به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از ایسنا، دیاکو حسینی پژوهشگر ارشد مسائل استراتژیک در تحلیل خود از توافق ایران و عربستان که با وساطت چین انجام شد، گفت: افزایش نفوذ چین در جهان و در ارتباط با منطقه از دو بُعد قابل بررسی است؛ نخست از منظر نفوذ اقتصادی چین است که در این سالها با افزایش سرمایه گذاری چین در حوزه زیر ساختی و نیز وابستگی این کشور به واردات نفت خلیج فارس از دلایل اصلی تلاش چینیها به شمار میرود که میدانیم طی ۱۰-۱۵ سال آینده میزان وابستگی چین به نفت منطقه بیشتر هم میشود.
وی تصریح کرد: در بُعد سیاسی نیز به تبع بُعد اقتصادی به نظر میرسد چین ناگزیر است برای تضمین منافع اقتصادی خود نقش آفرینی سیاسی بیشتری را به عهده بگیرد.
این پژوهشگر مسائل استراتژیک همچنین بیان کرد: با توجه به کاهش نقش آمریکا برای کشورهای منطقه، چینیها ترجیح میدهند به جای آمریکا خودشان این نقش را ایفا کرده و کنترل گذرگاههای انرژی در اختیار خودشان باشد، گرچه هر کشوری هم به جای چین بود باید همین کار را انجام میداد.
حسینی خاطرنشان کرد: باید انتظار داشته باشیم در سالهای پیش رو گسترش نفوذ اقتصادی چین در این منطقه بیشتر باشد وبرای نفوذ سیاسی نیز از طریق تعمیق همکاریها و حضور نظامی و ایجاد پایگاههای مختلف برنامههای خود را دنبال کنند.
وی ادامه داد: در واقع این مسیری است که در خلیج فارس وجود دارد و در سفر شی جین پینگ رئیس جمهور چین به عربستان هم چینیها رغبت بیشتری نشان دادند. این مسائل نشان میدهد چینیها وارد ترتیبات سیاسی و امنیتی در منطقه شده اند و از مفاهیم جدیدتر استفاده میکنند. اما این که تا چه اندازه موفق شوند باید منتظر آینده بود.
این پژوهشگر مسائل استراتژیک در ادامه تاکید کرد: در یک نمای کلی تنش ایران با کشورهای همسایه و منطقه و همچنین عربستان به نفع هیچ کشوری نبوده و نیست و لذا از یک بُعد و نمای کلی تلاش برای عادی سازی روابط دو کشور مهم است. در عین حال باید توجه کنیم که این عادی سازی روابط هر چند دستاوردهایی داشته برای برخی بیشتر و برای برخی کمتر بوده است.
وی با بیان این که عربستان در وضعیت خوبی به توافق رسید، گفت: با توجه به این که هنوز برجام به نتیجه نرسیده و احتمال این که در آینده تنش افزایش یابد، بیشتر است به نظر میرسد براساس شرایط منطقهای عربستان خود را از دایره محدود تلافی جویانه ایران حفظ میکند و مقابله با ایران را به طور کامل به اسرائیل و آمریکا واگذار میکند.
حسینی ادامه داد: عربستان به دستاورد قابل توجهی دست یافته و قطع روابط دو کشور نمیتوانست آنها را برای رسیدن به اهداف و منافع کشورشان کمک کند. عربستان در این سالها تا جایی که توانست علیه منافع ایران اقدام و بیشتر از این نمیتوانست ادامه دهد.
این پژوهشگر ارشد مسائل استراتژیک درباره واکنش کشورهای عربی و استقبال از توافق تهران-ریاض گفت: طبیعی است که کشورهای عربی از این مساله استقبال کنند آنها از فشاری که عربستان در ارتباط با ایران به آنها وارد میکرد، دور میشوند؛ لذا به نفع این کشورهاست که چنین وضعیتی ایجاد شود.
حسینی خاطرنشان کرد: بنابراین شاهد هستیم که چین به عنوان یک ابر قدرت جدید موفق شده تا در جایگزینی آمریکا، نقش مهمی را در حل یکی از تنشهای مهم منطقهای آسیا و به عنوان جایگزین آمریکا آن هم در پکن ایفا و مدیریت کند و خود را ضامن این توافق سیاسی معرفی کند.
وی تصریح کرد: در واقع در پرستیژ چین این توافق، اتفاق بزرگی است و تضمین کرده منابع انرژی و گذرگاههای انرژی که چین به آنها وابسته است در امنیت باشند و از همه طرفها نیز درخواست شده تا به این توافق پایبند باشند بنابراین کل مساله کاملا به نفع چین است.
حسینی در بخش دیگری از این گفتگو با بیان این که این توافق منافعی را برای آمریکاییها در بر دارد، گفت: از یک طرف مسئولیت تامین امنیت در خلیج فارس بین آمریکا و چین تقسیم میشود و آمریکاییها میتوانند توجه خود را به سایر مناطق معطوف کنند و این تقسیم مسئولیت با منافع آمریکا سازگار است، همچنین آمریکا از این طریق موفق میشود کشورهای عرب را از دامنه نزاع احتمالی بین ایران و غرب دور نگه دارد و اگر این توافق بتواند به آن هدف دست یابد برای آمریکاییها نیز نوعی دستاورد داشته است.
این کارشناس مسائل بین الملل ادامه داد:، اما این توافق، اسرائیل را به اندازهای تنها گذاشت و طبیعتا کشاندن ایران و منطقه خلیج فارس به منازعه چندان آسان نیست.
وی در مورد مزیتهای این توافق برای ایران با بیان این که اصل تنش زدایی با همسایگان خوب است معتقد است: واقعیت این است منافع چندانی زیادی را نباید انتظار داشت اگر کشورهای عرب با اسرائیل به شیوه پنهانی علیه ایران اقدامی را ترتیب دهند، ایران گزینه. کمتری برای تلافی جویی دارد.
حسینی در ادامه با تاکید بر این که اصل برقراری روابط میتواند مفید باشد، ابراز عقیده کرد: ما به عنوان یک کشور بزرگ باید تلاش میکردیم این مساله به صورت دو جانبه برطرف شود و اگر پای میانجی هم در میان بود از بین کشورهای منطقه صورت میگرفت نه خارج از منطقه چه چین باشد و چه آمریکا.
این پژوهشگر مسائل استراتژیک درباره این که چرا بعد از دو سال مذاکره در بغداد، عراق کنار گذاشته و چین توانست این نقش مهم را ایفا کند، گفت: بخشی از اختلافات ایران و عربستان، به عراق هم مرتبط میشود، دامنه اختلافات ایران و عربستان فراتر از این بود که عراق بتواند کاری انجام دهد عراق به اندازه چین نفوذ برای حل این مساله را نداشت.