصلاً ساخته نشده است.
یک نکتهای هم این روزها بیشتر دربارهاش صحبت میشود بحث پیوست رسانهای برای حوزه جمعیت است. همانطور که بسیاری از کارشناسان به آن اشاره کردند نیازی نیست به طور مستقیم سریالها به حوزه جمعیت بپردازند بلکه باید در سریالهایمان پیوستهای مختلف جمعیتی را لحاظ کنیم.
همین که برخی کارشناسان اشاره دارند، خانواده موفق در سریالهای ما خانوادههای پرجمعیت باشند، یک نمونه از کارهای خوب است؛ این موضوع از لحاظ علمی و روانشناسی نیز اثبات شده است که خانوادههای تکفرزند بیش از 20 آسیب به فرزندانشان وارد میشود؛ چطور میشود قشر فرهیخته و دانشمند را آدمهایی تکفرزند نشان میدهیم و به آسیبهای روانشناختی همچون حسادت، عدمتعادل، آسیب در روابط اجتماعی و... توجه نمیکنیم!
در اکثر سریالهای ما، خانوادهها تک یا دو فرزند هستند، خواسته یا ناخواسته تلویزیون این باور را در ذهن مردم پرورش داده است که خانواده موفق بیفرزند یا تکفرزند است! این موضوع بهطور غیرمستقیم بهروی فرهنگ جامعه اثر گذاشته است.
یکی از مصادیق موفق در سریالهای تلویزیون، شاید «وضعیت سفید» باشد که به صورت غیرمستقیم وارد حوزه فرزندآوری و خانواده میشود. در این سریال بازنمایی از یک خانواده پرجمعیت و نفس خانوادهای که دور هم جمع میشدند را شاهدیم که بهصورت ضمنی اهمیت فرزندآوری را برجسته میکند.
باید فیلمسازان و نویسندگان متعهد و معتقد را به کار بگیریم که به قیمت دیده شدن، پررنگ شدن خانه و خانواده را متزلزل نکنند و آینده زندگی ایرانی برایشان از اهمیت برخوردار باشد.