به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از تسنیم، جشنواره شعر فجر در هفدهمین دوره خود طبق آنچه در سالهای اخیر به آن عادت کرده بودیم، باز هم در انتخاب اثری به عنوان برگزیده در بخشهای شعر کودک و نوجوان، شعر محاوره، شعر کلاسیک و شعر نو ناکام ماند و به معرفی آثار شایسته تقدیر یا شایسته تحسین بسنده کرد.
معرفی نکردن برگزیده در سالهای اخیر در جشنوارههای ادبی دولتی به یک سنت تبدیل شده است و اگر اتفاقاً در یکی از بخشهای جشنواره داوران اثری را برگزیده اعلام کنند، باید آن را استثنا محسوب کرد و گویا قاعده این جایزهها و جشنوارهها این است که برگزیده معرفی کردن در کارشان نیست. مسئولان برگزاری این جوایز و جشنوارهها در دولتهای سابق و لاحق همیشه این شائبه را که برگزیده معرفی نکردن به دلیل مشکلات مالی است، رد کرده و همواره تأکید کردهاند که در دورههای مختلف اصراری از طرف مدیران برای خودداری داوران از معرفی برگزیده وجود نداشته و آنچه اعلام شده، رأی داوران بوده است. در صورت صحت این ادعا، باید این پرسش پاسخ داده شود که معیار داوران برای داوریها چه بوده است و براساس چه استانداردهایی کتابهای رسیده به دبیرخانه جشنواره شعر فجر داوری میشوند که در طول سالهای مختلف تعداد اندکی از آثار منتشر شده در حوزه شعر شایسته معرفی به عنوان برگزیده جشنواره بودهاند؟
مشکل کتاب سال شعر تکرار میشود
در سالهای گذشته که شعر جزو یکی از رشتههای داوری کتاب سال جمهوری اسلامی بود، در برابر این انتقاد که چرا کمتر کتاب شعری به عنوان کتاب سال انتخاب میشود، استدلالهایی مطرح میشد از جمله اینکه یک کتاب برای انتخاب شدن باید رأی بسیار بالایی به دست بیاورد و هیچ کتابی توانایی کسب این رأی را ندارد و همین مشکل در جشنواره شعر فجر که جایگزین کتاب سال در رشته شعر شده است، تکرار میشود.
واقعیت این است که معیارها، نمرات و استانداردهای داوری در رشتههای هنری و ادبی، وحی منزل نیست و داور به داور ممکن است متفاوت باشد پس مسأله اصلی اینجاست که شاعران وقتی در مقام داور قرار میگیرند، چنان عرصه را بر انتخاب تنگ میکنند که عملاً هیچ شاعری ( یا حداقل تعداد بسیار اندکی شاعر) به عنوان برگزیده معرفی میشوند یا اگر هم در دورههایی شاعر برگزیده انتخاب شود، اغلب به صورت مشترک است.
داوری آثار جشنواره امسال در بخش کودک و نوجوان با طیبه شامانی، سیدحبیب نظاری و سیداحمد میرزاده و در بخش شعر بزرگسال با عبدالرحیم سعیدیراد، صادق رحمانی، ایرج قنبری، سعید یوسفنیا، عباس باقری، جلال محمدی و زهرا محدثی خراسانی بوده است. نگارنده به واسطه حضور سه دههای در عرصه شعر، همه این شاعران گرانقدر را میشناسم، کتابهایشان را خواندهام و سیر تحول آثارشان را میشناسم. شاعرانی را که در هر سه بخش شایسته تقدیر شناخته شدهاند، نیز میشناسم و شعرهایشان را دنبال کردهام. واقعیت این است که اگر مقایسهای بیطرفانه کنیم، شاعرانی که نتوانستهاند برگزیده این گروه از داوران باشند، شاعرانی هستند که از نظر سطح شعری، تأثیرگذاری در فضای شعر و اقبال از سوی مخاطبان همگی چهرههایی شناخته شدهاند و میتوانستند خود در صورت نداشتن کتاب، داور جشنواره باشند.
ما در حوزه شعر کودک، شعر سپید و شعر کلاسیک شاعران اندکی داریم که به اندازه غلامرضا بکتاش، لیلا کردبچه، مریم سقلاطونی و مهدی جهاندار دارای مخاطب باشند، شعرشان دارای ویژگیهای فنی سطح بالا باشد و دارای سابقه و کارنامه کاری باشند. وقتی این افراد نمیتوانند از صافی سختگیرانه داوران شعر فجر بگذرند و برگزیده جشنواره شوند، این سؤال مطرح میشود که پس چه کسی شایسته این عنوان است؟
کتابهای خوب کی چاپ شده است؟
ممکن است گفته شود چون داوری آثار جشنواره شعر فجر براساس کتابها است، سابقه کاری شاعر معیار خوبی برای داوری نیست. چون شاید شاعر خوبی، کتاب متوسطی هم در کارنامهاش داشته باشد اما این پاسخ وقتی قابل قبول است که حداقل در یک رشته برگزیده داشته باشیم، نمیشود که هرسال همه شاعران خوب، کتابهای متوسط چاپ کرده باشند! پس آنها کی کتاب خوب چاپ کردهاند که برگزیده شعر فجر نشدهاند!
با احترام به زحمت و تلاش داوران این دوره و دورههای پیشین جشنواره شعر فجر، به نظر میرسد ملاکها و معیارهای داوری این جشنواره نیاز به اصلاح دارد چرا که عدم انتخاب شاعر برگزیده و بسنده کردن به عنوانهایی نظیر شایسته تقدیر و شایسته تحسین و پاسخگو نبودن داوران ( چه در این دوره و چه در دورههای گذشته) درباره ملاکهای رد و یا قبول آثار، در نهایت باعث تضعیف کلیت جشنواره شعر فجر خواهد شد.